مراسم اختتامیة نخستین همایش بینالمللی مطالعات ایران معاصر
[av_slideshow size=’extra_large’ animation=’slide’ autoplay=’true’ interval=’5′ control_layout=”]
[av_slide id=’9333′][/av_slide]
[/av_slideshow]
[av_textblock size=” font_color=” color=”]
مراسم اختتامیة نخستین همایش بینالمللی مطالعات ایران معاصر در شامگاه دوشنبه 20 آبان 1398 در باغموزة نگارستان دانشگاه تهران برگزار شد.
در ابتدای این مراسم دکتر سعیدرضا عاملی، رئیس دانشکدة مطالعات جهان ضمن تشکر از سخنرانان و برگزارکنندگان این همایش، سخنران کلیدی نشست اختتامیه را معرفی کرد. دکتر غلامرضا حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مدیرعامل بنیاد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، سخنران کلیدی نشست اختتامیة نخستین همایش بینالمللی مطالعات ایران معاصر بود.
دکتر حدادعادل ضمن خیرمقدم به حضار و سخنرانان ایرانی و خارجی، از برگزاری این همایش در دانشگاه تهران و جنبة دانشگاهی و علمی آن ابراز خرسندی کرد. دکتر حدادعادل در سخنان خود به دو نوع شرقشناسی و ایران شناسی اشاره کرد که یکی بر پایة تسلط و دیگری بر پایة شناخت و تعامل دوسویه است.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، از دو صورت شرقشناسی و ایرانشناسی سخن گفت. صورت نخست شرقشناسی و ایرانشناسی در غرب و با پیشینهای طولانی و گسترش بسیار وجود دارد که هدف از آن تسلطیافتن بر شرق است. این نگاه تسلط نگاه رایج و حاکم است و بر مطالعات ایرانی و شرقی غلبه دارد. تحت تأثیر این نگاه مستشرقان و ایرانشناسان دست به انتخاب موضوعات خاصی میزنند و به سراغ تمامی واقعیتها نمیروند، بلکه آن دست از واقعیاتی را گزینش میکنند که به آنها قدرت تسلط میبخشد و از منظر تسلط به ارزشگذاری میپردازند. در عصر حاضر بیش از همه ادوارد سعید متذکر آن شده و در کتاب معروف خود این نوع نگاه به قصد تسلط را طرح کرده است. بهطور مثال در قرن بیستم، در لیدن هلند دایرهالمعارف اسلام (ایسلامیکا) تألیف شده است. اروپاییان و غربیان در انتخاب مدخلهای این دایرهالمعارف مسائل خود را در نظر داشتهاند و بر اساس اهمیت مطلب برای خود دست به انتخاب مدخلها و تعریف آن پرداختهاند و افزود: «این نوع نگاهِ از بالا به پایین، نوع نگاه غرب به شرق است و افقی نیست بلکه عمودی است. این نوع نگاه ریشه در نوعی جهانبینی و فلسفه و فلسفة تاریخ دارد. اروپاییان در قرن هجدهم معتقد بودند با دستیابی به علم اثباتگرایی (پوزیتیویسمی) به قلة معرفت بشری در طول تاریخ دستیافتهاند. از نگاه آنها تمدن صرفاً تمدن غربی بوده است و آن را با C بزرگ مینوشتند: Civilization. سایر تمدنها بهواسطة شباهت خود به تمدن غربی یا تأثیر آنها بر شکلگیری تمدن غربی اهمیت مییافتند. این نگاه راه را برای استعمار و توجیه آن هموار میکرده است.»
به گفتة دکتر حدادعادل، صورت دوم شرقشناسی و ایرانشناسی نه به قصد تسلط، بلکه با هدف تعامل و مبتنی بر شناخت متقابل شکل گرفته است. دکتر حدادعادل در تبیین این صورت مطالعات شرقشناسی و ایرانشناسی به تعبیر قرآنی «تعارف» اشاره کرد: «و جعلناکم شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا» (سورة حجرات، آیة 13).
دکتر حدادعادل از برگزاری این همایش در دانشکدة مطالعات جهان دانشگاه تهران با قصد ایرانشناسی و با هدف شناخت و تعامل دوسویه ابراز خشنودی کرد و افزود: «در این همایش ایران آنچنان که هست بهصورت واقعیت و در چارچوب علمی بررسی و دیده شده است.»
دکتر حدادعادل بهعنوان نمونه به تبیین این دو نوع نگاه به «انقلاب اسلامی ایران» پرداخت و افزود: «صرفنظر از اینکه طرفدار این رویداد تاریخی در ایران باشیم یا نباشیم، انقلاب اسلامی ایرانی واقعیتی است که چهل سال از وقوع آن در این بخش مهم از دنیا میگذرد و لازم است آن را شناخت. ایران معاصر یعنی ایران انقلاب اسلامی.» نوع نگاه اول و تسلططلبانه هیچگاه بهدنبال درک واقعیت و ماهیت این انقلاب نبوده است و بهدنبال نفی آن و تسلط بر ایران رفته است.
به بیان این استاد فلسفه و ایرانشناس، در اروپا و آمریکا نیز مطالعات ایران معاصر مطرح است ولی محققان آن بیشتر از مخالفان و دشمنان انقلاب اسلامی ایران بهشمار میروند و افزود: «غرب منابع فکری خود را برای شناخت انقلاب اسلامی ایران، مبتنی بر گزارشها و تحقیقات کسانی استوار کرده است که از مخالفان انقلاب اسلامی ایران بودهاند.»
دکتر حدادعادل ضمن انتقاد از اینکه تا دهههای اخیر ایرانشناسی غالباً در اختیار خارجیها بوده و در ایران وجود نداشته است، ابراز داشت: «در ایران امروز و در ایرانشناسی باید این رشته را در داخل کشور در قالب رشتهای علمی و دانشگاهی تقویت کنیم و گسترش ببخشیم. در این چهار دهه تلاش شده است تصویر از ایرانشناس که صرفاً فردی خارجی را بهذهن متبادر میکرد، تغییر یابد و نشان دهیم ایرانشناس میتواند ایرانی نیز باشد: ایرانی ایرانشناس و ایرانشناسی ایرانی و دانشگاهی نیز وجود دارد.»
دکتر حدادعادل یکی از آثار رهاشدن ما ایرانیها از نگاه تسلطمآبانة نوع اول را در این دید که خود ما ایرانیان نیز شناخت علمی دیگران را آغاز کردهایم و افزود: «هم میخواهیم ایران را بههمان صورتی که هست در چارچوب علمی و دانشگاهی مطرح کنیم و هم میخواهیم غیرایران را بشناسیم.»
تحت تأثیر نگاه اول، شرقیها خود را نمیدیدند و تحت تسلط غرب، کشورهایی در مشرقزمین که با هم ارتباطات چندصد ساله داشتند، شناخت از یکدیگر را از دست دادند، ارتباطات ضعیفی با هم یافتند و حتی بهکل ارتباط خود را با یکدیگر از دست دادند و صرفاً ارتباط با دنیای غرب را دنبال کردند. دکتر حدادعادل افزود: «مطلوب آن است که ملتهای شرقی هم یکدیگر را بشناسند و هم ملتهای غربی را. نگاه دوگانة غرب و شرق زادة همین نگاه تسلطخواهانة غربیها به شرق است.»
دکتر حدادعادل تأکید کرد در این چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی زمینههای شناخت شرق از شرق و ایران از کشورهای غیرغربی نیز فراهم آمده است و این تنها غرب نیست که ارزش شناختهشدن دارد. وی در ادامة سخنان خود به بیان دادههای آماری پرداخت: «هندشناسی در ایران در حال قوتگرفتن است و دستکم در 20 مؤسسه و دانشکده در ایران گروههای تخصصی مطالعات هند وجود دارد. در شش ماه نخست سال 1398، در حدود 140 جلد کتاب فقط دربارة چین در ایران منتشر شده است.»
پایانبخش سخنان دکتر حدادعادل معرفی دو کتاب و معرف خودآگاهی ایرانیان و توجه ایران به اطراف ایران و به شرق بود: دورة دوجلدی کتاب دولت و جامعه در دورة عثمانی؛ شامل 40 مقاله که استادان ترکیة امروز دربارة عثمانی نگاشتهاند. این اثر یکی از معتبرترین و مفصلترین منابع علمی دانشگاهی دربارة دوران عثمانی بهدست خود ترکها تألیف شده است. جلد نخست آن دربارة تاریخ و جلد دوم دربارة فرهنگ و تمدن است. این اثر به خواهش اکملالدین احساناوغلو و زیر نظر دکتر حدادعادل به مدت هشت سال به زبان فارسی ترجمه و با چاپی نفیس منتشر شده است.
کتاب دوم، جلد بیستوششم دانشنامة جهان اسلام بود. مدیرعامل بنیاد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی خبر از انتشار بیستوشش جلد دیگر از این مجموعه در آینده داد. این بنیاد در 36 سال پیش و در زمانی که رهبر کنونی انقلاب اسلامی، رئیسجمهور وقت بودند، تأسیس شده است و در حال حاضر نیز ریاست عالیة آن برعهدة مقام معظم رهبری است. دکتر حدادعادل افزود: «این کتاب در ایران شیعی بعد از انقلاب اسلامی و زیر نظر رهبر انقلاب به موضوعات جهانی میپردازد. و با نگاهی واقعبینانه و علمی و خالی از تعصب دربارة تمامی مسائل مطرح در جهان اسلام مقالات عالمانه دارد. برای مثال اولین مقالة جلد بیستوششم این دانشنامه «سینما در جهان اسلام» در 150 صفحه است و تکتک کشورهای اسلامی بررسی شده است که نوع نگاه ما را به دیگران نشان میدهد.»
دکتر حدادعادل شکلگیری دانشکدة مطالعات جهان دانشگاه تهران را حاصل چنین نگاهی خواند: «دیگران را درست بشناسیم و بخواهیم دیگران نیز ما را آنچنان که هستیم بشناسند و نه به قصد تسلط. به تصور من با نگاه دوم میتوانیم دنیای بهتری داشته باشیم.»
[/av_textblock]
دیدگاهتان را بنویسید