جلسة نقد کتاب نبرد قدرت در ایران
[av_textblock size=” font_color=” color=”]
جلسة نقد کتاب نبرد قدرت در ایران؛ چرا و چگونه روحانیت برنده شد؟ تألیف دکتر محمد سمیعی، دانشیار گروه مطالعات ایران، دانشکدة مطالعات جهان، بههمت نشر نی و معاونت پژوهشی دانشکدة ادبیات و علوم انسانی در روز سهشنبه 7 دی 1400 بهطور مجازی برگزار شد.
این نشست نقد بهدنبال چاپ هفتم این اثر (چاپ اول 1397) با حضور مؤلف و دو سخنران دنبال شد. دکتر مهدی سنایی، دانشیار مطالعات روسیه، و دکتر حمید کرمیپور، دانشیار تاریخ دانشگاه تهران، دو سخنران این نشست بودند. ادارة نشست را محمد کریمی، دانشجوی دکتری مطالعات ایران دانشکدة مطالعات جهان عهدهدار بود.
دکتر سمیعی در این اثر با بررسی تاریخ 500 سالة ایران، دلایل پیروزی روحانیت را از دورة صفویه تا پیروزی انقلاب اسلامی ریشهیابی کرده است. پیشینة حقوق و علوم سیاسی و تحصیلات حوزوی وی و تسلط ایشان به شیعهشناسی از نقاط قوت قلم او در نگارش این اثر محسوب میشود.
دکتر سمیعی، پرسش «چرا و چگونه روحانیت برنده شد؟» را پرسشی کلیدی در تعاملات قدرت در ایران دانست که عقبهای طولانی دارد و مسائل امروز ایران ازجمله مذاکرات برجام در وین و درک سازوکار تصمیمگیریها را در فضای سیاسی کنونی نیز همچنان شامل میشود. وی افزود: «دربارة نقش روحانیت در انقلاب اسلامی ایران کمتر تحلیلهای آکادمیک صورت گرفته است. تحلیلها بیشتر ایدئولوژیک است و پایه و ارزش علمی ندارد. تحلیل باید بهدور از برچسبزدن به افراد باشد. در این اثر تلاش کردهام بهدور از تعلقات شخصی، نیروهای سیاسی رقیب در تاریخ ایران را تحلیل کنم. این اثر کتاب تاریخی نیست، بلکه تحلیلی سیاسی است. برای پاسخ به این سؤال که ‘چرا و چگونه روحانیت برنده شد؟’، باید به عقب برگشت و تاریخ را جستجو کرد. هر کار علمیای در نهایت، نوعی گمانهزنی و پیشنهادی است برای نقدشدن در جامعة علمی و امیدوارم این اثر نیز با نقد در چنین فضایی پربارتر شود.»
بهباور این استاد مطالعات ایران معاصر، برای درک افعال کنشگران باید خودِ کنشگر را درک کرد و این اصل را مفروض گرفت که حرکت کنشگران برپایة عقلانیت است. وی گفت: «باید دید ویژگیهای روحانیت چه بود که توانست در موقعیت قدرت مسلط قرار گیرد و در قانون اساسی و در نهادهای مهمی چون ولایت فقیه، شورای نگهبان، رئیس قوة قضاییه، معادلات قدرت را به نفع خود تغییر دهد. این عوامل همچنان در فضای سیاسی ایران حاکم است.»
مؤلف با اشاره به اینکه سیر روشنفکری در ایران از تقلیدی به تلفیقی و بهسوی تحقیقی پیش رفته است، بر این امر تأکید داشت که روحانیت در میان نیروهای سیاسی ایران بیشترین استفاده را از نوسازی (مدرنیزاسیون) و نوگرایی (مدرنیته) کرده است و افزود: «در دوران مشروطه روحانیت که همواره خود را از سیاست کنار میکشید، وارد میدان سیاسی شد. رضاشاه با کنارزدن روحانیت از قدرت و با پاککردن روحانیت از پیرایههای قدرت، ناخواسته زمینة انقلاب اسلامی را فراهم کرد. همچنین، با ورود نیروهای چپگرا در فضای سیاسی ایران، فضای فعالیت مجدد برای روحانیت در دوران پس از رضاشاه هموار شد. در دوران نهضت ملیشدن صنعت نفت نیز رابطة مصدق با تودههای مردم و نبرد قدرت شکلگرفته در آن و شکست آن، تجربهای برای نبرد ضد سلسلة پهلوی در دوران انقلاب اسلامی عمل کرد.»
به گفتة دکتر سمیعی، شبکة روحانیت، مساجد، تکایا و حوزههای علمیه همچنان مراکز قدرت بیمانند در ایران است. در این اثر سرمایة فرهنگی روحانیت نیز در کنار سرمایههای سیاسی و اقتصادی تحلیل شده است.
مؤلف در خاتمة سخنان خود، تودههای مردم را نیروی سیاسی بسیار مهمی در تاریخ معاصر ایران خواند که در معادلات سیاسی بسیار بانشاط و تعیینکنندهاند و افزود: «سیاست ایران بسیار تودهمحور است.»
دکتر سنایی، با پیشینة مطالعات در اندیشة سیاسی در اسلام، و تدریس اندیشههای سیاسی اسلام و اسلام معاصر در روسیه، این کتاب را کتابی مهم خواند که برای فهم تحولات معاصر ایران و تاریخ معاصر ایران برای هر ایرانیای مفید است. وی که کتاب را در همان سال نخست انتشار مطالعه کرده بود، از همزمانی انتشار آن با مطالعات شخصی خود در این حوزه و همسو با مطالعة کتاب چهار جلدی تاریخ شفاهی ایران، نگاهی به شاه عباس میلانی، و سایر کتابهای خاطرات سفرا، ابراز خرسندی کرد.
وی کتاب را کتابی موفق خواند که رویکرد اندیشهای و در قالب سیر اندیشة سیاسی دارد، بررسی موضوعی است و با رویکرد تاریخی، سیر تحول تاریخی در آن بررسی شده است. لذا، از سه روایت تاریخی، موضوعی، و اندیشهای بهرهمند است.
سفیر سابق کشورمان در روسیه، این اثر را کتاب اندیشة سیاسی در اسلام نیز دانست. همچنین، تعداد و تنوع واژههای بهکاررفته در آن را دربارة اندیشة سیاسی در اسلام، در تاریخ معاصر ایران، و در حوزة روحانیت ستود و آن را یکی از منابع تألیف دانشنامة ایرانیستیکا (دانشنامة ایران به زبان روسی) زیر نظر خود، برای گردآوری مدخلها عنوان داشت.
دکتر سنایی در حوزة نظریههای انقلاب اسلامی نیز اثر را در خور توجه دانست و انقلاب اسلامی ایران را در تاریخ انقلابهای جهان، انقلابی اصیل، گسترده و ریشهدار خطاب کرد.
وی در خاتمه جسارت نویسنده را در تألیف اثر ستود و افزود: «گروههای بسیاری در صحنة انقلاب ایران حضور داشتند و بسیار هم محسوستر از روحانیت بودهاند، اما این روحانیون بودند که بر سیاست غلبه یافتند.»
دکتر سنایی در سخن آخر خود افزود: «این بررسیهای علمی مهم است، چون اگر حافظة کوتاهمدت داشته باشیم و ریشههای موضوع را درست درک نکنیم، دچار تسلسل و دور باطل در تاریخ خود خواهیم شد. این بررسیها هم به فهم مسائل و هم به ساختن آینده کمک میکند.» وی افزود که از ویژگیهای بسیار مثبت این کتاب این است که «با احترام به تمامی کنشگران سیاسی در جریان انقلاب اسلامی تألیف شده است.»
همچنین در پیشنهاد به مؤلف، خواستار تجدیدنظر در بخش نتیجهگیری کتاب شد که بهطور محسوسی بر وزنة طرف برنده قرار گرفته است. از ناشر نیز درخواست کرد برای سهولت خواندن اثر در هر شرایطی، ازجمله در سفر، نسخة مختصرتری از اثر تهیه کند.
دکتر سنایی در بخشی از سخنان خود به دو دلیل، به مقایسة انقلاب روسیه و انقلاب ایران پرداخت. یکی آنکه جامعة روسیه بسیار شبیه به ایران، و جامعهای اوراسیایی است، نه غربی. همچنین، ازآنجاکه روند تجدد در روسیه زودتر از ایران بوده است، روسیه برای تجدد در ایران همواره محل اقتباس قرار گرفته است و ادامه داد: «آموختن و مطالعة تجدد و توسعه در ایران شباهتهای بسیاری با روسیه دارد. تجدد در روسیه از زمانی آغاز شد که روسیه خود را بخشی از اروپا دانست.»
این استاد روسشناس، توسعة سیاسی در روسیه را همزمان با ایران دانست، درحالیکه تجدد و نوسازی را از 200 سال قبل آغاز کرده بود. همچنین گفت: «تشابهات در ساختار، نهادها و واژهها در توسعة سیاسی ایران و روسیه بسیار چشمگیر است. البته، توسعة سیاسی و نوسازی در ایران همزمان پدیدار شد.» وی به نقش حزب توده در پیروزی انقلاب و تدوین قانون اساسی نیز اشاره کرد.
دکتر کرمیپور، از منظر تاریخنگاری به نقد اثر پرداخت و تألیف 500 سال تاریخ ایران را در این کتاب کاری پرجرأت خواند، آن هم در شرایطی که خطایی در ثبت در کتاب رخ نداده است. وی انقلاب را پدیدهای جدید خواند. همچنین، تجدد ایرانی را با مدرنیته متمایز دانست و افزود: «میان نوشدن و جنبههای ذهنی و عینی رابطة مستقیمی وجود دارد. ازآنجاکه ایدئولوژی در انقلاب ایران نقش مهمی داشته است و ایدئولوژی پدیدة جدیدی است، بررسی ریشهها انقلاب نباید از دوران پیش از قاجار آغاز شود.» وی پرداختن به خاطرات هاشمی رفسنجانی با مجاهدین، ربانیشیرازی، منتظری، فلسفی و اسناد بیشتر از دوران محمدرضا پهلوی را به نویسندة اثر پیشنهاد کرد.
دکتر کرمیپور با درخواست از نویسنده برای تحلیل بیشتر بخش نتیجهگیری، اثر را بهلحاظ اطلاعات و منابع غنی استفادهشده در آن ستود و بر جایگاه ویژة آن در تاریخنگاری انقلاب اسلامی تأکید کرد و افزود: «این کتاب گام بلند و مثبتی در پرداختن به تاریخ معاصر ایران است.»
[/av_textblock]
[av_slideshow size=’featured_large’ animation=’slide’ autoplay=’false’ interval=’5′ control_layout=”]
[av_slide id=’12284′][/av_slide]
[/av_slideshow]
دیدگاهتان را بنویسید