نقش ارتباطی نمایه
به لحاظ واژگانی، «نمایه» در فارسی از مصدر نَماییدن/ نِماییدن/ نُماییدن، بهمعنای نشاندادن ، و معادل انگلیسی index است. از آنجا که نمایه «ابزاری واژگانی و مفهومی برای تسهیل بازیابی اطلاعات بهروشی غیرخطی» محسوب میشود (در ادامه به این تعریف مدام بازخواهیم گشت)، در سالروز جهانی ارتباطات و روابط عمومی و در هفتة پاسداشت زبان فارسی، به تحلیل اجمالی جایگاه آن در میان فارسیزبانان میپردازیم. نمایه از ابزارهایی نبود که با اختراع چاپ و صنعت نشر ظهور یابد، بلکه، در قرن 13 میلادی، با گسترش دانشگاهها شکل گرفت و رشد کرد؛ پس، باید آن را با جهان علم و مقتضیات خاص آن نگریست که نظم، دقت و روشمندی از اصول اولیة آن است.
بهطور کلی، دو نظام نمایهسازی وجود دارد: نظام نمایهسازی باز، و نظام نمایهسازی بسته. نظام باز خاص موتورهای جستجوی اینترنتی و منابع رقومی است. نظام بسته خاص نوشتار و منابع مکتوب کاغذی است. برپایة نظام بسته، انواع نمایه وجود دارد که حتی ممکن است، بنا به ویژگیهای خاص اثر، چندین نوع نمایه برای یک اثر تهیه شود؛ مانند، نمایة اعلام، نمایة مکانها، نمایة موضوعی و نظایر آن. بهلحاظ قدمت، نظام بسته سبقة بیشتری دارد، ولی با پیدایش دادههای رقومی و منابع رقومی، و در عصر انفجار اطلاعات، ضرورت نظام باز نیز مشخص شد. این نمایهسازی با حجم انبوهتری از دادههای موجود و دادههای مدام در حال افزایش در حد ابرداده و در ارتباط با هم، بهشیوة الگوریتمی صورت میپذیرد. یکی از نمونههای بسیار متداول امروز آن هشتک (#) است که کاربران خود مبادرت به ساختن آن میکنند. نظام باز را بهلحاظ مفهومی و کارکردی مشابه با نظام بسته باید دید، ولی با ملاحظات رقومی و در دامنهای بسیار وسیعتر. جایگاه این دو نظام و تأثیر این دو بر هم در متون فارسی و پیکرة زبانی فارسی هدف نگارش این کوتهنوشت است.
نمایه در نوشتار غالباً شامل سه بخش زیر است: 1. مدخلهای واژگانی شامل سرعنوان/ عنوان، و زیرعنوانهای مفهومی (فراتر از یک زیرعنوان نباید برود) و غالباً الفبایی، 2. شمارة صفحهها (با یا بدون تمایز مفهوم اصلی از فرعی)، و 3. برخی نشانههای قراردادی برای حفظ اختصار در تنظیم نمایه و بازیابی بهتر اطلاعات، مانند اشاره به شکل و جدول و نظایر آن، همچنین ارجاع به مدخلی دیگر.
مفیدبودن هر نمایهای به دو عامل بستگی دارد: کاملبودن نمایهسازی (پوشش تمامی مفاهیم مطرحشده در اثر برای مخاطب برای بازیابی اطلاعات)، و صراحت اصطلاحات. به تبیین این دو عامل در نظام نمایهسازی بسته و نوشتار فارسی میپردازیم.
وضوح، صراحت، و موجز و جامعبودن بهلحاظ پوشش مفاهیم و نه صرفاً واژگان، از اصول اولیة کاملبودن نمایهسازی است. مخاطب نمایه خوانندهای است که ممکن است کل اثر را خوانده یا حتی نخوانده باشد. مدخلهای نمایهای خوبتنظیمشده و مفهومی ممکن است شامل سرعنوانهایی باشد که حتی ظهور واژگانی نیز در متن نداشته باشد. از آنجا که در بیشتر (و نه همة) متون نوشتاری فارسی، نمایه عنصری فانتزی و لوکس در اثر محسوب میشود، و بهقولی، «نمایه را اصلاً که میخواند»، و بهلحاظ کالبدشناسی کتاب، لازم است حتماً چیزکی با عنوان نمایه در واحدهای پسازمتن وجود داشته باشد، در آخرین مراحل تولید اثر، مؤلف یا مترجم فهرستی واژگانی را در اختیار ناشر قرار میدهد تا با کمک صفحهآرا و جستجوی واژگانی در متن، شمارهصفحهها استخراج و در انتهای کتاب، نمایهاکی قرارگیرد. در چنین نمایهاکی گاه شمارهصفحههای یک مدخل به چندین سطر و حتی ستون میرسد و خبری از ساختارمندی، بار مفهومی و ارتباطی سرعنوانها و زیرمدخلها، و ارجاع و نظایر آن نیست. در این میان، غالباً ملاحظات اثر ترجمهای و تألیفی نیز اصلاً محلی از اعراب ندارد. حال اگر در مراحل تولید یا در ویراست/ چاپ جدید اثر، تغییری در شمارهصفحهها پدید آید، غالباً روزآمدسازی نمایه اگر ناممکن نباشد، بسیار دشوار و زمانبر خواهد بود.
اینکه دستآخر، نمایه را چه کسی باید بسازد، دغدغة ناشران بزرگ دنیا نیز است. نمایهسازی تخصص است و در نشری پویا، متخصصانی با همین عنوان وجود دارند. اما، این ناشران نیز نمایهسازی همة آثار خود را به متخصص نمایهساز نمیسپارند، چون هم هزینهبر است و هم زمانبر. غالباً، نمایهسازی، بهدلیل اشراف بر موضوع، با نظرات ویراستار، برعهدة صاحب اثر قرار میگیرد یا خود ویراستار انجام آن را متقبل میشود. از آنجا که نمایه به شمارهصفحه وابسته است، سهولت روزآمدسازی اهمیت زیادی دارد. اینجاست که فناوری یاریرسان مؤثری است. دو روش بهکار میرود که هر کدام قوتها و ضعفهای خود را دارد: در روش نخست، نمایهسازـ چه متخصص، چه صاحب اثر، و چه ویراستارـ با نشاندار (بوکمارک)کردن سرعنوانها، زیرعنوانها و مفاهیم در متن اثر، حتی در مراحل آغاز تدوین، امکان استخراج خودکار آن را در خاتمة کار میسر میسازد. در روش دوم، مدخلها و شمارهصفحهها در نرمافزارهای خاص نمایهسازی ثبت میشود تا در انتهای کار خروجی خودکار گرفته شود. بهدلیل سهولت در روزآمدسازی در روش نخست، تخصصیبودن نرمافزارهای نمایهسازی و لزوم استفاده از نرمافزاری دیگر در روش دوم، استفاده از روش نخست عمومیت بیشتری دارد.
و اما صراحت اصطلاحات در نمایه که مشترک در نمایهسازی باز و بسته است. از همینروست که نتایج جستجوی واژگانی در متون نوشتاری و در متون الکترونیکی متفاوت میشود و گاه بخشی از اطلاعات از دست میرود. این مشکل در زبان فارسی بهدلیل کمکاری ما فارسیزبانان، و نه اشکال در زبان فارسی، از دو منظر قابل بحث است: یکی از جنبة رسمالخط و دیگری تکثر اصطلاح. تکثر اصطلاح، در متون علمی شاید بیشتر متداول باشد؛ متن ترجمه که باشد و مترجمان/ مؤلفان آن بیش از یک نفر، نمود آن دوچندان نیز میشود. اگر در موارد اندک، امکان یکدستکردن اصطلاحات در متن، بنا به دلایل مختلف، ممکن نباشد، که حتی در متون غیرفارسی نیز گاه دیده میشود، در نمایه با ارجاع بهصورت متداولتر، به خواننده معادلبودن این دو اصطلاح گوشزد میشود تا اطلاعات از دست نرود. البته، باید توجه داشت که این کار در موارد استثنا و بنا به دلایلی خاص باید صورت پذیرد. اصطلاحات در متن باید یکدست بهکار رود.
حکایت رسمالخط دردناکتر است و آسیبی که بر پیکرة زبان فارسی وارد میکند حتی از اغلاط دستوری و تکثر اصطلاح نیز بیشتر است. رعایت فاصله و نیمفاصله، نحوة سرهمبودن یا جدابودن کلمات مرکب و مشتق و وندها، نحوة نوشتن کرسی همزه، و کسرة اضافه از جمله متداولترین مواردی است که با صرف کمتر از دو ساعت زمان، و مطالعة دستور خط مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بهدور از تعصب، بهسهولت میتوان بهطور چشمگیری از آسیب ناهمگونی رسمالخط بر پیکرة زبان فارسی کاست. اگر بپذیریم که قلم صاحب ساحت است و دانشگاه و نظامهای آموزشی مسئول پیشرفت جوامع، فرهنگسازی و کاهش مخاطرات، در نوشتن هر کلمهای در هر محیطی، حتی وبلاگ و کانالهای شخصی، مسئولانهتر عمل خواهیم کرد.
زهرا جلالزاده
کارشناسارشد زبانشناسی
برای دریافت نسخة کامل دستور خط فارسی و فرهنگ املایی خط فارسی اینجا مراجعه فرمایید.
برای دریافت نسخة خلاصة دستور خط فارسی اینجا مراجعه فرمایید.
دیدگاهتان را بنویسید