معرفی کتاب خرد خفته
کتاب خرد خفته: فلسفه و حکمت سیاسی اسلامی و گذر به سیاست عملی نوشتة دکتر علیاکبر علیخانی، دانشیار و مدیر گروه مطالعات غرب آسیا و شمال آفریقا، دانشکدة مطالعات جهان دانشگاه تهران، در 357 صفحه در قطع رقعی توسط انتشارات دانشگاه تهران، در سال 1397 به شمارة شابک 1-7208-03-964-978 منتشر شد.
مؤلف در مقدمة اثر شرح جامع و مفیدی دربارة کتاب و فصلهای آن در نه صفحه تدوین کرده است. اثر در چهار فصل تنظیم شده است. پس از فهرست منابع، چهار نمایة مفاهیم، اعلام، آیات و احادیث خاتمهبخش اثر است. ذکر آیات و احادیث در تبیین مباحث، منابع بهکار رفته در متن اثر و هر جا که لازم بوده معادل اصطلاحات انگلیسی در پانوشت آمده است. در جایجای اثر نیز برای متقنکردن هر چه بهتر مباحث، از نمودار و جدول استفاده شده است.
مؤلف با قلمی توانا و با پژوهشی چندوجهی و با هدف ترکیبی از تحقیق بنیادی، توسعهای و کاربردی، ماهیتی توصیفی- تحلیلی، علّی و آیندهپژوهشی را دنبال کرده است. به بیان نویسنده، «تفاوت و تنوع در خمیرمایه و رویکردهای تحقیق ایجاب میکند که از چند روش تحقیق متفاوت استفاده شود» (ص 7). هدف اصلی نویسنده از تألیف این اثر، یافتن راه برونرفتی از مشکلات فعلی جامعة ایران و رسیدن به سعادت و رشد و پیشرفت و بهعبارتی الگوهای توسعه و تعالی است. به باور نویسنده، ریشة بسیاری از این مشکلات نخست در فرهنگ و سپس در ابعاد مختلف علمی و سیاسی و اجتماعی نهفته است که سبب غفلت ما از تمدن عمیق و ریشهدار ایرانی اسلامی شده است: «در یک جمله، عقلانیت از این سرزمین رخت بربسته است، و در بهترین وضعیت با خرد خفته یا خرد گمشده مواجهیم» (ص 3). وی تلاش کرده تعاملی دوسویه میان فلسفه و حکمت سیاسی با سیاست عملی در چارچوب آموزهها و فرهنگ و تمدن اسلامی برقرار سازد.
در فصل نخست با عنوان «چیستی و امکان فلسفة سیاسی اسلامی» با هدف تبیین ابعاد مختلف فلسفة سیاسی اسلامی، ضمن تعریف فلسفه و فلسفة سیاسی، دلایل امکان یا امتناعِ فلسفة سیاسی اسلامی بررسی شده است. پس از بررسی امکان عقلی، ماهوی، علمی و روشی، و وقوعی فلسفة سیاسی اسلامی، با ذکر مواردی در اثبات تحقق تاریخی و سیر علوم عقلی در جهان اسلام، به چیستی فلسفة سیاسی اسلامی پرداخته و آن را معنا کرده است. مؤلف با مقایسة دو نظام سیاسی متأثر از فلسفة سیاسی و بریده از فلسفة سیاسی، دلایل تأثیرگذاری عقلانی و کارآمد فلسفة سیاسی اسلامی را در سیاست عملی پیگرفته است.
در فصل دوم با عنوان «حکمت سیاسی اسلامی» با بهرهگیری از روش هرمنوتیکِ قصدمحور اسکینر، مفهوم حکمت و تمایز آن با فلسفه بررسی شده و نسبت آنها عموم به خصوص مطلق عنوان شده است. مؤلف حکمت را مفهومی اصیل و ایرانی اسلامی میخواند که بهنحو جامعالاطرافی تمامی ابعاد زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی انسان را پوشش میدهد. در تبیین آن با هدف اصلی کتاب متذکر میشود: «حکمت برای گرفتن بهترین تصمیم و عمل ممکن در هر شرایط زمانی و مکانی در جهت سعادت انسان و جامعه است، اگر این بهترین تصمیم و عمل، بهترین نتیجة ممکن را در جهت سعادت و رضایت در هر شرایطی محقق نکند، اساساً حکمت نیست» (ص 196). وی ضمن تقسیمبندی سیاستمداران، ضرورت وجود شاخص و فیلتر برای سنجش ویژگیهای حکمت و حکیم را ضروری میداند و بر ضرورت استفادة نظام سیاسی و نخبگان حاکم از حکمت و حکیم صحه میگذارد.
در فصل سوم اثر با عنوان «جغرافیای فکری و معرفتی حکمت و فلسفة سیاسی اسلامی» هفت مکتب فلسفه و حکمت سیاسی اسلامی بررسی شده است، از جمله حکمت و فلسفة سیاسی جاودان خرد یا فهلوی، فاضله، برهانی، اشراق، و متعالیه، نحلة غرب تمدن اسلامی، و حکمت و فلسفة سیاسی در دورة جدید. در ادامه مسائل حکمت و فلسفة سیاسی اسلامی در پنج بخش تبیین شده است. حوزههای مطالعات سیاسی اسلامی در جغرافیای فکری و معرفتی به قرار زیر طرح و بررسی شده است: حکمت سیاسی اسلامی، فلسفة سیاسی اسلام، فلسفة سیاسی اسلامی، اندیشة سیاسی اسلام، اندیشة سیاسی اسلامی، فقه سیاسی، کلام سیاسی، ایدئولوژی سیاسی اسلام، و ایدئولوژی سیاسی اسلامی.
فصل چهارم با عنوان «بهمثابة نتیجه: گذار از فلسفه و حکمت به سیاست عملی» به روش علّی و طراحی الگو و با استفاده از ابزارهای موجود در روش آیندهپژوهی مثل تجزیهوتحلیل روندها، چشماندازسازی و پسنگری تنظیم شده است. گرچه مطالب این فصل مستقل از مباحث نظری و تبیینی فصلهای پیشین نیز خواندنی است، اما نتیجهگیری مباحث سنگین و متقن سه فصل پیش است و طرحی را در هفت مرحله برای گذار از فلسفه و حکمت سیاسی اسلامی به سیاست عملی در شرایط امروز جامعه دنبال میکند. نویسنده هدف خود را از این طرح چنین بیان میدارد: «ارائة یک راهبرد کلان برای توانمندسازی و کارآمدسازی نظام سیاسی و اداری در ایران بر مبنای فلسفه و حکمت اسلامی ایرانی» (263).
با توجه به برخی بنبستهای سیاسی و اجتماعی موجود در کشور و جریانات تکفیری و تندروی اسلامی که موجب تفرقه در جهان اسلام شده و اسلامهراسی را در جهان دامن زده است، نویسنده در این اثر تلاش دارد با نگرشی پژوهشگرانه، ضمن معرفی ارزشهای فلسفه و حکمت سیاسیِ اسلامی ایرانی، نخست حکمت و فلسفة اسلامی را مبرا از جریانهای موجود نشان دهد، و با نگاهی خردمندانه ضمن پذیرش ارزشهای مثبت هر فلسفه و حکمتی که به سعادت جامعه و افراد بینجامد، سیاستهای عملی بر مبنای ارزشهای فلسفه و حکمت سیاسی اسلامی ایرانی را بنمایاند. از این رو، نظریة تلاقی را مطرح میکند: «تمرکز نظریة تلاقی بر کانون بحران است و کمک میکند تا افراد، گروهها، جناحهای سیاسی، قشرهای اجتماعی، احزاب سیاسی و در سطح نظام بینالملل کشورها، طبق مبانی و معتقدات و با حفظ اصول خود، با پرهیز از تندروی، تنش یا بدبینی، به تعامل با یکدیگر بپردازند و منافع خود را تأمینشده ببینند» (ص 297). با توجه به این نظریه در طرح گذار از فلسفه و حکمت اسلامی ایرانی به سیاست عملی، بر دو اصل «توافق بر اصول»، و «استفاده از مبانی عقلی در سازوکارهای اجرایی» تأکید میکند، با این امید که خرد خفتة ما بیدار شود.
زهرا جلالزاده
کارشناسیارشد زبانشناسی
دیدگاهتان را بنویسید