برگزاری اولین کارگاه آموزشی برنامه “در رواق روزه” معاونت فرهنگی دانشگاه تهران در دانشکده مطالعات جهان (متن کامل سخنرانی)
[av_one_full first min_height=” vertical_alignment=” space=” custom_margin=” margin=’0px’ padding=’0px’ border=” border_color=” radius=’0px’ background_color=” src=” background_position=’top left’ background_repeat=’no-repeat’ animation=”]
[av_slideshow size=’featured’ animation=’slide’ autoplay=’false’ interval=’5′ control_layout=”]
[av_slide id=’2770′][/av_slide]
[av_slide id=’2771′][/av_slide]
[av_slide id=’2772′][/av_slide]
[av_slide id=’2773′][/av_slide]
[av_slide id=’2774′][/av_slide]
[av_slide id=’2775′][/av_slide]
[av_slide id=’2776′][/av_slide]
[av_slide id=’2777′][/av_slide]
[av_slide id=’2778′][/av_slide]
[av_slide id=’2779′][/av_slide]
[av_slide id=’2780′][/av_slide]
[av_slide id=’2781′][/av_slide]
[av_slide id=’2782′][/av_slide]
[av_slide id=’2783′][/av_slide]
[/av_slideshow]
[av_textblock size=’17’ font_color=” color=”]
برگزاری اولین کارگاه آموزشی برنامه “در رواق روزه” معاونت فرهنگی دانشگاه تهران در دانشکده مطالعات جهان) متن کامل سخنرانی)
اولین کارگاه آموزشی برنامه “در رواق روزه” معاونت فرهنگی دانشگاه تهران با همکاری دانشکده مطالعات جهان، و با سخنرانی دکتر سید محسن فاطمی؛ مدرس دانشگاه هاروارد، روز سه شنبه 23 خرداد ماه در تالار حنانه دانشکده مطالعات جهان برگزار شد.
این مراسم که با حضور هیات رییسه دانشکده مطالعات جهان برگزار شد؛ مورد استقبال چشمگیر دانشجویان، اعضاء هیات علمی و کارکنان دانشگاه تهران قرار گرفت. در ابتدای این مراسم ستوده زیبا کلام؛ دانشجوی دکتری دانشکده مطالعات جهان ضمن خوشامد گویی به حضار در جلسه، مختصرا به معرفی سخنران جلسه پرداخت.
همچنین دکتر سعید رضا عاملی ریاست دانشکده مطالعات جهان ضمن خیر مقدم و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شرکت کنندگان در ماه رمضان، گفت: در این روزها طرح موضوعاتی در زمینه سبک و مهارتهای زندگی به ویژه مبتنی بر تعالیم دینی بسیار پر اهمیت است. آشنایی با این حوزه ها هم جنبه اثباتی دارد و باعث شناخت بیشتر و ترسیم بهتر مسیر می شود، و هم می تواند جنبه پیشگیری داشته باشد.
سپس دکتر سید محسن فاطمی ضمن ابراز خشنودی از حضور و برگزاری اولین جلسه کارگاه آموزشی در دانشکده مطالعات جهان به سخنرانی خود در زمینه «شيوه زندگي ايراني اسلامي و اخلاق حرفه ای» پرداخت و گفت:
بحث امروز در مورد شیوه های مرتبط با سبک زندگی اسلامی و ایرانی است و ارتباط آنها با اخلاق حرفه ای. خود این عنوان مستلزم این است که حداقل یک ترم راجع به این موضوع به بحث و گفت و گو بپردازیم. اما بنده سعی می میکنم که دیباچه ای را در این موضوع مطرح و اگر دوستان به ادامه بحث تمایل داشتند با سوالات خوبشان کمک کنند که بعضی مطالب مبسوط تر شود.
زمانی که از شیوه های زندگی یا از سبک زندگی سخن به میان میآوریم، شیوه ها و سبک زندگی را میتوانیم در جند بعد مورد نظر و توجه قرار دهیم، یک بعد کلان است که در Macro Level of Style قابل بیان است و یا در Living Style خودش را نشان میدهد. و یکی دیگر در سبک ها و شیوه های خرد یا Micro Level خودش را نشان میدهد.
در سطح کلان باز خودش به شعب و شقوق مختلف تقسیم خواهد شد که در شیوه های کلان سبک های زندگی و شیوه های زندگی هر جامعه ای میتوانیم رد پای چند عامل را مورد بحث و بررسی قرار دهیم از جمله مهم ترین عواملی که میشود در فضاهای کلان به آن اشاره کرد: مبحث هستی شناسی است.
در فلسفه اسلامی تمایزی بین هل بسیطه و هل مرکبه وجود دارد. هل بسیطه از گذاره هایی صحبت میکند که پرسش وجود شناسی و هستی شناسی اصلی ترین پرسش است و در آن پرسش مطرح میشود که آیا هستی در ارتباط با یک موضوع وجود دارد و یا وجود ندارد و متناسب با آن وجود و با آن هستی شکل های مختلف رفتار و شکل ها و تفسیر های مختلف نگاه بر اساس آن مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. در کنار بحث هستی شناسی بحث معرفت شناسی از اهمیت بالایی برخوردار است که جامعه مورد بررسی، چه وجوهی از معرفت را مورد تایید قرار میدهد و دایره معرفت را تا چه اندازه گسترده میکند و فراخنای معرفت را تا چه انداز در وسعت مراتب مختلف هستی تفسیر و تبیین میکند. بنابراین ما از Epistemology of Layer of Living هم میتوانیم صحبت کنیم.
برای مثال زمانی که ما به بعضی از جوامع نگاه می کنیم در بعد کلان هستی بیشتر در هستی های محسوس و ظاهری خودش را نشان میدهد و بر اساس آن هستی هایی فراتر از این هستی از معنا داشتن برخوردار نخواهد بود. بحث هایی که پینکر و دیگران در ارتباط با هوشیاری و هستی مرتبط با آگاهی و هوشیاری صحبت میکنند، در آنBrain و Mind ( ذهن و مغز ) یکی محسوب میشود. زمانی که ذهن و مغز یکی محسوب شود، از آن لحاظ ما فراتر از فضاهای محسوس و فراتر از فضاهای عینی چیز دیگری را مطرح نمیکنیم و این نگاه در کسانی که نگاه مادی دارند مطرح میشود. بنده در این جلسه قصد وارد شدن در این بحث را ندارم و در حوصله بسیاری از دوستان ممکن است نباشد.
وقتی از سبک زندگی به طور کلی صحبت میکنیم در بعد کلان با این پرسش ها رو به رو خواهیم بود که در حوزه های هستی شناسی، حوزه های معرفت شناسی، حوزه های سیاست، در حوزه های مرتبط با فرهنگ چه پایه هایی هدایت گر نگاه آدم ها در آن فضا است و نقد آن پایه ها به ما کمک میکند که این انسانهایی که این تعاملات را انجام میدهند به چه واسطه ای با این مباحث و فضاها آشنا میشوند. بنابراین یک بخشی از سبک زندگی را می شود در این بعد مورد نظر و بررسی قرار داد.
یک مقدار که پایین تر بیاییم در کنار فضای کلان و نیمه کلان به موضوع نگرش در سبک زندگی بر می خوریم که اصل سبک زندگی آدم ها رابطه بسیار مستقیمی با نگرش آنها خواهد داشت. یعنی یکی از عواملی که به طور مستقیم میتواند در سبک زندگی آدم ها دخالت داشته باشد، نگرش هاست که به صورت آشکار و غیر آشکار میتواند مطرح شود.
در روانشناسی اجتماعی از دونوع نگرش میتوانیم صحبت کنیم، نگرش های آشکار و نگرش های غیر آشکار. زمانی که از نگرش های آشکار صحبت میکنیم، از نگرش هایی صحبت میکنیم که انسان ها به آن آگاه و واقف هستند، مثلا ممکن است اینگونه مطرح شود که در نژاد پرستی بد است، اما در نگاه نگرش غیر آشکار بدون اینکه خودشان آگاه و واقف باشند ممکن است کارهایی انجام دهند که ضد نگرش آشکار آنها باشد. برای مثال زمانی که در قطار هستند و کسی که از یک نژاد دیگر را در کنار خود میبینند، علیرغم اینکه سخنرانی میکنند و صحبت میکنند ممکن است برخوردی در قطار با آن شخص انجام دهند که مغایر با آنها باشد.
بنابراین بسیاری از بخش های سبک زندگی و بسیاری از بخش های مهم زندگی آدم ها رابطه با تاثیر نگرش غیر آشکار دارد و معمولا به نگرش غیر آشکار آگاه و واقف نیستند.
یکی از بخش های مهم نگرش های غیر آشکار از میراث هیجانی خانواده ها منتقل خواهد شد که ما اصطلاحا به آن «Emotional Legacy, Emotional heritage » میگوییم که میراث هیجانی به ارث برده شده از خانواده پیشین میتواند اثر بسیار مهمی را در کنش ها و واکنش ها داشته باشد.
اگر در خانواده ای بزرگ شده اید که پدر و مادر خواسته اند همیشه شاد و خوشحال باشید و اگر اعتراضی در مورد به هم ریختن اتاق توسط برادر یا خواهر داشتید، در درستان معلم پرژوه تان را نفی کرده و با شما همدلی و موافقت نکرده، سفر رفتید و… خواستید اعتراض کیند و این اجازه به شما داده نشده، میراثی که به شما رسیده، اجازه بیان یکسری از هیجان ها را به شما نخواهد داد و ناگزیر برخی از هیجان ها را تجربه نخواهید کرد. لذا زمانی که ازدواج میکنید با فرد دیگری اینها به صورت خود به خود در رفتار و برخورد، و در نگاه شما مشخص خواهد شد که بخش مهمی از سبک زندگی شما را تشکیل میدهد. ممکن است زمانی که شما با پدر یا مادری همراه بودید که به شما اجازه بیان غم را نداده اند و خواسته اند همیشه شاد باشید، اگر فرزند شما غمگین باشد، برای شما غیر قابل باور خواهد بود که او غمی با خود همراه داشته باشد.
انسان ها همواره به دنبال این هستند که تمناهای عاطفی آنها مورد توجه قرار بگیرد. ما در تمام شرایط زندگی خود دارای تمناهایی هستیم و این تمناهای عاطفی میتواند مورد استقبال و یا ستیزه جویی قرار بگیرد، میتواند مورد استنکاف و امتناع قرار بگیرد. متناسب با تجربه ما از این تمناهای عاطفی سبک های زندگی ما فرق خواهد کرد. اگر در فضای خانواده شما تمناهای عاطفیتان مورد توجه پدر و مادر قرار گیرد و براورده شود، استقبال های عاطفی در ذهنتان بسیار بهتر و بیشتر صورت خواهد گرفت تا اینکه با ناباوری، نسیان و نادیده گرفتن با شما برخورد کنند.
زمانی که شما لطیفه ای را تعریف میکنید انتظار دارید دیگران بخندند اگر خندیدند تمنای عاطفی شما مورد توجه واقع شده، اگر بربر در چشمان شما نگاه کردند و گفتند: پول خرد داری؟ تمنای عاطفی شما مورد توجه واقع نشده و اگر از اتاق بیرون رفتند، تمنای عاطفی شما مورد امتناع و اجتناب واقع شده است. لذا متناسب با تجربه ما از استقبال، استنکاف و اجتناب های عاطفی، سبک زندگی ما خودش را نشان می دهد.
ما کاتالوگی هستیم از تجمیع تمناهای عاطفی طرد شده، مورد استقبال و یا نادیده گرفته شده. به خاطر همین زمانی که در لسان دینی صحبت میکنیم، کاوش پیرامون این معنا از آثار بسیار مهمی میتواند برخورد باشد. حضرت امیر (ع) میفرماید: « خودتان را به محبت به دیگران، به گره گشایی از کار دیگران، به دوستی دیگران ملزم بشمارید ». این باعث میشود که تمناهای عاطفی بیشتر مورد توجه واقع شود. در همه رابطه های صمیمی زمانی که تمناهای عاطفی انکار شد و نادیده گرفته شد و با نسیان با آن ها برخورد شد، آدم ها بسته بندی هایی از کارهای ناتمام را باخود حمل میکنند. اگر شما که اینجا نشسته اید در اتاق بغل سماور شما در حال جوش زدن باشد، لذا بخش دیگر ذهن شما به این معطوف است که آیا چایی قل میزند و یا آب آن تمام میشود، یا خیر؟. بنابراین کار ناتمام شما باعث شده است که حضور شما در اینجا کامل نباشد.
آدم ها به هر میزان که تمناهای عاطفیشان مورد بی اعتنایی واقع شود، سبک زندگی آن ها از فعالیت های ناقص برخودار خواهد بود. بنابراین این تمناهای مورد توجه واقع نشده میتواند در رفتار ها و سبک زندگی آنها دخالت کند. برای همین است که دوستانی که در مطالعات جهانی مشغول فعالیت هستید، با «تئوری لاسول» برخورد کرده اند. یکی از نگاه هایی که بعدا هم مورد بررسی قرار گرفت، این بود که امنیت در حوزه بین المللی تا اندازه بسیار زیادی میتواند در ارتباط با امنیت در حوزه های درون فردی مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. آدم ها به هراندازه که در درون از بعد امنیت بالا برخودار باشند و آرامش بالاتری را تجربه کنند، این مسئله در برخورد کلان آن ها در فضاهای گوناگون مؤثر است.
موضوع تمناهای عاطفی و مرتبط بودن آن با سبک زندگی میتواند شقوق مختلفی را در فضاهای ارتباطی ما ایجاد کند. و در بعد اجتماعی و خانوادگی فضاهای ارتباطی باعث واکنش های گوناگون در سطوح مختلف شود. به عبارت دیگر، در سبک زندگی ما میتوانیم از دو ذهن صحبت کنیم که به دو گونه متفاوت در ابعاد مختلف درگیر هستند: ذهن نظری و ذهن عقلانی[1]، آدمی با اقناع های برخاسته از آن فضاها میتواند در برخورد با زمینه های مختلف و مواجه های پدیدار شناختی از آن کمک بگیرد. اما در سبک زندگی در کنار این ذهن عقلی و ذهن نظری و ذهن مرتبط با بحث های ارسطویی یک ذهن تجربی[2] و ذهن هیجانی خودش را نشان میدهد.
ذهن تجربی ذهنی است که تجربه های عاطفی مختلف در سطوح گوناگون می تواند از آثار و فضاهای مختلف برخورد باشد. در یک دوره از زندگی مارکس که به صورت فیلسوفانه با هگل مواجه بوده آثارش بسیار متفاوت است، تا زمانی که عاشق یک دختر آلمانی میشود و این عشق مورد انکار قرار میگیرد توسط کشیش های آلمانی به خاطر آثار ضد مذهبی مارکس مورد توجه قرار میگیرد.
زمانی که لازم نیست از لحاظ ذهنی به مباحث عاطفی بپردازیم در کتابی مثلCapital یا در فضاهای دیگر چیدمان برخاسته از ریزش عاطفی در آنجا ملحوظ و محسوس است و دیوان فرانسه مارکس که به صورت شاعرانه به این موضوع و تجربه میپردازد نشان از این دارد که تا چه اندازه Experimential Style of life دخالت و برخورد مستقیم داشته است.
در مورد بسیاری از کسان دیگر در سطح خرد و در فضاهای دیگر این موضوع را میتوانیم بررسی کنیم. در ارتباط با ویلسون و دوره ویلسونین کسانی که در حوزه زندگی نامه کار کرده اند به این موضوع اشاره می کنند که ویلسون در دوران عمر سیاسی خود و به دنبال موفقیت های بسیار زیاد چرا شکست های گوناگون، افول های غیر مترقبه را تجربه کرده است. این رابطه با ذهن تجربی و برخاسته از تمناهای عاطفی انکار شده در دوران کودکی است که می توان مشاهده کرد که تا چه اندازه تأثیر داشته و میتواند تأثیرگذار باشد. برای همین است که در زمینه زندگینامه شناسی به این موضوع پرداخته میشود که تعاملات پیچیده و تحکم این تعاملات در فضاهای برخاسته از تجربه های زندگی و ذهن تجربی تا چه اندازه میتواند اثرگذار باشد.
ما در فرهنگ دینی و فرهنگ اسلامی زمانی که از سبک زندگی صحبت میکنیم میتوانیم در همه ابعاد خرد و کلان، از مدل و از یک جامعیتی برخوردار باشیم که بنده در این فرصت کوتاه به برخی از آنها اشاره میکنم.
در نقطه نظر این منظومه سبک زندگی زمانی که از سبک زندگی اسلامی و ایرانی که به واسطه اسلامی بودن در ایرانیت خود میةواند معنا داشته باشد، چند عامل خودش را به صورت آشکار و روشن نشان میدهد. اولین عامل، عامل آگاهی و بیداری است که اساسا برای همه دانش آموزان الفبای مکتب تشیع و مکتب اسلام مبرهن و آشکار است، آگاهی حتی در پذیرش اصول دین و توجه به اصول دین اصلی ترین و مهمترین پایه را برای رشد و توسعه نشان میدهد.
مرحوم علامه جعفری در یک تحقیق نشان دادند که در قرآن ۴۴ بار درباره تعقل و تفکر و عقلانیت بحث و گفت و گو شده است.حضرت امیرالمومنین علی (ع) در این زمینه می فرماید: هیچ حرکت کوچکی نیست الا انکه شما قبل از آن به آگاهی و معرفت نیازمند هستید. می شود راجع به خود این آگاهی و معرفت در سبک زندگی ایرانی و اسلامی بحث مفصلی داشت.
در فرهنگ دینی ما از مفهوم معرفت صحبت میکنیم که از دو ویژگی برخوردار است: یکی تزلزل ناپذیری است. انسان هایی که به معرفت میرسند از تزلزل و از تنش و تلاطم دور هستند. و دوم این است که در کنار این عدم تزلزل و داشتن آرامش، از یک ثبات و طمأنینه و از یک یقین نه به معنای مانده در فضاهای جزمیت ذهنی بلکه، آرامش مرتبط با آن دانستن برخورار و بهره مند خواهند بود. در حالی که در شکل های دیگر دانستن ممکن است از آن برخوردار نباشیم. حتی زمانی که این معرفت در حوزه های دیگر هم کسب میشود، مانند شیمی، فیزیک، انسانی و … ، زمانیکه به درجه بالایی از معرفت میرسد اینگونه نیست که یک مطالبی را حفظ کرده باشد، با یک اشراف بسیار بالا بر آن محیط است و با توجه به آن احاطه میتواند به رگبار پرسش ها بپردازد و کند و کاوهای موضوع را به همراه داشته باشد. ما در فرهنگ دینی زمانی که از این معرفت صحبت می کنیم، معرفت های دیگر میتواند زمینه ساز بعضی از این فضاهای آگاهی باشد، اما کافی نخواهند بود.
خردهکاریهای علم هندسه یا نجوم و علم طب و فلسفه
که تعلق با همین دنیاستش ره به هفتم آسمان بر نیستش
این همه علم بنای آخرست که عماد بود گاو و اشترست
بهر استبقای حیوان چند روز نام آن کردند این گیجان رموز
از لحاظ فرهنگ دینی اگر صرفا به صورت های ظاهری برخاسته از دانایی و آگاهی بپردازیم ممکن است همان ما را دچار حجاب های مختلف کند. بنابراین بسیاری از این آگاهی ها باوجود اینکه آگاهی است در عمق فضاهای آگاهی میتواند حجاب ها را ایجاد کند. در نگاه سبک زندگی به این معنا، برطرف کردن و کنار زدن حجاب ها و رسیدن به معرفت از مهمترین ویژگی هایی است که میتواند برای همه آدم ها قابل فهم و قابل دسترس باشد. از کسانی که با اضافه اشراقیه، اسفار، هایزن برگ، عدم حتمیت و تئوری تهدید سرو کار دارند، تا کسانی که در بازار با پینه دوزی زندگی خود را میگذرانند و چه بسا در حوزه های معرفت بتوانند به قله های معرفت برسند. زیرا یکی از مهمترین عوامل رسیدن به معرفت ها در سبک زندگی، برطرف کردن تضادهای بین فعل و عمل خواهد بود. آیه قرآن « اتأمرون الناسَ بالبِر و تَنسونَ اَنفُسَکُم » به این اشاره میکند که عاملیت و انجام آن، مجموعه و چیدمان آن با معرفت میتواند باز کننده بسیار اساسی باشد.
در کنار این معرفت و در کنار این آگاهی عامل بسیار مهمی که خودش را نشان میدهد این است که در این نگرش، کل هستی از معنای خاص برخوردار است. یعنی ما میتوانیم دو سبک زندگی را در نظر بگیریم:
یک چند به کودکی به استاد شدیم یک چند به استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید از خاک برآمدیم و بر باد شدیم
این یک سبک زندگی است که در آن پوچی و آخرش رسیدن به پوچی مطرح است. یک سبک زندگی دیگر این است که :
روزگار و چرخ و انجم سر به سر بازیستی گرنه این روز دراز دهر را فرداستی
«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ»
پوچ بودن جهان به شدت مورد چالش قرار میگیرد و در این سبک زندگی انسان ها بر اساس این آگاهی به این نکته خواهند رسید که نفس ها و حرکت های آن ها میتواند از یک معنا و اهمیت برخوردار باشد و گزینه های ما در فضاهای گوناگون میتواند این آگاهی را ایجاد کند، بنابراین در این سطح همه تعامل ها و برخوردها، میتواند از یک فراست و فرزانگی خاصی برخوردار باشد، این که هیچ کس نبود که بتواند در سلام کردن بر پیامبر بگیرد و ایشان همیشه اول دستشان را برای مصافحه و ارتبط برقرار کردن دراز میکردند. این نکته میتواند تنویر بسیار مهمی را به همراه داشته باشد و آن اینکه در سبک زندگی آگاهی محور و آگاهی مدار همه رفتارها به واسطه آن منظومه معنادار میتوانند از یک شکوه، شگفتی و تعالی برخوردار باشند.
پیامبراکرم اگر برای نماز شب بیدار میشدند و همسرشان بیدار بود، اول با همسرشان گفت و گو میکردند، و بعد نماز را به جا می آوردند. در دل این رفتار یک نکته بسیار عمیقی خودش را نشان میدهد و آن اینکه در همه فضاهای تعاملی و ارتباطی، آگاهی برین، متعالی و مرتبط با فضاهای گزینه محور میتواند به رشد آدم ها و انسان کمک کند. مثال امام حسن مجتبی (ع) که با فردی برخورد میکند و او شروع به فحاشی میکند، به ایشان میگویند؛ که اگر خسته هستی بیا برویم و به تو جایی بدهم و استراحت کنی، اگر دنبال کسی میگردی ما آشنا به شهر هستیم و او را به تو معرفی میکنیم، اگر احتیاجی داری، میتوانیم کمک کنیم تا احتیاجت برطرف شود. لذا آن شخص در مورد انان میگوید؛ من با دشمنی علی وارد شدم و با عشق علی از آن شهر خارج شدم، این بیانگر آنست که این آگاهی و گزینه های مرتبط با این آگاهی تا چه اندازه میتواند در فضاهای مختلف خودش را نشان دهد.
از سوی دیگر در کنار این آگاهی عنصر گزینه ها و عنصر مرتبط با این گزینه ها از اهمیت بالایی برخوردار است که حتی در شب شهادت حضرت امیر (ع)، امام حسن مجتبی میفرماید ابن ملجم اکنون در شرایط بدی است از او دلجویی بکنید، قدری از این شیر را به او بدهید، این سبک زندگی با هیچ نگاه مادی گرایی، با هیچ نگاه مادی محوری قابل توجیه و تبیین نخواهد بود. این نگاه از یک عظمت بسیار بلند و پرشکوهی از اتصال به عالم بالا صحبت میکند که در آن اتصال معنای گزینه و معنای بودن و شدن در یک سطح خیلی رفیعی خودش را نشان میدهد. این که می بینیم شب عاشورا، امام حسین میفرمایند؛ هرکسی میخواهد برود، چون فردا همه ما کشته خواهیم شد و بعد نگاهشان را به آن طرف برمیگردانند که مبادا کسی از برخورد با نگاه اظهار و حالت به اصطلاح اجبار را تجربه کند، از اهمیت بالایی برخودار است. سبک زندگی که آگاهی، رشد و تعالی خودش را در این سطح قرار داده است تا چه اندازه میتواند در شکفته شدن انسان ها مؤثر باشد.
در سفر به کربلا امام به عبداله ابن عمر جعفی میرسد، او از شهر فرار کرده بوده که با امام برخورد نکند، در روایت هست که امام وارد چادر شدند و گفتند بیا با ما برویم تا به پیروزی برسی. آن فرد میگوید؛ من شمشیری دارم که در اعراب و قبایل مختلف تک است و اسبی که بینظیر است، اینها را تقدیم میکنم، امام گفتند ما با خودت کار داریم، نه با اسب و شمشیرت.
از نظر روانشناسی این نکته قابل توجه است که زمانی که امام از چادر خارج شدند آهسته میرفتند، بچه های ۲ ساله، ۳ و ۴ ساله همراهشان بود که مباد این بچه ها آسیب ببنند. در سفری که سخت ترین و پرتلاطم ترین سفر است، چقدر انسان باید بر روی خودش مدیریت داشته باشد. انسان میتواند به چه مرتبه ای برسد که در سخت ترین و دشوارترین و پرچالش ترین سفر، بتواند حتی مراعات حقوق کودکان را داشته باشد.
این سطح از سبک زندگی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است که بعدا همین آدم زمانی که خبر شهادت امام حسن ( ع) را میشنود خودش را غرق میکند. سبک زندگی آگاهانه از این لحاظ میتواند در کلان ترین و خردترین فضاها اثر کند. شما امروز که اسلام در هجوم بسیار بالایی از سوء برداشت ها، سوء تفاهم ها و برخوردهای عامدانه و غیرعامدانه در فضاهای مختلف قراردارد و مورد سوء استفاده قرار میگیرد، به فرمایشات حضرت امیر (ع) توجه کنیم، زمانی که از حیوان شیر میگیرید، ناخن های شما بلند نباشد مبادا حیوان اذیت بشود. بین بچه حیوان و حیوان جدایی نیاندازید. زمانی که حیوانات را برای چریدن بیرون میبرید، هر نیم تا یک ساعت به آنها آب بدهید، خداوند لعنت کننده حیوان را لعنت می کند، قاضی میتواند کسی که حیوانی را در اختیار گرفته و به آن حیوان رسیدگی نمی کند را محاکمه کند، آیا نگاهی که به حیوان ها و به حقوق انان تا این اندازه از ظرافت و دقت برخورداراست، میتواند نسبت به انسان ها و تمناهای عاطفی آن ها بیتوجه باشد؟. شخصی در برابر پیغمبر ( ص ) به بچه اش توهین کرد، پیغمبر (ص ) فرمودند که این قبیح یک لحظه انجام شد اما اثر آن تا مدت ها باقی خواهد ماند، و میتواند بر ناخودآگاه او اثر کند.
زمانی که از ناخودآگاه انسان صحبت میشود، ممکن است اکثرا نام فروید را به عنوان اولین کسی که راجع به آن صحبت کرده مطرح شود. اما نزدیک به ۸۰۰ سال پیش مولانا تعبیر جالبی در مورد نا خودآگاه و این سبک زندگی که چگونه میتواند با سبک زندگی ما مرتبط باشد، بیان می کند. گفته است؛ «کسی که خار در پای او فرو میرود، پایش را بر سر زانو میگذارد تا خار را از پای خود برطرف کند و تمام تلاش خود را در این زمینه انجام میدهد. بنابراین خاری که در پا میتواند اینقدر دشوار باشد در دل چگونه است، خار در دل را کسی نمیتواند برطرف کند».
مولانا از این تشبیه استفاده میکند که در قدیم سوار کارها، برای اینکه سواری بیافتند، زیر دم آن حیوان خاری میگذاشتند، و آن حیوان ترغیب به حرکت هایی می شد که صاحب را بیاندازد. در کتاب « آداب الحرب و الشجاعه » در زمینه مبسوط صحبت شده است. بعد میگوید خود حیوان که نمیتوانسته خار را خارج کند، لذا بایستی عاقلی پیدا شود و این خار را خارج کند.
چون کسی را خار در پایش جهد پای خود را بر سر زانو نهد
وز سر سوزن همی جوید سرش ور نیابد میکند با لب ترش
خار در پا شد چنین دشواریاب خار در دل چون بود وا ده جواب
خار در دل گر بدیدی هر خسی دست کی بودی غمان را بر کسی
کس به زیر دم خر خاری نهد خر نداند دفع آن بر میجهد
بر جهد وان خار محکمتر زند عاقلی باید که خاری برکند
خر ز بهر دفع خار از سوز و درد جفته میانداخت صد جا زخم کرد
این ناخودآگاه که به واسطه تعاملات نا آگاهانه در زندگی قرار می گیرد، می تواند نقش بسیار مهمی در فضاهای ارتباطی داشته باشد. بنابراین از نکته های مهم در سبک زندگی این آگاهی عمیق و ژرف است که میتواند در ابعاد مختلف معرفت را هم به همراه داشته باشد. و آگاهی حضور ایجاد میکند. در هاروارد راجع به پدیده ای به نام Mindfulness کار کرده ایم، که در ایران به اشتباه ذهن آگاهی ترجمه شده است. اما یکی از ترجمه های نزدیک آن « حضور و پویایی » است. بنده می خواهم از آن موضوع استفاده کنم و در مورد بحث عمیقی که در فرهنگ دینی ما بسیار فراتر از Mindfulness است. باید عرض کنم که ما در نگاه دینی حضور و حاضر بودن را یکی از مهمترین عوامل در ارتباط با آگاهی مطرح می کنیم.
« الَّذِینَ فی صَلاَتِهِمْ دَائِمُونَ » : کسانی که دائما اتصال های عمیقی را تجربه میکنند و به واسطه اتصال های عمیق و ژرف میتوانند فضاهای آگاهانه را عمیقا به همراه داشته باشند. آگاهانه جلو میروند، زیرا یکی از مشکلات آدم ها در سبک زندگی امروز که هایدگر و دیگران سالها پیش راجع به آن صحبت کرده اند؛ این است که از مهمترین ویژگی های سبک زندگی؛ تراکم، شتاب و چندگانگی است. در باب شتاب زدگی؛ آدم ها همیشه به دنبال این ور و آن ور رفتن، این در و آن در زدن هستند، بدون اینکه بدانند به دنبال چه چیزی هستند. همیشه به دنبال رسیدن های هستند که من باید به این نقطه برسم و میگویند من باید در خواب و در خیال و در بیداری تلاش کنم تا به آن نقطه برسم، و زمانی هم که می رسند تازه راضی نمیشوند و دائما در این مسیر استرس و اضطراب دارند.
فیلم سیتیزن کین[3] داستانی است از آدمی که از تمتع های مختلف مالی برخوردار است اما در عین حال از آرامش برخوردار نیست. همسرش میگوید: علی رغم دارا بودن همه ظواهر مادی احساس آرامشی وجود ندارد.
« و مَن أعرَضَ عَن ذِکرِی فإنّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنکاً و نَحشُرُه یَومَ القیَامَهِ أعمَی» (سوره طه/124)
نقد زندگی امروز در سبک زندگی به همین عدم حضور و توجه باز میگردد. فیلم گلن گری گلن راس[4] باز داستان آدم هایی است که در نیویورک زندگی میکنند و در معاملات ملکی اند. همه اظهار میکنند که ۱۲ ساعت است که از فلوریدا بازگشته اند و با این و آن تماس میگیرند که تا خانه هایی که فروش نرفته را به آن ها بیاندازند و تا ۱۲ شب با سراسیمگی و تلاطم با هم زندگی میکنند. در گفتگو های میان دو نفر از بازیگران این دیالوگ است که: آن ساعتی که من دارم از آن ابوطیاره ای که تو داری، ارزشش بیشتر است. در سبک زندگی مرتبط با زندگی مادی پرتراکم، پرشتاب و پرهجمه، آدم ها با داشتن های صوری، خودشان را معرفی میکنند به این دلیل است که در فضاهای گوناگون عدم درک، عدم توجه، عدم حضور و … وجود دارد. زیرا انسان ها پر تکلف هستند. در سبک زندگی صورت گرای سالوس محور برخاسته از تشبث ها، آدم ها از جنبه درونی فقط با داشتن ها باید خودش را مطرح کند، برای همین داشتن ها زیاد است. به عنوان مثال انسان هایی که دو هفته ترکیه می روند و زمانی که برمیگردند اظهار میکنند فارسی یادمان رفته است، این درد بزرگی است که در دنیا وجود دارد. اگر چه این فیلم ها نگاه دینی ندارند اما اگر با تحلیلی ژرف آن را نگاه کنیم، فریادی از این خسته شدن را در تراکم ها نشان میدهد، از این پیوستگی بسیار بالای غیبتها.
در هاروارد ۲۰۰۴ تستی انجام دادند که به صورت اتفاقی به تلفن همراه هوشمند افراد مختلف پیامی ارسال کردند و آن پیام این بود که « شما کاری که انجام میدهید چیست؟ آیا به آن کار فکر میکنید یا ذهنتان در جای دیگر است؟ » بیشتر از ۹۰ درصد آن ها پاسخ دادند در جای دیگر هستیم. و یک پدیده به نام تذوق لحظه، یعنی ذوق حال را در زمان حال تجربه کردن، یعنی چایی را خوردن و در آن لحظه چایی را تجربه کردن، مورد فراموشی واقع می شد. ما همواره این شکل های مختلف را در فضاها تجربه میکنیم. در سبک زندگی دینی آن حضور فوق العاده مهم است:
« الذینَ یذکرون اللهِ قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرونَ فی خلق السماوات و الارض، ربنا ما خلقت هذا باطلا »
در سبک زندگی آگاهانه ارزش محور در فضای دینی این حضور جایی را برای خودش باز میکند و یکی از مهمترین جاهایی که این حضور اتفاق میافتد در نماز است برای همین است که پیغمبر میفرمایند؛ نماز شست و شوی روح انسان در طول روز است و برای همین است که نباید از نماز ها و قدرت نماز غافل بود.
عده زیادی از دانشمندان جدید تقلیل گرا میگویند این تجربه های عارفانه را کسانی تجربه می کنند، که صرع دارند. این در حالی است که در کتاب «Spiritual Brain »، که در آن ثابت میکند که معنویت می تواند از حوزه مستقل و معناداری برخوردار باشد. همانطور که مرحوم دکتر حائری یزدی در کتاب خود در حوزه روانشاسی فلسفی اسلامی که در نیویورک چاپ شده است، بحث شهودی و بحث مربوط به ملاصدرا و در علم حضوری ثابت میکند اینها تخیل و پرش های تخیل نیست و این حضورها می تواند معنا و فضای واقعی داشته باشد. و « نماز » مهمترین فضایی است که این حضور را ایجاد میکند. نمازهای حاضرانه و آگاهانه بستر ساز پرش ها و بستر ساز اوج انسانها در فضاهای مختلف است. برای همین است که زمانی که به پیامبر میگویند کسانی هستند که نماز میخوانند ولی کارهای نامناسب هم انجام میدهند، پیامبر میفرمایند: بالاخره همین نمازش، میتواند باعث رستگاری او شود.
جمع باشید ای رفیقان زان که وقت خواب نیست هر حریفی کو بخسبد وله از اصحاب نیست
روی بستان را نبیند راه بستان گم کند هر که او گردان و نالان شیوه دولاب نیست
ای بجسته کام دل اندر جهان آب و گل میدوانی سوی آن جو کندر آن جو آب نیست
زآسمان دل برا و ماه و شب را روز کن تا نگوید شب رو که امشب شب مهتاب نیست
در سبک زندگی آگاهانه، شبهای تاریک نا امیدی کنار خواهد رفت. در این سبک زندگی امید مهمترین نقش را ایفا میکند. امرزه در بحث های واگنر[5] و اسپنسر[6]، دانیل گلمن[7]، مایر در هوش عملی و هیجانی یکی از مؤلفه های آن این است که کسانی که از هوش بالا برخوردارند، امیدوارکننده هستند. در سبک زندگی اسلامی و ایرانی امیدبخشی و امیدورای یکی از مهترین معناهاست. و هر کدام در یکجا بروند میتوانند آثار بسیار مثبتی را ایجاد کنند. می توانند پشتکار و عظمت بسیار بالایی ایجاد کنند. زیرا نا امیدی در سبک زندگی اسلامی نشانه همدستی با شیطان است:
تا تو تاریک و ملول و تیره ای دان که با دیو لعین هم شیره ای
همینکه شما نا امید شدید، همین که گفتید نمیشود، همین که به استیصال رسیدید، یعنی شما از رحمت خداوند فاصله گرفته اید، مردی به پیغمبر رسید و پرسید؛ روز قیامت چه کسی اعمال ما را محاسبه خواهد کرد؟ پیغمبر میفرماید خدا. بعد دوباره میگوید میخواهم مطمئن شوم، پیغمبر میفرماید خدا، باز هم میگوید واقعا میخواهم بدانم چه کسی به اعمال ما میپردازد پیامبر میفرماید خدا. بعد این فرد بایک حالت طرب انگیزی برمیخیزد و میگوید الکریم اذا قدر وفی ( اگر کسی به قدرت رسید و کریم بود، خواهد گذشت.) مشکلات را، لغزش ها را، اشتباهات را مورد بخشش قرار خواهد داد. پیامبر به اصحابش میفرماید این مرد محققا اهل بهشت است زیرا به خداوند حسن ظن دارد.
در سبک زندگی اسلامی و ایرانی این حسن ظن یکی از مهمترین پایه هاست. حضرت رضا ( ع) میفرمایند: خداوند براساس حسن ظن آدم ها، با آن ها برخورد میکند. حسن ظن یکی از مهترین مسائلی است که در تمامی جنبه ها و لحظات زندگی، در محل کار، محیط خانه و خانواده و سایر فضاها میتواند مؤثر باشد.
یکی از مهمترین ویژگی های سبک زندگی اسلامی «رحمت محوری» است. زمانی که به رحمت محوری نگاه می کنیم، و به عمق آن بنگریم، میفهمیم که چقدر میتواند در سبک زندگی موثر باشد. زمانی که حضرت امیر (ع) میفرمایند: “اگر دیدی که کسی شب هنگام گناه می کند، فردا صبح با نگاه گناه کار به او نگاه نکن، شاید سحرگاه توبه کرده باشد.” این اگر در اجتماع اتفاق بیافتد، چه انبساط و هم افزایی ایجاد میکند و آدم ها به جای تهمت، تحقیر، توهین و زیراب زنی تا چه اندازه می توانند با انبساط به هم نزدیک شوند.
حضرت امیر (ع) در وصیت نامه خود میفرماید: از پیغمبر اکرم(ص) شنیدم که هیج عبادتی بهتر از این نیست که انسان میان انسانهای دیگر اصلاح ایجاد کند. و هیچ کاری بدتر از دو به هم زنی و خراب کردن رابطه ها نیست. اگر در یک فضای سازمانی این یکی از نکاتی باشد که توجه قرار میگیرد، چه محبت، امیدواری، بارش رحمت و انبساطی ایجاد میکند، زمانیکه آدم ها به جای نگاه های منفی تخریبی، این نوع نگاه را داشته باشند.
در بیمارستان عمومی ماساچوست این را امتحان کردند که اگر آدم، ۱۵ دقیقه تصویرهایی که در ذهنشان میآید، تصویرهای شور و شوق و امید باشد، هورمون های استرس در بدن آن ها تقلیل مییابد. اگر همین انسان ها در فضاهای ارتباطی، در فضاهای زندگی این رحمت را در ابعاد مختلف خانوادگی داشته باشند چه سبک زندگیی ایجاد میشود.
امام صادق (ع) در مورد خانواده میفرمایند: « دو سوم از زندگی تغافل است ». تغافل یعنی آگاه نبودن از اشتباهات و نادیده گرفتن. در زندگی خانوادگی اگر تجارتی نگاه کنیم زندگی به هم خواهد ریخت. خود این چشم پوشی مثلا در تجارت بگوییم ۱۰ هزار دلار از بین رفت و مهم نیست در آن جا تغافل جایز نیست. اما در خانواده و در سبک زندگی این رحمت محوری بسیار مهم است. در فضاهای مختلف و اجتماعی میتواند نزدیکی قلوب را ایجاد کند:
« الف بینی و بین احبائک » که در دعا ملاحظه میکنیم در سبک زندگی انسان ها میتواند همراه هم بودن را ایجاد کند. زمانی که در خاطرات بچه های جبهه نگاه میکنیم، یک خرما را هر نفر به فرد دیگر میداده. این با هم بودن از چه چیزی ناشی شده؟ این با هم بودن ایده آل ترین حالتی است که باید در یک سازمان ایجاد شود. چه اتفاقی می افتاد اگر این باهم بودن و هم افزایی در معنای عمیق خود اتفاق می افتد.
بنابراین این سبک زندگی «رحمت محور» میتواند این هم افزایی و این با هم بودن را ایجاد کند. میتواند باعث جریان های بزرگ اجتماعی مثبت در فضاهای مختلف شود، در فضاهای گوناگون این رحمت محوری باعث خواهد شد که ابعاد مختلف را مورد نظر قرار دهیم.
در کتاب «االحیاة» این روایت هست که روزی امام حسین (ع) نشسته بودند و سگی در مقابلشان بود، یک مقدار نان خودشان می خوردند و یک مقدار هم به آن سگ میدادند، کسی میگوید اجازه می دهید که سگ را از جلوی شما کنار بزنم، امام حسین (ع) میگویند که من شرمنده ام از اینکه در مقابل خداوند مخلوقی قرار داشته باشد و من به آن بیتوجه باشم.
رحمت محوری با توجه به فضاهای مختلف مطرح است. امروز در سازمان ها میبینیم که مدیران وظیفه شناس در مقابل مدیران ارتباطی قرار دارند. در سبک زندگی اسلامی هم وظیفه مورد نظر است و هم ارتباط، پیامبر میفرماید مومن کاری را نیمه تمام انجام نمیدهد. حضرت زهرا (س) میفرمایند: « مهمترین ویژگی سبک زندگی انسان های مؤمن، انسان های منبسط،با لبخند و چهره های بازشان است. و مطالبه گر نیستند. همانطور که ابن سینا اشاره میکند که عارفان به همان اندازه از هوشیاری و آگاهی درونی و بیرونی برخوردار هستند و لبخندهایشان هم درونی است و هم بیرونی است. پیامبر (ص) با کودکان چنان برخورد میکردند که تواضع پیامبر و فضای رحمت محور ایشان جایی برای جدایی نمیگذاشت. این نکته از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
در آمریکا کتابی با نام « چرا آدم های باهوش کارهای احمقانه انجام میدهند؟ » نوشته شده. و ویژگی هایی از ادم هایی میگوید که علی رغم بهره هوشی بالا، کارهای احمقانه انجام می دهند. یکی از ویژگی های آنان تفرعن است. یکی از مثال های آن نیکسون است، زمانی که سخنرانی او تمام شد همراهان به او گفتند؛ آقای رئیس جمهور هلی کوپتر شما آماده است. او برگشت و پرسید که چه گفتی، این هلی کوپتر فقط برای من نیست، بلکه تمام هلی کوپتر ها برای من است. بنابراین آن نگاه برخاسته از تفرعن در سبک زندگی دینی کنار زده میشود و «تواضع» اصل میشود. حتی در فضای دینی و ایرانی – اسلامی مرحله بسیار بالاتر داریم که آن ها هنوز به آن توجه نکرده اند، چون در تفکر آنها و هستی شناسی آن ها جایی برای این ندارند و آن «عجب زدایی » است. عجب با غرور به معنای کلی فرق میکند. عجب در بعد درون فردی مطرح می شود و در سطح درون فردی اتفاق می افتد، و غرور و تفرعن بین فردی است. عجب این است که مثلا یک کسی بلند میشود و نماز شب میخواند. یک نماز شب خوان کسی پیشش نیست که بخواهد مباهات و غروری داشته باشد، اما پیش خودش احساس میکند که این توفیق به او دست داده است و بقیه خوابند. یا زمانی که صدقه می دهد پیش خودش فکر میکند که چگونه توانسته است این صدقه را بدهد و فرشتگان صوابش را برای او مینویسند. آن غروری که به او دست میدهد،
برای همین شیخ بهایی که یکی از پرشکوهترین تجلیان سبک زندگی ایرانی و اسلامی است، اگر در معماری زندگی او توجه کنیم، هم بیرون زیباست و وقتی به درون میرویم زیبایی چند برابر می شود و عمق زیبایی اصلا قابل محاسبه نیست. چون در معماری سبک زندگی دخالت دارد. « سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ »
وقتی در کشورهای کمونیستی بروید سبک زندگی آنان را در معماری آن ها به وضوح میتوانید ببینید. هلند، اروپا، سوئیس، وین و امریکا در سبک معماری خود دیدگاه های مختلفی را ارائه می کند.
در روایات ما در فضاهای مختلف باید دید که تا چه اندازه با ظرافت به این مسائل توجه کرده اند که متأسفانه مورد نسیان قرار گرفته است. توجه به ابعاد مختلف از سر سفره نشستن که حضرت زهرا ( س ) میفرمایند: « زمانی که بر سر سفره نشسته اید به غذای همدیگر نگاه نکنید، و با محبت به همدیگر نگاه کنید ». پیامبر(ص) میفرمایند: «روزی چند بار به یکدیگر ابراز محبت کنید». زمانی که محبت محوری و این رحمت محوری بر خود باشد درون و بیرون یک انبساط بالا خواهد داشت. جوانمردی و مروت در داستان پوریای ولی معنا پیدا می کند؛ زمانی که نگاه میکنیم در سبک زندگی ایرانی ما، پهلوان را در انگلیسی نمی توانیم ترجمه کنیم. چون پهلوانی در فرهنگ اسلامی ما بسیار معنای متفاوتی دارد، زیرا جوانمردی در سبک زندگی ما برابر است با بسیاری از فضیلت ها و بسیار معنای متفاوتی دارد، تا فقط گرفتن صرفا مدال. برای همین است که کسانی مثل میهای سپریوسو وقتی کتاب او (هوش جهانی)Global Intelligence چاپ شد، این سوال را مطرح می کند که در سبک زندگی غربی زمانی که از توسعه صحبت میکنیم، توسعه اگر فقط با معیار های IMF باشد تنها توسعه اقتصادی است، که در جای خودش در سبک زندگی اسلامی و ایرانی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. جایی که امام صادق (ع) میفرمایند: «العدلُ بالحیاة » جایی که مناسبات اجتماعی و اقتصادی بایستی درست در جای خودش قرار بگیرد و بیان میشود که ایمان از پنجره خواهد رفت زمانی که گرسنگی سراغ انسان ها بیاید. در سایر کتب اسلامی به بحث سبک زندگی به طور مفصل پرداخته شده است از جمله بحار الانوار مرحوم علامه مجلسی.
کسانی که از سبک زندگی اسلامی و ایرانی الهام میگیرند، از قدرت های بالایی در بعد انگیزشی برخوردار هستند. امروزه یکی از مهمترین ویژگی های بحث های سازمان ها و سیاست ها و … بحث انگیزش است. ما به دو نفر فقط نگاه کنیم و ببینیم در مطالعات جهان چگونه بررسی میشود؛ یکی علامه امینی و دیگری علامه مجلسی برای ما کافی است. زمانی که علامه مجلسی بحار الانوار را کار میکرد، دکتری و فوق دکتری و پروفسوری وجود نداشت. چه چیزی باعث میشود علامه امینی در بحار الانوار ۱۲۰ جلد کار را با آن همه زحمت ایجاد کند. به گفته مرحوم شهیدی برای نوشتن «الغدیر» ۱۰ هزار جلد کتاب را با عشق و شور مطالعه کند؟ که برخی از اهل تسنن به او وکیل مدافع امیرالمومنین میگویند. سبک زندگی اسلامی و ایرانی به انسان ها جهت میدهد که اگر تنها ترین تنها هم بشوند باز تنها نخواهند بود، زیرا خود را در مدار هستی شناسی در نظر خداوند میبینند.
«يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ وَ يَا مَنْ يُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ » ای کسی که همه گره ها به دست تو باز خواهد شد. « وَيا مَنْ يُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدآئدِ» ای کسی که همه دشواری ها به دست تو بازخواهد شد. و کسی که روح خوشبختی و شادی از تو گرفته خواهد شد. این میتواند فضای عمیقی را ایجاد کند توجه به این نکته در سبک زندگی میتواند حال آدم ها را عوض کند.
در دل ما لازله زار و گلشنی است پیری و پژمردگی را راه نیست
دائما تر و جوانیم و لطیف کار شیرین و خندان و ظریف
پیش ما صد سال و صد ساعت یکی است که دراز و کوتاه از ما منفکی است
آن دراز و کوته اندر جسم ها است آن دراز و کوته اندر جان کجاست
این انسان ها با این جان های پرشکوه عمیق با قطع این تعلق های مرتبط با «الهی حبلی کما لانقطاع الیک » به خود شکفته ای میرسند که ابراهام مازلو با این خودشکفتگی “نه این که مذمت بار بگوییم” آشنا نیست. چون دستگاه معرفت شناختی و هستی شناختی در آن فضا اجازه صعود نمیدهد. مثل این است که به یک راننده تاکسی در تهران بگویید میشود در آب رانندگی کرد، به آدم میخنند و ممکن است به آدم بگوید دعا میکنم حالت خوب شود، اما زمانی که به ونیز میروید میبینید که این کار امکان پذیر است چون پارادایم عوض میشود.
نگاه مرتبط با نگاه مادی محض خودشکفتگی و خود شکوفایی را تا یک سطحی جلو خواهد برد اما در نگاه انسانهای «یؤمنونَ با الغیب »، آن نگاه، نگاهی است که فضاهای تازگی تا بینهایت جلو خواهد رفت و توضیح آن فضا میتواند اثر بخش باشد.
همین است که امام حسین (ع) میفرمایند: خداوند بزرگی افکار و بزرگی کارهای بزرگ را دوست دارد. امام رضا (ع) میفرمایند: بزرگی انسان ها به توان، افکار و اندیشه های آنهاست. در سبک زندگی اسلامی و ایرانی انسان ها با این بزرگی گره گشایی میکنند. پیغمبر میفرمایند که از مهمترین راههای نزدیک شدن به خدا برطرف کردن اندوه از دیگران است. اگر همسایه شما مغموم است اگر به او کمک کنید آثار رحمت الهی در سبک زندگی است. حضرت امیر (ع) در شب ها توجه به حقوق دیگران، ایثار، مساعدت، کمک رسانی، برطرف کردن اندوه؛ چه روحی، مادی و یا اندوه انسانی در ذیل دستور حضرت امیر (ع) است.
تسبیح و خرقه لذت مستی نبخشدت همت در این عمل طلب از می فروش کن
سبک زندگی متصل به ولایت حضرت امیر (ع) برای انسان ها به تعبیر ابن سینا، بهجت و انقطاع از صورت های برخاسته از روزمرگی را به همراه خواهد داشت. آگاهی را با ارزش همراه میکند.
آخرین نکته اینکه در دانشگاه لایولامریمانت کالیفرنیا، تستی در دوره MBA انجام شد و آن این بود که روز عمیق ترین و درونی ترین ارزش های شما چیست؟ ابتدا یک عده مسخره کردند و میگفتند ارزش ها یعنی چه؟ ما نیامدیم اینجا که راجع به این چیزها صحبت کنیم اما همان افراد بعد از ۱۱ روز از انجام این تست نگاهشان تغییر کرد.
در سبک زندگی اسلامی و ایرانی توجه به «ارزش ها» از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و این در اخلاق حرفه ای میتواند کارامدی بسیاری ایجاد کند. آن توجه به ارزش ها میتواند در فضای زندگی جلا، آشکار سازی و مثبت سازی همراه داشته باشد.
دکتر فاطمی در پایان گفت: ان شاءالله شما در دانشکده مطالعات جهان، پروژه سازی جهانی را؛( همانگونه که برای ما پروژه های زیادی از قدیم ساخته اند و حتی در رمان نویسی ما، انگلیسی ها اثر گذاشتند و در نگاه ما در حوزه های مختلف اثر گذاشتند) ما بتوانیم برای دنیا در این زمینه به جای حالت انفعالی پروژه بسازیم. بتوانیم پروژه هایی را در زمینه درون فردی، بین فردی و فرهنگی ایجاد کنیم. این مربوط میشود به نگاه رفیعی که میتواند بسیاری از آثار مثبت را ایجاد کند و باعث شود بجای اقناع از آن طرف، اقناع از طرف ما صورت بگیرد. و قصد استثمار و بهره کشی نیست و با نگاه نور آفرین انبیاء رابطه دارد. ما می توانیم این فضای مهم را صادر کنیم که مهمترین گام در حوزه ارزش گذاری است.
از سایر دوستان تشکر و قدردانی میکنم.
[1] Rational Mind
[2] Experimental Mind
[3] Citizen Kane
[4] Glengarry Glen Ross
[5] Wagner
[6] Spencer
[7] Daniel Goleman
[/av_textblock]
[/av_one_full]
دیدگاهتان را بنویسید