معرفی کتاب: نظریه و روش زنجیرهای در جریان پژوهی
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب نظریه و روش زنجیرهای در جریان پژوهی نوشتة علیاکبر علیخانی، دانشیار گروه مطالعات غرب آسیا و آفریقا در دانشکدة مطالعات جهان، بهتازگی بههمت نشر نگاه معاصر منتشر و راهی بازار نشر شده است.
علیاکبر علیخانی، استاد دانشگاه تهران، در آخرین پژوهش خود نظریه و روش تحقیق جدیدی برای شناخت جریانهای سیاسی اجتماعی مطرح کرده و یافتههای این پژوهش را در اینکتاب منتشر کرده است.
نویسندة کتاب، در مقدمة آن میگوید یکی از راههای شناخت و فهم پدیدههای انسانی-اجتماعی یا معنابخشی به آنها، و حتی شناخت مکاتب و نظریههای علمی، شناخت جریانی، و بررسیِ جریانشناسانه و جریانپژوهانۀ آنهاست. شناخت جریانی یا جریانپژوهی، شیوهای کارآمد برای فهم تحولات سیاسی، اجتماعی، فکری و علمی در جوامع انسانی است. بهنظر نویسنده، دو قالب مهم برای شناخت جریانی پدیدههایِ اجتماعی در جوامع انسانی وجود دارد: نخست، نظریه یا چارچوب نظری؛ و دوم، روش تحقیق. نظریه به ما کمک میکند تا از طریق مجموعهای از مفاهیم و تعاریفِ نظامیافته، منطقی و مستدل، اجزای پدیده، روابط بین آنها، تأثیر و تأثر هر کدام از اجزا بر یکدیگر، روابط علّی بین پدیدهها و بین اجزای پدیدهای خاص، علل و عوامل شکلگیریِ پدیده و مواردی از این قبیل را بشناسیم. اما روش تحقیق، قالب، مسیر، مراحل، یا مجموعهای از اصول، قواعد عملی، و شاخصهایی است که رعایت آنها ممکن است پژوهشگر را با خطای کمتر و اتقان بیشتر به هدف خود برساند.
علیخانی نبود «چارچوب نظری» و «روشِ» مشخص و ویژة شناختِ جریانیِ پدیدهها و تحولات انسانی و اجتماعی یا «جریانپژوهی» را مسئله و ضرورت انجام این تحقیق بیان میکند و اهمیت این اثر را بهدلیل اختصاص آن به جریانپژوهی میداند، چون «فهم جریانشناسانه» یا جریانپژوهانۀ هر پدیدة انسانی و اجتماعی به «نظریه» و «روش تحقیق» خاص خود نیاز دارد و چنین نظریه و روشی وجود نداشته است.
بهگفتة این استاد دانشگاه تهران، این نوع شناخت پدیدهها با این نظریه و روش خاص، از بیرون و از بالا به کلیت پدیده و تحولات نگریستن است و میتوان سیر تطور آن را دید، زمینهها، ریشهها، علل و عواملِ بروز و ظهور پدیده را کاوید، کنشگرانِ پدیده را بررسی کرد، آثار و پیامدهای آن را نشان داد و به تحلیل، تفسیر و نقد پدیده پرداخت. جریانیدیدن پدیده از طریق «پژوهش جریانشناسانه» یا «شناخت جریانپژوهانه» به معنای فهم کلیتِ پدیده در طول زمان از ابتدای شکلگیری در بستر اجتماعی، سیاسی و فرهنگیِ مربوط، و در نسبت و تعامل با شرایط و سایر پدیدهها اعم از مشابه، مرتبط، متباین، مخالف، متضاد، و متناقض است.
علیخانی در مقدمة کتاب شناخت جریانپژوهانه یا پژوهش جریانشناسانه را دارای چند ویژگی بهشرح ذیل میداند:
- با اینکه از ورود به جزئیات پدیده بینیاز نیست، ولی کلیت آن را از بالا مینگرد. در اصل، بین جزئیات درون پدیده و نگاه کلی و از بیرون، در رفتوآمد است، ولی در نهایت نگاه پیوستۀ کلی و از بیرون و از بالا محوریت دارد.
۲. بهروز است و پدیدهها و تحولاتِ زنده و جاریِ جوامع بشری را موضوع بحث قرار میدهد.
۳. پدیده یا جریان را در بستر شکلگیری، شرایط محیطی و زیستی، و در سیر تطور آن بررسی میکند.
۴. کاربردی است و بهدنبال نتیجه برای سیاستگذاری، تصمیمگیری، اقدام و جهتدهی است. ضمن اینکه نگاهی نیز به آینده دارد.
۵. وجوه ناپیدا و ربط و نسبتها و منطقِ فراز و فرود تحولات و گاه از چشم افراد، متخصصان و رهبران پنهان مانده را آشکار میکند.
۶. فهم منسجم و نظام مند تحولات جامعه را در عرصههای مربوط به مخاطبان و کنشگران میدهد.
۷. این نوع مطالعه و تحقیق، به تحولات اجتماعی و حتی خود جریانها معنا و هویت میبخشد و اگر بیطرفانه و با هدف حل مسئله انجام شود، نقش بسزایی در حل مشکلات و بحرانها و رشد و پیشرفت کشور خواهد داشت.
کتاب نظریه و روش زنجیرهای در جریانپژوهی، در دو فصل به نگارش در آمده است. در فصل اول چارچوب نظری یا نظریهای به نام «نظریۀ زنجیرهای» در باب «جریان»، «جریانشناسی» و «جریانپژوهی» مطرح شده است. مسئلة آن فهم پدیدههای انسانی- اجتماعی یا معنابخشی به آنها از منظر جریانی است.
علاوهبر آن، این چارچوب نظری به پژوهشگران کمک میکند با بینش و عمق و مهارت بیشتری بتوانند از روش تحقیق زنجیرهای مطرح در بخش بعدی بهره ببرند. در نظریة زنجیرهای پنج بحث اصلی مطرح شده است: مسائل و مرزهای جریانپژوهی، نظام مفهومیِ جریانها، روابط و کارکرد درونیِ جریانها، جریانها در عرصۀ عمل، و کارآیی نظریۀ زنجیرهای در جریانپژوهی. ازجمله مباحثی که ذیل موضوع «مسائل و مرزهای جریانپژوهی» مطرح شده اتس عبارتاست از: ۱. مسئلة جریانپژوهی، ۲. اهداف و کارکردهای جریانپژوهی، ۳. نوع جامعه و جامعة هدف، و ۴. تمایز جریان از مفاهیم و پدیدههای مشابه.
در موضوع «نظام مفهومیِ جریانها» مباحث زیر تبیین شده است :۱. فضاهای جریانی، ۲. سرچشمة جریانی، ۳. مفاهیمِ جریانی، ۴. کنشگرانِ جریانی، ۵. جریان و خردهجریان، ۶. شاخصهای ماهویِ جریانی، ۷. هویت جریانی، ۸. جریانهای مکمل و انواع آن شامل جریان نارَس، جریان تبهکار، فراجریان، جریان و فراجریان خاموش، جریان و فراجریان ساختاری، جریان و فراجریان چاپاری، شبهجریان، و جریان و شبهجریان ترکیبی.
موضوع بعدی در نظریة زنجیرهای به تببین «روابط و کارکرد درونیِ جریانها» اختصاص دارد، که نویسنده دربارة الگوهای تعامل و کشمکش جریانی، الگوهای پایایی و میراییِ جریانها، جریانها در عرصۀ عمل، و کارایی نظریۀ زنجیرهای در جریانپژوهی بحث میکند.
الگوهای تعامل و کشمکش جریانی بحثشده در کتاب به قرار زیر است: ۱. رقابت جریانی، ۲. منازعة جریانی، ۳. همافزایی جریانی، ۴. همکاستی جریانی، ۵. بیتعادلی جریانی، ۶. وامگیری جریانی، ۷. جبهة جریانی، و ۸. انشعاب جریانی. در بحث الگوهای پایایی و میراییِ جریانها مباحثی مثل: ۱. تداوم جریانی، ۲. چرخش جریانی، ۳. استحالة جریانی، ۴. انتقال جریانی، ۵. تناسخ جریانی، ۶. رکود جریانی، و ۷. مرگ جریانی مطرح شده است.
در ارزیابی جریانها در عرصة عمل نیز به این مباحث پرداخته شده است: ۱. علل پیدایی، جایگاه و آثار جریانها شامل علل ضروریِ وجودی جریانها و آثار و پیامدهای جریانها؛ ۲. الگوهای تأثیر و تأثر متقابلِ جریانی؛ ۳. اندازه و گسترة جریان؛ ۴. دستهبندی جریانها و جغرافیای کنشگریِ آنها؛ ۵. معیارهای دستهبندی جریانها؛ ۶. الگوهای فهم جریانها شامل جریانشناسی و جریانپژوهی و تفکیک این دو و تفاوتهای آنها از یکدیگر؛ ۷. جریانپژوهیِ جریانپژوهیها؛ ۸. فلسفة جریانپژوهی؛ و ۹. جریانپژوهی تاریخی.
آخرین موضوع در فصل اول کتاب به کارایی نظریۀ زنجیرهای در جریانپژوهی اختصاص دارد و دو بحث مطرح شده است: ۱. ارزیابی و آزمون نظریه، و ۲. نظریة زنجیرهای در فرایند عملی.
در فصل دوم کتاب، روش تحقیقِ زنجیرهایِ در جریانپژوهی مطرح شده است. در این بخش، روش تحقیقِ زنجیرهای در جریانپژوهی در قالب پنج مرحله طراحی شده و هر مرحله دارای چند حلقه است. هر مرحله وظیفه دارد به بخشی از جریان بپردازد و هر حلقه از روش که انجام میشود یک بخش از جریان را آشکار میکند و وارد حلقۀ عمیقتر یا بعدی میشود. هر حلقه دارای چند گام یا اقدام عملی است. البته، ممکن است تمام مرحلهها، حلقهها، و گامهای تعیینشده در این روش، در مورد تمامی جریانهای مورد مطالعه مصداق یا موضوعیت نداشته باشند یا اینکه پژوهشگر فرصت و امکان انجام تمام آنها را در مورد یک جریان بهدست نیاورد. بنابراین، در عمل، تحقیق دربارة هر جریان در حد مقدور و ممکن انجام میشود و بههمان اندازه عمیق، مفید و گامی به جلو خواهد بود.
مرحلة نخستِ روش زنجیرهای «هویتشناسی جریان» است که چهار حلقه از تحقیق را برای ما مینمایاند. حلقة نخست تعریف و شاخصشناسیِ جریان است، شامل تعریف جریان، تدوین شاخصهای جریانی، و هدفشناسیِ جریان؛ حلقة دوم سیر تکوینپژوهیِ جریان است، شامل تبارشناسیِ جریان، تاریخچة جریان و فرایندشناسیِ جریان. حلقة سوم عبارت است از ساختار جریان و خردهجریانهای آن شامل ساختار پژوهیِ جریان و خردهجریانهای هر جریان. حلقة چهارم، زمینهها و ضرورتهای ظهور جریان است.
مرحلة دومِ روش تحقیق زنجیرهای مختص «کنشگرشناسیِ جریان» است و پنج حلقه از بحث را روشن میکند. حلقة نخست، معرفی کنشگرانِ جریان است که معرفی پیشگامان جریان، مؤسسان جریان، مقوّمان جریان، منادیان جریان، مروّجان جریان، پیروان جریان، حامیان جریان، و موافقان جریان را شامل میشود. حلقة دوم، به زمینهشناسی علمی- فکریِ عاملان جریان میپردازد و دربارة فضاشناسیِ گفتمانی، شرایط سیاسی- اجتماعی و عضویتشناسی صنفی آنها بحث میشود.. حلقة سوم، به شناخت تعلقات سازمانیِ عاملان جریان اختصاص دارد و وابستگی اداری، و منابع معیشتی و تأمین مالی آنها مطرح است. در حلقة چهارم، دربارة رویکردشناسی سیاسیِ عاملان جریان، و در حلقة پنجم دربارة زمینهشناسیِ فرهنگی اجتماعیِ عاملان جریان بحث میشود. در حلقة پنجم، طبقهشناسی اجتماعی و بسترشناسی فرهنگی و جامعهپذیری مطرح است. حلقة ششم در این مرحله به روانشناسی شخصیتیِ عاملانِ جریان اختصاص دارد که روانشناسی روحیات و خُلقیات، و فرایندشناسی تربیتی آنها ضرورت مییابد.
مرحلة سوم و مهمترین بخش تحقیق، «ماهیت شناسیِ جریان» است و پنج حلقه را شامل میشود. هر حلقه بخشی از جریان را روشن میکند. نخستین حلقه در این مرحله مبناپژوهیِ جریان است که مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی، روششناختی، انسانشناختی، جامعهشناختی، دینشناختی، ارزششناختی، و مبانی سیاسی جریان بحث میشود و شناخت سایر مبانی و مفاهیم بنیادین در جریانپژوهی لازم است.حلقة دوم، روشِ پژوهش در ساختارِ تفکر جریان را نشان میدهد، ازجمله اینکه این پنج ساختار فکری در هر جریانی باشد شناخته شود: ۱. دین اسلام، ۲. غربِ لیبرال، ۳. غربِ سوسیال، ۴. فرهنگ منطقهای و منطقة فرهنگی، و ۵. فرهنگ بومیِ هر کشور. حلقة سوم در این مرحله، غایتپژوهیِ جریان است که به مسئلهشناسی جریان، موضوعشناسیِ تخصصیِ جریان، و تدوین نظام جهانبینی و اندیشگیِ جریان پرداخته میشود.
چهارمین مرحله در روش تحقیق زنجیرهای «رفتارشناسیِ جریان» است که چهار حلقة دیگر از پژوهش را برای مخاطب روشن میسازد. حلقة نخست، در این مرحله عملکرد و مواضعشناسیِ جریان است که به شناخت مواضع و عملکرد سیاسی- اجتماعی، و فعالیتهای فکری و رسانهای جریان میپردازد. حلقة دوم، به شناخت شبکة ارتباطی و مخاطبان جریان اختصاص دارد و دربارة شبکة ارتباطیِ داخلی و خارجی، و مخاطبان و جامعة هدفِ جریان مورد مطالعه بحث میشود. حلقة سوم به نقد جریان اختصاص دارد. در کتاب، نخست، اصول و موضوعهای نقد جریان روش شده و سپس بیان شده است که هر جریانی باید یا ممکن است در حوزههای مبانی، کارکرد، عملکرد، تأثیر و پیامدها، و میزان دستیابی به عمل نقد و تحلیل شود. چهارمین و آخرین حلقه در این مرحله تدوین نظام عملکردیِ جریان است.
مرحلة پنجم و آخر در روش تحقیق زنجیرهای «محیطشناسیِ جریان» است و چهار حلقة جدید از جریان موردمطالعه را آشکار میکند که فراتر از خود جریان است و دربارة نمود بیرونی و آثار و پیامدهای آن بحث میشود. حلقة نخست در این مرحله، جغرافیای فکریشناسی جریان است که سه الگوی گفتمانی، موضوعی و خوشهای برای آن معرفی شده است. حلقة دوم، به شناخت جغرافیای اجتماعی جریان میپردازد و هدف آن روشنکردن نسبت جریان مورد مطالعه با جریانهای قریب، جریانهای رقیب، و گفتمانهای رسمی یا غالب است.حلقة سوم در این مرحله دربارة چالش و تهدیدشناسی جریان، و حلقة چهارم، دربارة آیندهشناسیِ جریان و عوامل مؤثر بر آن است. در حلقة اخیر، علل و عوامل درونی و بیرونیِ مؤثر بر آیندة جریان بررسی میشود و جریانپژوه به پیشبینی موفقیتها و ناکامیهای جریان در آینده میپردازد.
ازآنجاکه نوشتن مقدمة روشمند و نتیجهگیری، بخش جداییناپذیرِ هر تحقیقی است، در ابتدا و انتهای روشِ تحقیق زنجیرهای، نحوۀ نوشتن مقدمه و نتیجهگیری بیان شده است، ولی این دو جزئی از مراحل روش تحقیق به حساب نمیآید و در شمارهگذاریِ مراحل لحاظ نشده است؛ ضمن اینکه این دو بحث دربارة تمامی پژوهشهای علوم انسانی و اجتماعی کاربرد دارد. بااینحال، در نتیجهگیریِ تحقیقات جریانپژوهی دو راه نشان داده شده است: نخست، تهیة شناسنامة جریان بهعنوان جمعبندی؛ و دوم، طراحی نظام جامع و الگوی جریان بهعنوان نتیجهگیری.
ازآنجاکه دغدغة نویسنده در اغلب پژوهشهایش این است که آنها را به نوعی به ایران ربط دهد، در پایان این کتاب نیز بحثی را با عنوان «بهمثابة نتیجه: ایران در کشاکش بحرانها و جریانها» مطرح کرده است و جریانهای مختلف در ایران را معلول شرایط سیاسی- اجتماعی میداند.
وی در ادامه، مباحث تأثیرگذاریِ جریانها و کنترلناپذیری جریانها را مطرح کرده و این پرسش را پیش مینهد که تنوع و تکثر جریانها مسئله است یا راهحل؟ نویسنده پاسخ میدهد که اگر تنوعِ جریانی تهدیدانگاریِ شود، به مسئله تبدیل میشود و راهبردِ «غیرانگاری» در مقابل آن برگزیده خواهد شد؛ اما، اگر تنوع جریانی فرصتانگاریِ شود، راهبرد «مروّت و مدارا» در قبال آن برگزیده میشود.
نویسنده در پایان، عوامگرایی را فراجریانی غالب و قدرتمند میداند که آثار مخرب فراوانی برای ایران امروز در پی داشته است.
دیدگاهتان را بنویسید