جستجو برای:
  • صفحه اصلی
  • دانشجویان
    • آموزش
    • امور دانشجویی و فرهنگی
    • بین‌ الملل
    • پژوهش
    • کتابخانه
    • مرکز فناوری اطلاعات
  • اساتید
    • آموزش
    • امور فرهنگی
    • بین الملل
    • پژوهش
    • کتابخانه
    • مرکز فناوری اطلاعات
  • اخبار
    • اخبار دانشکده
    • دوشنبه‌های پژوهش
    • دوشنبه های ژاپن شناسی
    • خبرنامه
  • اطلاعیه
    • اطلاعیه های دانشکده
    • آموزش
  • گروه های آموزشی
    • مطالعات غرب آسیا و آفریقا
    • مطالعات جنوب و شرق آسيا و اقيانوسيه
    • مطالعات اروپا
    • مطالعات آمریکا
    • مطالعات ایران و جهان
  • درباره دانشکده
    • تاریخچه دانشکده
    • ریاست
    • معاونت ها
    • اعضای هیئت علمی
      • اعضای پیوسته گروه های آموزشی
      • اعضای وابسته گروه های آموزشی
    • کارکنان
    • تفاهمنامه‌ها
    • تماس با ما
 
  • fws@ut.ac.ir
  • اطلاعیه‌های آموزش
  • اخبار
  • تماس با ما
دانشکده مطالعات جهان
  • صفحه اصلی
  • دانشجویان
    • آموزش
    • امور دانشجویی و فرهنگی
    • بین‌ الملل
    • پژوهش
    • کتابخانه
    • مرکز فناوری اطلاعات
  • اساتید
    • آموزش
    • امور فرهنگی
    • بین الملل
    • پژوهش
    • کتابخانه
    • مرکز فناوری اطلاعات
  • اخبار
    • اخبار دانشکده
    • دوشنبه‌های پژوهش
    • دوشنبه های ژاپن شناسی
    • خبرنامه
  • اطلاعیه
    • اطلاعیه های دانشکده
    • آموزش
  • گروه های آموزشی
    • مطالعات غرب آسیا و آفریقا
    • مطالعات جنوب و شرق آسيا و اقيانوسيه
    • مطالعات اروپا
    • مطالعات آمریکا
    • مطالعات ایران و جهان
  • درباره دانشکده
    • تاریخچه دانشکده
    • ریاست
    • معاونت ها
    • اعضای هیئت علمی
      • اعضای پیوسته گروه های آموزشی
      • اعضای وابسته گروه های آموزشی
    • کارکنان
    • تفاهمنامه‌ها
    • تماس با ما
0
EN

دومین همایش صلح- افتتاحیه- دکتر علیخانی

4 آذر 1399
ارسال شده توسط مدیر سایت
دسته‌بندی نشده
291 بازدید

[av_textblock size=” font_color=” color=”]
دکتر علی‌اکبر علیخانی، دبیر علمی دومین همایش بین‌المللی صلح و حل منازعه و دانشیار دانشگاه تهران، در افتتاحیة این همایش سخنرانی خود را با عنوان «نقد نظریه‌های جنگ عادلانه؛ رویکرد ایرانی‌- اسلامی» ایراد کرد.

دکتر علیخانی دلیل و فلسفة وجودی نظریه‌های جنگ عادلانه را از ابتدا، کاهش تلفات و خسارت‌های جنگ‌ها و جلوگیری از خشونت و تخریب‌های گسترده دانست تا جنگ‌ها حتی‌الامکان انسانی‌تر و اخلاقی‌تر شود. وی این نظریه‌ها را تا حدی نیز موفق خواند. تشکیل سازمان ملل متحد، شکل‌گیری کنوانسیون‌های ژنو و برخی مقررات بین‌المللی نتیجة نظریه‌های جنگ‌های عادلانه بوده است. به گفتة دکتر علیخانی در چند دهة اخیر، نظریه‌های جنگ عادلانه از هدف و فلسفة اصلی خود فاصله گرفته‌ و به ابزاری برای حمله و جنگ در دست قدرت‌های بزرگ تبدیل شده است.

وی در تبیین نظریه‌های جنگ عادلانه به‌طور خلاصه، به سه مرحله اشاره کرد که این نظریه‌ها معتقدند اگر در این سه مرحله برخی اصول رعایت شوند، جنگ عادلانه خواهد بود: مرحلة اول، پیش از شروع جنگ و موجه‌بودن دلایل آغاز جنگ؛ مرحلة دوم، در طول جنگ؛ و مرحلة سوم، پس از جنگ.

نظریه‌های جنگ عادلانه برای مرحلة اول و پیش از شروع جنگ شش شاخص مهم را به این شرح مطرح می‌کنند: 1. هدف از جنگ درست و عادلانه باشد؛ 2. مرجعی ذی‌صلاح جنگ را اعلام کند؛ 3. هیچ راه دیگری جز جنگ نباشد و جنگ آخرین گزینه باشد؛ 4. جنگ با نیت خیر اتفاق بیفتد؛ 5. ابزارهای به‌کارگرفته در جنگ متناسب با اهداف آن جنگ باشد؛ و 6. احتمال بالایی برای پیروزی وجود داشته باشد.

این نظریه‌ها برای مرحلة دوم، در طول جنگ، به سه اصل مهم اشاره می‌کنند: 1. اصل فرق‌گذاری (یعنی، تفاوت قائل‌شدن میان اهداف نظامی یا غیرنظامی، یا اهداف بالقوه خطرناک و خطرناک و خیلی خطرناک)؛ 2. اصل تناسب (یعنی، میزان خشونت و سلاح‌های به‌کاررفته متناسب با اهداف باشد و نه بیش از حد)؛ و 3. اصل مسئولیت‌پذیری (یعنی، افراد دخیل در جنگ پاسخگوی اقدام‌های خود باشند).

در مرحلة سوم یعنی مرحلة پس از جنگ، نظریه‌های جنگ عادلانه چهار اصل مهم را برمی‌شمارند: نخست، اینکه اصل فرق‌گذاری در مجازات مجرمانِ کشور شکست خورده پس از جنگ لحاظ شود تا مجازاتی بیش از حد بر کسی تحمیل نشود. دوم، به حقوق و سنت‌های مردم کشور شکست‌خورده احترام گذاشته شود؛ سوم، ادعاها و مطالبات کشور فاتح از کشور شکست‌خورده، متناسب و متعادل باشد؛ و چهارم، بازسازی و بازآموزی کشور شکست‌خورده انجام و خسارت‌های آن جبران شود.

دکتر علیخانی پس از تبیین اجمالیِ نظریه‌های جنگ عادلانه، به نقد آن از چهار منظر پرداخت. نخست از منظر نارسایی‌های درونی این نظریه‌ها، به نقد آن‌ها پرداخت. وی ابتدا، اصول نظریه‌های جنگ عادلانه را در مرحلة قبل از شروع جنگ به شرح زیر نقد کرد:  نخست؛ در شرایطی که کشور مهاجم بخواهد عادلانه‌بودن و درست‌بودن جنگی را که خودش شروع می‌کند تشخیص دهد، این امر خود ناعادلانه است. دوم، حمله‌های پیشگیرانه و پیش‌دستانه مبتنی بر حدس و گمان است و اطمینانی در آن وجود ندارد. سوم؛ این نظریه‌ها هیچ شاخصی ارائه نداده‌اند که راه‌ها و گزینه‌های دیگر پیش از جنگ چه مواردی است و چه تضمینی وجود دارد که تمامی این راه‌ها طی شده باشد. این مورد نیز به تشخیص کشور مهاجم است. چهارم برای مراجع ذی‌صلاحِ اعلام جنگ نیز هیچ معیار و شاخصی ارائه نداده‌اند. در اینجا نیز محور تصمیم‌گیری همان کشور مهاجم است. شاید گفته شود که مجامع بین‌المللی یا شورای امنیت سازمان ملل این مرجع ذی‌صلاح‌اند. این گفته این پرسش را به‌دنبال دارد که آیا مراجع بین‌المللی اعلام‌کنندة جنگ، تحت تأثیر و نفوذ کشورهای قدرتمند و کشور مهاجم نیستند؟ پنجم؛ نیت نیز موضوع شخصی است و معطوف به عبادات و انجام امور خیر است و در امور سیاسی و اجتماعی که پیامدهای گسترده‌ای دارد کاربردی ندارد. این سخن کانت که «داشتن نیتِ خیر یگانه‌ شرط اخلاقی‌بودن عمل فارغ از پیامدهای احتمالی آن است» نیز در امور شخصی کاربرد دارد. چه بسا تصمیم‌های مبتنی بر نیت خیر ملتی را بدبخت کند. ششم؛ این ادعای نظریه‌های جنگ عادلانه، که این جنگ‌ها برای رهایی یک ملت از ظلم و ستم یا برای احقاق حقوق بنیادین مردم انجام می‌شود، نیز درست نیست، چون این آزادسازی یا احقاق حقوق هزینه‌ای بسیار سنگینی را به آن ملت تحمیل خواهد کرد. هزینه‌های آن جنگ را چه به‌لحاظ مالی، و چه تلفات و کشته‌های انسانی، و چه آسیب‌های سخت روحی روانی، همین مردم تحت ستم که حقوق بنیادینشان پایمال می‌شد باید بپردازند. این مردم در شرایط پیش از جنگ دست‌کم امنیت داشتند و زنده بودند. هفتم، اصل وجود احتمال بالای پیروزی برای کشور مهاجم به‌عنوان یکی از معیارهای جنگ عادلانه، خیلی غیرمعقول و خودش برخلاف عدالت است.

دکتر علیخانی در نقد اصول نظریه‌های جنگ عادلانه در طول جنگ، گفت: شاید این اصول به کاهش تلفات و خشونت کمک کند، اما دلیل موجهی برای شروع جنگ نیست و جنگ را مشروع نمی‌کند. از طرفی، جنگ بحرانی‌ترین و سخت‌ترین شرایط جوامع بشری است، و در چنین شرایطی تفاوت قائل‌شدن میان اهداف و رعایت تناسب، در عمل امکان‌پذیر نیست. همچنین، افراد درگیر در جنگ، به‌دلیل شرایط سخت جنگی و استرس بالا، از کنترل رهبران خود خارج می‌شوند و افراد فاتح ممکن است دست به هر اقدام غیرانسانی و جنایتی در کشور شکست خورده بزنند.

در خصوص اصول نظریه‌های جنگ عادلانه برای شرایط پس از جنگ نیز، این استاد برجستة صلح، این نقد را وارد کرد که: چهار اصل نظریه‌های جنگ عادلانه برای وضعیت پس از جنگ، به چند دلیل نمی‌توانند موجب درست یا عادلانه‌بودن یک جنگ باشند. نخست اینکه این اصول حتی اگر از شدت خشونت‌های جنگ بکاهند یا کمی فضای پس از جنگ را تلطیف کنند، هیچ‌کدام دلایل موجه و مشروعی برای شروع جنگ نیستند. دوم اینکه محاکمه‌کننده و تعریف‌کنندة معیارهای فرق‌گذاری برای محاکمۀ مقامات کشور شکست خورده، یا کشور فاتح است که دشمن آن متهمان یا مجرمان– به‌زعم خودش – است یا افراد طرفدار کشور فاتح از داخل کشور شکست خورده، که این‌ها نیز دشمن محاکمه‌شوندگان هستند. در نتیجه، چنین محاکمه‌ای حتی با فرض رعایت اصل فرق‌گذاری نمی‌تواند عادلانه باشد. سوم اینکه در وضعیت پس از جنگ که صدها هزار انسان کشته شده‌اند و تمام شهرها و زیرساخت‌ها نابود شده و لشکر مهاجم بیگانه وارد کشور شده‌اند، از احترام به حقوق و سنت‌های مردم سخن گفتن امری ظاهری و تشریفاتی و شعاری است. مهم‌ترین حقوق بنیادین مردم، زندگی و هستی آن‌ها، و عزت‌نفس و غرور ملی آن‌هاست که در عمل در جنگ به‌شدت آسیب دیده یا نابود شده است. چهارم اینکه بازسازی یک کشوری که تمام زیرساخت‌های آن ویران شده و زحمت‌های صدها ساله ملت بر باد رفته، پس از جنگ به آسانی امکان‌پذیر نیست؛ ضمن اینکه هزینه‌های این بازسازی باز بر دوش همان مردم خواهد بود. پنجم اینکه نظریه‌های جنگ عادلانه بسیار سطحی‌نگرانه تصور کرده‌اند خسارت‌های جنگ قابل‌جبران است. بر فرض که برخی خرابی‌ها ساخته شوند اما مهم‌تر از آن خسارت‌های انسانی و روحی و روانی است که قابل‌جبران نیست. در جنگ‌های امروزی با این تسلیحات مخرّب، افراد بسیاری بالغ بر صدها هزار و گاهی بالای میلیون نفر کشته می‌شوند و برای همیشه فرصت زندگی را از دست می‌دهند. همچنین، بازماندگان و کودکان یتیم و معلولان متحمل خسارت‌های بسیار سنگین روحی و روانی می‌شوند. این خسارت‌هایِ غیرقابل‌تصور چگونه جبران‌شدنی است؟ در نظریه‌های جنگ عادلانه برای چنین مواردی راه‌حلی ارائه نشده است.

دکتر علیخانی در ادامه از منظر مفهومی و معرفت‌شناختی، به شرح زیر به نقد نظریه‌های جنگ عادلانه پرداخت. نخست، هر واژه‌ای به‌لحاظ مفهومی معنای خاص خود، و به‌لحاظ دلالت خارجی، مصادیق خاص خودش را دارد. واژة جنگ ماهیت معنایی و مصداقی روشنی دارد؛ جنگ یعنی تخریب، کشتن، نابودی و ویرانی. آوردن مفهوم «عادلانه» در کنار «جنگ»، ماهیت و معنای آن را تغییر نمی‌دهد. در ترکیب دو مفهوم «جنگ عادلانه»، تناقض ذاتی، مفهومی، پدیدارشناختی، کارکردی و رفتاری وجود دارد. دوم، در نظریه‌های جنگ عادلانه تلاش شده به دفاع متوسل شوند و از این طریق به جنگ مشروعیت بخشند. به گفتة دکتر علیخانی، حتی دفاع نیز جنگی عادلانه نیست. دفاع ضرورتی عقلی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است ولی ناعادلانه است. دفاع به‌دلیل وقوع ستم و تهاجم اتفاق می‌افتد. کسی که در دفاع کشته می‌شود، شهید است و شایستة تقدیر و تکریم، و در فرهنگ اسلامی بالاترین مقام را در آخرت دارد ولی شهیدِ در راه دفاع، به حق و به عدالت کشته نشده است، بلکه به ظلم و به دلیل جنایت دیگران شهید شده است. بنابراین، این سخن که دفاع جنگی عادلانه است نادرست است. سوم، وجه ممیز انسان با سایر موجودات و حیوانات، تعقل، تفکر و گفتگوست. بر مبنای گفتگو، توافق صورت می‌گیرد؛ بر مبنای توافق، مدنیت شکل می‌گیرد؛ و در سایة مدنیت، پیشرفت و رشد و تعالی حاصل می‌شود. جنگ وقتی آغاز می‌شود که گفتگو خاتمه می‌یابد و توافق به انتها می‌رسد. همراه با جنگ، خشم و نفرت و غضب و کینه و دشمنی به میان می‌آید که ورود به عالم حیوانیت است. بنابراین، جنگ گذار از مدنیت به حیوانیت است که هرگز نمی تواند عادلانه باشد. چهارم، صلح خیر مطلق است، چرا که جان انسان، کرامت انسان و عزت نفس انسان را حفظ می‌کند. در آیات قرآن و احادیث بسیاری به این موضوع اشاره شده است. همچنین، در ادبیات غنی فارسی به انحای مختلف ضرورت و اهمیت و پیامدهای صلح و مدارا و گفتگو و توافق به عنوان خیر مطلق و یک ضرورت سیاسی اجتماعی بیان شده است. از طرف دیگر جنگ شر مطلق است، چرا که انسان‌ها را نابود می‌کند و کرامت انسانی و عزت نفس آن‌ها را از بین می‌برد. جنگ ویرانی و فساد و فقر به‌دنبال دارد و موجب ذلت و خفت و خواری انسان‌ها و جوامع می‌شود. شر مطلق اساساً نمی‌تواند عادلانه باشد. پنجم، نظریه‌های جنگ عادلانه یک انتخاب برای دیگران است؛ یعنی انتخاب سرنوشت یک کشور را به‌دست کشوری دیگر مشروع می‌کند و آن هم انتخابی از سوی دیگران است تا کشوری را به سمت آشفتگی و ویرانی ببرند. ششم، کسی که جرمی مرتکب شده خود باید مجازات شود و نه دیگری یا نزدیکان وی. یک هدف و ادعای نظریه‌های جنگ عادلانه، پایان‌بخشیدن به ظلم حاکمان بر مردم و نجات مردم از ستم، و احقاق حقوق بنیادین آن‌هاست، در حالی که با شروع جنگ، صاحبان قدرت و ثروت خود را از مهلکه جنگ نجات می دهند و باز همان مردم تحت ظلم و حقوق پایمال‌شده، اولین قربانیان آن جنگ خواهند بود. هفتم، نظریه‌های جنگ عادلانه در یک پارادیم فکری و گفتمانی، و بر مبنای بنیان‌های نظری و معرفت‌شناختیِ خاصی ساخته و پرداخته شده‌اند که عمدتاً غربی و امریکایی است. به‌لحاظ علمی و منطقی، ممکن نیست که در یک پاردایم فکری و گفتمانی نظریه‌هایی پرداخته شود که جامعة هدفِ این نظریه‌ها، در پارادایم و گفتمانی دیگر قرار دارد. روشن است که این نظریه نمی‌تواند در جامعة دیگر‌ کارکرد درستی داشته باشد. ضمن این اینکه این نظریه‌ها در جامعة هدف اساساً مشروعیت نخواهند داشت.

دکتر علیخانی، به دلیل ضیق وقت نقدهای پیامدگرایانه نظریه‌های جنگ عادلانه را واگذاشت و به‌سراغ منظر چهارم یعنی آموزه‌های اسلامی رفت. وی نظریه‌های جنگ عادلانه را به اجمال به شرح زیر از منظر اسلام نقد کرد.

نخست؛ طبق آیة 30 سورة بقره، بدترین و شدیدترین مصداق فساد روی زمین خونریزی و خشونت است و جنگ به هر اسمی و با هر انگیزه‌ای که باشد خونریزی و خشونت به‌دنبال دارد و مذموم است. دوم، در آیة 32 سورة مائده می‌فرماید: هر کس که یک نفر را بکشد مانند آن است که همة انسان‌ها را کشته است، و هر کس که یک نفر را نجات دهد یا زنده کند، مانند آن است که همه را نجات داده است. این آیه به‌وضوح و با یک تشبیه و مثال بی‌نظیر، اهمیت جان انسان‌ها و ضرورت حفظ آن را بیان کرده است، جان‌هایی که در نظریه‌های جنگ عادلانه به هیچ انگاشته می‌شود. سوم، در آیات متعدد قرآن، از جمله در آیة 28 سورة بقره، آیة 61 سورة انفال، و آیة 90 سورة نسا، به‌صراحت توصیه به پذیرش صلح شده است. در متون دیگر، از جمله سیرة نبوی و نهج‌البلاغه، به صراحت و به‌طور مکرر بر ضرورت و اهمیت صلح و گفتگو و مدارا تأکید شده است و تمام این‌ها نافی نظریه‌های جنگ عادلانه است. چهارم، در آیات بسیاری در قرآن، که می‌توان آن‌ها را در چندین موضوع دسته‌بندی کرد، سعی شده زمینه‌های منازعه، دشمنی، کینه و نفرت از میان مردم و جوامع بشری برداشته شود و همه را به گفتگو، تعقل، استدلال و جدال احسن، ملایمت و گفتار نیکو، و کنار آمدن و توافق با دشمن، دعوت کرده است. تمام این آیات نفی‌کنندة هر جنگی به هر بهانه و هر انگیزه و به هر اسمی است. پنجمین اصل مهم اسلامی که نافی نظریه‌های جنگ عادلانه است اصل «دیگرخودپنداری» است. این یک اصل اساسی در آموزه‌های اسلامی است و من در بحث عدالت هم آن را به‌عنوان یک شاخص مهم ذکر کرد‌ه‌ام. اصل «دیگرخودپنداری» می‌گوید: «آنچه را برای خود می‌پسندی برای دیگران نیز بپسند و آنچه را برای خود نمی‌پسندی و مکروه می‌داری، برای دیگران نیز نپسند.» در نظریه‌های جنگ عادلانه، عمدتاً این نظریه‌ها از سوی کشورها و متفکران کشورهای مهاجم و قدرتمند مطرح شده است و جامعة هدفِ این نظریه‌ها، کشورهای ضعیف و جهان سوم است. حال این پرسش مطرح است که آیا کشورهای شروع‌کنندة جنگ عادلانه می‌پذیرند که کشور دیگری در نقطة دیگری از دنیا، با توسل به نظریه‌هایی که خودش می‌سازد و خودش مشروعیت و درستی آن‌ها را تشخیص می‌دهد، جنگی را علیه آن‌ها شروع کند و کشورشان را نابود، و مردمان بی‌گناه را به قتل برساند؟

دکتر علیخانی به‌دلیل ضیق وقت از ادامة بحث صرف‌نظر کرد و در پایان به این نکته اشاره کرد که ممکن است این پرسش به ذهن برخی مخاطبان خطور کند که اگر قرآن و دین اسلام مخالف هر گونه جنگی است، پس آیات جنگ و جهاد در قرآن چیست؟ و جنگ‌های پیامبر اکرم (ص) چگونه توجیه می‌شوند؟  وی ادامه داد: «من پژوهشی در این زمینه انجام داده‌ام و در کتاب اسلام و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز منتشر شده است. در این کتاب به تفصیل بحث و استدلال‌های لازم را مطرح کرده‌ام. در اینجا نتیجه را عرض می‌کنم و آن اینکه تمام آیات قرآن دفاعی است و هیچ آیه‌ای، به هیچ مسلمانی، به هیچ دلیلی، اجازة شروع هیچ جنگی را نمی‌دهد. وی گفت: برخلاف تصور رایج، جنگ‌های پیامبر اکرم (ص) بسیار محدود و اندک، و تماماً دفاعی بوده است.
[/av_textblock]

[av_slideshow size=’featured_large’ animation=’slide’ autoplay=’false’ interval=’5′ control_layout=”]
[av_slide id=’10692′][/av_slide]

[/av_slideshow]

اشتراک گذاری:

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

تسلیت به استاد ارجمند؛ جناب آقای دکتر سیدسعیدرضا عاملی

تسلیت به استاد گرامی؛ سرکار خانم دکتر زهره نصرت خوارزمی

همایش بین‌المللی چشم‌انداز نظام قدرت جهانی

نیمسال دوم 1400- 1401

ظرفیت‌های تجاری میان ایران و آمریکای لاتین: فرصت‌ها و چالش‌ها

دفاعیه دکتری نیمسال اول 1400- 1401

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو
جستجو برای:
نوشته های تازه
  • مصاحبة دکتری رشته‌های دانشکدة مطالعات جهان در 1403
  • حضور هیئتی از ترکیه در دانشکدة مطالعات جهان
  • دیدار دیپلمات سفارت بلغارستان با دکتر هادی برهانی
  • دکتر روح‌اله حسینی معاون آموزشی برتر در یازدهمین جشنوارة آموزش دانشگاه تهران
  • معرفی کتاب: نظریه و روش زنجیره‌ای در جریان پژوهی
همکاران

دانشگاه بهشتی

دانشگاه تهران

 

تهران، خیابان کارگر شمالی، پردیس شمالی دانشگاه تهران
ورودی غربی دانشکده مطالعات جهان

۸۸۰۱۱۶۵۶

fws@ut.ac.ir

▫ اطلاعیه‌های آموزش

▫ تماس با ما

▫ اخبار

▫ مقالات علمی

▫ آموزش

▫ دستاوردها

▫ شبکه دانشگاه تهران

▫ پایگاه خبری تحلیلی

کلیه حقوق متعلق به دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران می باشد. (دارالفنون)

ورود

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز عضو نشده اید؟ عضویت در سایت