سخنرانی دکتر یونس نوربخش در سومین همایش بینالمللی صلح و حل منازعه
[av_slideshow size=’featured_large’ animation=’slide’ autoplay=’false’ interval=’5′ control_layout=”]
[av_slide id=’12042′][/av_slide]
[/av_slideshow]
[av_textblock size=” font_color=” color=”]
سومین همایش بینالمللی صلح و حل منازعه 26 تا 28 مهر 1400 در دانشکده مطالعات جهان برگزار شد. دکتر یونس نوربخش، رئیس پردیس البرز و دانشیار جامعهشناسی با موضوع «صلح و سلامت اجتماعی، یکی از سخنرانان مراسم افتتاحیه این همایش بود. مشروح سخنرانی رئیس کرسی یونسکو در سلامت اجتماعی و توسعه به شرح زیر است.
بحث من درباره رابطه صلح و سلامت اجتماعی است. مفهوم سلامت اجتماعی مفهوم جدیدی است که سازمان بهداشت جهانی و مؤسسات تحقیقاتی دنیا اخیراً به آن توجه کردهاند، بعدی فراتر از موضوع سلامت است ابعاد جدید از سلامت است اشاره خواهم کرد.
آرزوی صلح و سلامت آرزویی است که هر انسانی دارد زیرا دو روی یک سکه هستند که کشف رابطه اینها میتواند به توسعه پایدار و انسانی کمک کند. تأکید من در این بحث بر صلح اجتماعی است که یک مفهوم جدیدی است که علاوه بر صلح در ابعاد بینالمللی که که معمولاً در حوزه علوم سیاسی به آن پرداخته میشود. صلح اجتماعی مفهومی است که بیشتر مورد توجه جامعهشناسان قرار گرفته است.
مفهوم صلح و ضرورت کاهش خشونت و منازعات به شکلهای مختلف یکی از نیازهای مهم دنیا و بشریت است. از سوی دیگر بحث سلامت یکی از نیازهای اساسی دنیاست زیرا با وجود همه پیشرفتها بخش مهمی از جمعیت جهان از دسترسی به امکانات بهداشت عمومی محروم هستند و از بیماریهای مختلف رنج میبرند. بنابراین، مفهوم سلامت امروزه میتواند بحث بسیار مهمی باشد.
این دو مفهوم امروزه با تغییرات پارادایمی مواجه شده است. وقتی از صلح صحبت میشود منظور صرفاً نبود جنگ و نزاع نیست و وقتی از سلامت صحبت میشود به معنی بیمار نبودن نیست. صلح ابعاد فراتری پیدا کرده است، یعنی داشتن روابط با مدارا، گفتوگو، همزیستی، رعایت، همکاری. اگر در جایی چنین فضایی برقرار باشد میتوانیم بگوییم فضایی صلحجویانه است. سلامت هم صرفاً به معنی نداشتن بیماری نیست بلکه بهزیستن و داشتن امکانات لازم برای خوب و سالم زیستن است. به معنای شکوفایی و رشد در جامعه است. اگر در جامعهای مشارکت اجتماعی، شکوفایی و انسجام اجتماعی وجود نداشته باشد، این جامعه یک جامعه سالم محسوب نمیشود اگرچه ممکن است تن سالم داشته باشد. بنابراین، مفهوم سلامت هم در ابعاد فیزیکی، روانی، ذهنی و اجتماعی توسعه پیدا کرده است.
باید ببینیم چه رابطهای بین صلح و سلامت وجود دارد. وقتی سلامت جامعه به خطر میافتد دولتها از نظر حل مسائل و کارکرد دچار چالش میشوند. مثلاً همین کووید -۱۹ چالشهای بسیار زیادی در سطح جامعه و در سطح بینالملل ایجاد کرد.
از نظر مارکس جامعه عرصه کشمکش و تعارض منافع است که مهمترین آن از نظر او طبقه پرولتاریاست در برابر صاحبان صنایع و شیوه تولیدی که طبقه حاکم دارد و برای بهره کشی از طبقات فرودست تلاش میکند. این تضاد طبقاتی وقتی به صلح و آرامش میرسد که انقلاب کارگری اقدام به تغییر نظام اقتصادی و سیاسی بکند و رابطه بهره کشانه را تغییر بدهد. بنابراین تا زمانی که این تغییر صورت نگیرد نباید توقع صلح و جامعهای آرام داشت و جامعه در حال انقلابی است که باید رخ بدهد.
نظریات نظمگرا به مفهوم صلح توجه دارند و معتقدند که جامعه میتواند با اصلاح سیاستهای اجتماعی به سمت آرامش و کاهش تضادها و کشمکشها حرکت کند. پیشنهاد آنها دولت رفاه است که در کشورهای اروپایی اشکال مختلف آن حاکم است که تلاش میکنند با سیاستهای اجتماعی مناسب از قبیل رونق اشتغال، درآمد رضایتبخش، مراقبتهای بهداشتی و بازنشستگی، صلح اجتماعی را برقرار کنند. اگرچه سیستمهای لیبرال و نئولیبرال هم این را برنمیتابند و به نوعی بر سیاست خصوصیسازی و مقرراتزدایی تاکید دارند. بنابراین، سه نوع سیاست اجتماعی وجود دارد: نگاه مارکسیستی، نگاه دولت اجتماعی و رفاه و نگاه لیبرال و نئولیبرال.
دولتهای اجتماعی تلاش میکنند از طریق صلح اجتماعی مشارکت همگانی را فراهم کنند و به مفهوم عدالت نزدیک شوند تا نارضایتیها در جامعه کاهش یابد. این سه نگاه با همه تفاوتها در یک چیز مشترکاند و آن این است که نابرابری و نبود عدالت اجتماعی در جامعه میتواند دغدغه باشد و صلح اجتماعی را به چالش بکشد.
اگر در جامعه ما هم تبعیض و نابرابری کاسته شود حتی میتواند با کمبودها و فقر و نداری در حدی کنار بیاید گرچه خود فقر محصول تبعیض و نابرابری است. بنابراین تبعیض در ابعاد مختلف موجب نارضایتیها و شورشهای اجتماعی میشود.
درباره صلح اجتماعی شش پیشنهاد مطرح است که میتواند در جامعه ما بومیسازی شود و متناسب با جامعه ما مورد بررسی قرار بگیرد. اولین مسئله خشونت و بهکارگیری زور است که نوع غیر مشروع آن تهدیدکننده صلح، سازش و همزیستی است. امروز همزیستی اجتماعی میتواند پایه صلح اجتماعی قرار بگیرد. برای همزیستی مسالمتآمیز شروطی وجود دارد که باید رعایت شود. عدم بهکارگیری زور؛ هرکسی در جامعه نمیتواند اعمال قدرت و زور بکند. قدرت باید در دست دولت مشروع و مورد پذیرش جامعه باشد.
دوم کنترلهای مؤثر است. چیزی که به جامعه ثبات میبخشد و صلح را فراهم میکند با کنترلهای بیرونی امکانپذیر نیست. کنترل مؤثر، خودکنترلی است؛ یعنی مکانیسمهای درونی که نظم اجتماعی را رعایت میکند. این مهم با بخشنامه، اجبار و موارد این چنینی ممکن نیست. نکته سوم عدالت و برابری اجتماعی است که همیشه در جوامع بحث اصلی بوده است. این اصل برای رسیدن به صلح باید پذیرفته شود. در جامعه نابرابر امکان همزیستی ممکن نیست و این جامعه دائماً در حال شورش، درگیری و نارضایتی خواهد بود. این مسئله در سطح بینالمللی هم میتواند مطرح باشد.
فرهنگ حل تعارض مورد دیگر است. یعنی کنشهایی وجود دارد که موجب تعارض میشود. انسانها باید یاد بگیرند که چگونه با گفتوگو این تعارضات را برطرف سازند.
شرط پنجم مشارکت آزاد شهروندان در حوزههای اجتماعی و سیاسی است. بحث دیگر قانونمداری است. تداوم جامعه بدون قانون امکانپذیر نیست. جامعه عصر کنونی بر اساس و محور قانون میچرخد. تدبیر و سیاست هم باید در قالب قانون به کار گرفته شود گرچه صرف قانون هم کافی نیست.
صلح و عدالت و توسعه انسانی باید کنار هم دیده شود. زیرا خشونت توسعه پایدار را به خطر میاندازد. آمار جهانی نشان میدهد که انسانهای فقیر بیشتر در جوامعی زندگی میکنند که مشخصه آنها خشونت است. پس بین خشونت، جنگ و فقر رابطه وجود دارد. بین فقر و بیماری و به خطر افتادن سلامت رابط وجود دارد و اینها جدا از هم نیستند. توجه به توسعه پایدار و همهجانبه میتواند تعارضات ناشی از عوامل مختلف را کاهش دهد.
با وجود این همه ثروت و امکانات در جهان، هنوز بخش قابل توجهی از جهان و انسانها به منابع اولیه سلامت دسترسی ندارند. این موارد به صورت خودکار به خشونت منجر میشود و خشونت به شورش و در نهایت میتواند صلح و سازش را به خطر بیندازد.
صلح و سلامت و توسعه اضلاع مثلثی هستند که در کنار هم قابل فهم است. کاهش نزاعهای گروههای اجتماعی و مدیریت آنها با سیاستهای اجتماعی مناسب و متکی به برابری خود نشان از سلامت اجتماعی است. جامعه سالم جامعهای است که راهحلهای تعارض منافع را با گفتوگو و پذیرش تغییرات اجتماعی مثبت دنبال میکند و ین میتواند به صلح اجتماعی مبتنی بر عدالت منجر شود. پذیرش اصل تغییر اجتماعی مثبت میتواند منافع گروههای مختلف را تأمین کند و گامی در حوزه صلح اجتماعی باشد.
[/av_textblock]
دیدگاهتان را بنویسید