دکتر نیک نامی در نشست «فرانسه و جنبش جلیقهزردها: بهسوی جمهوری ششم؟»
[av_slideshow size=’featured_large’ animation=’slide’ autoplay=’false’ interval=’5′ control_layout=”]
[av_slide id=’7258′][/av_slide]
[/av_slideshow]
[av_textblock size=” font_color=” color=”]
دکتر نیکنامی از منظر بستر اجتماعی و اقتصادی به این جنبش نگریست. وی نوع این جنبش را از نظر تبارشناختی در تاریخ فرانسه بیسابقه خواند. از دید دکتر نیکنامی این بحران تنها بحرانی ملی نیست و فراتر از فرانسه در هلند، بلژیک، صربستان و دیگر کشورهای اروپای شرقی نیز گسترش یافته است. وی سخنان خود را در دو محور ایراد کرد: یکی اینکه چرا این اتفاقات در فرانسه میافتد و چه ساختارهای اجتماعیای در شکلگیری و گسترش آن نقش دارد؛ و دوم، تعمیق مشروعیت در فرانسه.
نابرابری اقتصادی و افزایش قیمت سوخت مشکلات اقتصادی بسیاری برای مردم پدیدآورد. نگاه دولت در افزایش قیمت سوخت کاهش گرایش به سوختهای گلخانهای و نجات آیندة جهان بود، در حالی که مردم به درآمد ماهانة خود و وضعیت معشتی خود چشم دارند که قدرت خرید آنها را کاهش میدهد. این نشان میدهد که دغدغة اقتصاد برای مردم بسیار پررنگ شده است. مردم معتقدند نوع دولتی که در فرانسه در حال ادارهشدن است مانند رابینهود است؛ یعنی، از جیب خود مردم به آنها کمک میشود.
دکتر نیکنامی، به نقل از هیشمن نظریة تونل را مطرح کرد. بنا بر این نظریه چنانچه در تونلی دو مسیر با حجم ترافیک راکد همراه شود، چنانچه حرکتی کوچک در مسیری ایجاد شود، این امید در رانندگان پدید میآید که ترافیک در حال بازشدن است. بعد از گذشت اندک زمانی رانندگان متوجه میشوند که ترافیک بهقوت خود باقی است. با انتخاب مکرون نیز امیدهایی در دل مردم پدید آمد، اما هر چه پیشرفت مردم متوجه شدند که گشایشی برای آنان در پی ندارد و خشم عمومی افزایش یافت. به گفتة هیشمن نابرابری و فقر بهخودیخود باعث جنبش و اعتراض نمیشود، بلکه با مقایسه است که جنبش شکل میگیرد. برخی معتقدند که فرانسه به دوران وسطی بازگشته و حس نابرابری و شکاف طبقاتی در بین مردم نهادینه شده است.
تعمیق مشروعیت سیاسی و اقتصادی جنبة دیگری است که در فرانسه شکل گرفته است. روند جنبش در فرانسه از ابتدا جنبشی اجتماعی نبود، بلکه کنشی هیجانی بود. با افزایش قیمت سوخت، خانم رانندهای در یوتیوب اعتراض خود را گذاشت و موج اعتراضها راه افتاد. با جلیقهزردها جنبشی ضد قدرت در فرانسه شکل گرفته است؛ یعنی؛ معانیای که دولت در پی ساخت آن است از طریق جریانهایی که در داخل جامعه در حال شکلگیری است به چالش کشیده شده است. برای تبدیل کنشی هیجانی به جنبشی اجتماعی، نخست باید حس اجتماع شکل گیرد. سپس، به حس باهمبودن برسد، باهمبودن به رفع حس ترس بینجامد و با رفع ترس جنبش شکل میگیرد. جنبش کنونی فرانسه تمامی این مراحل را پشت سر گذاشته است.
حملات تروریستی در فرانسه حس ترسی بیرونی را سبب شده بود که اجازة بروز نارضایتیها را نمیداد. در برابر حس ترس، ضدقدرت ترس را بلوکه میکند. نخستین حس در جامعة فرانسه حس اشتیاق بود. با افزایش اعتراضات در فضای یوتیوب مردم جنبش را شکل دادند. در اصل نقش رسانهها را در شکلگیری جنبش جلیقهزردها نمیتوان نادیده انگاشت. در گام بعد، اشتیاق تبدیل به امید شد؛ امید به پیگیری خواستههای مردمی انجامید. واکنشهای دولت حس انگیزانندة منفی نیز ایجاد کرد و آن احساس خشم بود. این جنبش در فضای خودانگیختگی تودهها اتفاق افتاد؛ یعنی، زمانی که فضای شهری با فضای مجازی در هم آمیخته شد.
این اتفاق در اروپا سابقه داشته است. جنبش اسپانیا و ایسلند نیز مشابه همین روند را داشته است و گسترش جنبش جلیقهزردها به دیگر نقاط اروپا این نظریه را تأیید میکند.
دکتر نیکنامی از جمله ویژگیهای این جنبش را چنین برشمرد: خودانگیخته و فاقد رهبری است؛ دارای سمبل (جلیقة زرد)، شعار و سرود است؛ و فناوری در شکلگیری و گسترش آن نقش مهمی داشته است. جلیقة زرد از آن روست که هم در دسترس همه است و هم بهمعنای آن است که ما را ببینید. این جنبش در اصل بحران سرمایهداری و پوپولیستی نیست و مردم عادی بر پایة مشکلات اقتصادی این جنبش را پیش میبرند. این جنبش گرچه به سمت پوپولیسم در حال حرکت است، اما پوپولیسم نیست.
دکتر نیکنامی در جمعبندی افزود این جنبش بهدنبال از میان رفتن مشروعیت و دوم بهدنبال مشکلات اقتصادی شکل گرفت، نه مشکلات ساختاری سرمایهداری. سوم این جنبش پوپولیستی نیست. چهارم، این جنبش مختص به فرانسه نیست. نشانهها نشان میدهد این جنبش جنبشی اروپایی است نه صرفاً فرانسوی.
[/av_textblock]
دیدگاهتان را بنویسید