جستجو برای:
  • صفحه اصلی
  • دانشجویان
    • آموزش
    • امور دانشجویی و فرهنگی
    • بین‌ الملل
    • پژوهش
    • کتابخانه
    • مرکز فناوری اطلاعات
  • اساتید
    • آموزش
    • امور فرهنگی
    • بین الملل
    • پژوهش
    • کتابخانه
    • مرکز فناوری اطلاعات
  • اخبار
    • اخبار دانشکده
    • دوشنبه‌های پژوهش
    • دوشنبه های ژاپن شناسی
    • خبرنامه
  • اطلاعیه
    • اطلاعیه های دانشکده
    • آموزش
  • گروه های آموزشی
    • مطالعات غرب آسیا و آفریقا
    • مطالعات جنوب و شرق آسيا و اقيانوسيه
    • مطالعات اروپا
    • مطالعات آمریکا
    • مطالعات ایران و جهان
  • درباره دانشکده
    • تاریخچه دانشکده
    • ریاست
    • معاونت ها
    • اعضای هیئت علمی
      • اعضای پیوسته گروه های آموزشی
      • اعضای وابسته گروه های آموزشی
    • کارکنان
    • تفاهمنامه‌ها
    • تماس با ما
 
  • fws@ut.ac.ir
  • اطلاعیه‌های آموزش
  • اخبار
  • تماس با ما
دانشکده مطالعات جهان
  • صفحه اصلی
  • دانشجویان
    • آموزش
    • امور دانشجویی و فرهنگی
    • بین‌ الملل
    • پژوهش
    • کتابخانه
    • مرکز فناوری اطلاعات
  • اساتید
    • آموزش
    • امور فرهنگی
    • بین الملل
    • پژوهش
    • کتابخانه
    • مرکز فناوری اطلاعات
  • اخبار
    • اخبار دانشکده
    • دوشنبه‌های پژوهش
    • دوشنبه های ژاپن شناسی
    • خبرنامه
  • اطلاعیه
    • اطلاعیه های دانشکده
    • آموزش
  • گروه های آموزشی
    • مطالعات غرب آسیا و آفریقا
    • مطالعات جنوب و شرق آسيا و اقيانوسيه
    • مطالعات اروپا
    • مطالعات آمریکا
    • مطالعات ایران و جهان
  • درباره دانشکده
    • تاریخچه دانشکده
    • ریاست
    • معاونت ها
    • اعضای هیئت علمی
      • اعضای پیوسته گروه های آموزشی
      • اعضای وابسته گروه های آموزشی
    • کارکنان
    • تفاهمنامه‌ها
    • تماس با ما
0
EN

یک دهه سخن رهبر حکیم انقلاب اسلامی با جوانان آمریکا و اروپا, ورق‌خوردن تاریخ از شرق تا غرب

20 خرداد 1403
ارسال شده توسط زهرا جلال زاده
دستاوردها
88 بازدید

در روز چهارشنبه 23 خرداد 1403، هم‌زمان با افتتاح سالن شهید آیت‌الله رئیسی، در سازمان مرکزی دانشگاه تهران، با حضور اساتید، دانشجویان و کارکنان دانشگاه، و علاقه‌مندانی از دیگر دانشگاه‌ها و مراکز داخلی و خارجی، و با هماهنگی دانشکدة مطالعات جهان و حمایت ادارة کل سیاستگذاری و برنامه‌ریزی فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، نشستی بین‌المللی با موضوع «یک‌دهه سخن رهبر حکیم انقلاب اسلامی با جوانان آمریکا و اروپا؛ ورق‌خوردن تاریخ از شرق تا غرب» برگزار شد.

پیش‌تر دانشکدة مطالعات جهان، نشست تخصصی دیگری را با عنوان «بازخوانی نامه حکیمانه رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکا: اندیشه مقابله با ظلم، نظام جهانی سلطه و کشتار جمعی» در 6 آذر 1402 در خصوص دو نامة مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکا یکی در 1 بهمن 1393 [متن نامه اینجا] و دومی در 8 آذر 1394 [متن نامه اینجا] و با توجه به وقایع در غزه برگزار کرده بود [گزارش اینجا].

نامة اخیر مقام معظم رهبری با توجه به جنبش عدالتخواهی دانشجویان و اساتید در دانشگاه‌های آمریکا در Letter Rahbari در دسترس علاقه‌‌مندان است.

دکتر محمدعلی زلفی‌گل، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، دکتر سیدمحمد مقیمی، رئیس دانشگاه تهران، ریحانه‌سادات و هانیه‌سادات رئیسی، دو یادگار رئیس‌جمهور شهید، حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محسن قمی، معاون بین‌الملل دفتر مقام معظم رهبری، دکتر سعیدرضا عاملی، رئیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی، و رئیس دانشکدة مطالعات جهان، دکتر محمدرضا مخبر دزفولی، رئیس فرهنگستان علوم، دکتر رامون گراس‌فوگل، استاد دانشگاه برکلی، کالیفرنیا، دکتر فؤاد ایزدی، دانشیار دانشکدة مطالعات جهان، امام محمد عاصی، امام جماعت واشنگتن، دکتر زهره خوارزمی، استادیار دانشکدة مطالعات جهان، امام داود ولید، مدیر اجرایی شورای روابط آمریکایی-اسلامی میشیگان، و مسعود شجره، رئیس شوای حقوق بشر اسلامی لندن از سخنرانان این نشست بودند.

دکتر زلفی‌گل، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، که حامل پیام ویژة دکتر محمد مخبر، سرپرست ریاست‌جمهوری، به این نشست بود، این پیام را به شرح زیر قرائت کرد:

بسم الله الرحمن الرحیم

میهمانان گرامی، اندیشمندان عزیز و فرهیختگان ارجمند

سلام علیکم

خداوند عزیز و حکیم را سپاسگزارم که در برهه‌ای از تاریخ قرار گرفته‌ایم که شاهد عمیق‌ترین تغییرات تمدنی در جهان معاصر هستیم.

پیش از ورود به موضوع، مایلم یاد رئیس‌جمهور شهید سیدالشهداء خدمت، حضرت آیت‌الله رئیسی و همراهان ایشان را گرامی بدارم و از درگاه ایزد منان برای ایشان، علو درجات را مسئلت کنم. این شهید مجاهد و پرتلاش در راه شناساندن مسیر صحیح و پربهجت اسلام و انقلاب اسلامی به ملت‌ها و اقشار مختلف در سراسر دنیا، نقش به‌سزایی ایفا کرد؛ دو سخنرانی ایشان در صحن سازمان ملل، سفرهای متعدد بین‌المللی و دیدار با اقشار مختلف و گفتگو در مورد روش، منش و بینش اسلام عزیز و الگوی مردم‌سالاری دینی، همواره زوایای مهمی از راهبردهای انقلاب اسلامی را به روی مشتاقان و پرسش‌کنندگان و دغدغه‌مندان گشود و از سوی دیگر، چهرة واقعی گفتمان‌های تقلبی و ناهمگون با اسلام ناب را برملا ساخت. درود خدا بر این شهید عزیز که در این مدت کوتاه خدمت، با تلاش و مجاهدت و خستگی‌ناپذیری، شاخص‌های حکمرانی انقلابی را چندین گام، تعالی بخشید.

اندیشمندان عزیز؛

همچنین مایلم از این فرصت استفاده کنم و بار دیگر بر موضوع فلسطین و فاجعة غزه به‌عنوان مهم‌ترین مسئلة امروز دنیای اسلام و جهان بشریت تأکید کنم. شما به‌عنوان روشنفکران جامعه و همچنین به‌عنوان دیده‌بانان پیشرفت کشور وظیفة خطیر مأموریت مهمی را به دوش دارید. تبیین موضوع فلسطین و جنایت‌های این ماشین جنگی کودک‌کش برای افکار عمومی، گفت‌وگو با همکاران و هم‌ترازان در عرصه‌های بین‌المللی و بیان این نکته که تغییرات عمیق تاریخی و تمدنی که امروز شاهد آغاز آن در همة عرصه‌ها هستیم.

ازتعریف مفاهیم عزت انسان و انسانیت، بازتعریف کنش جمعی بین ملت‌ها و دولت‌ها و بازتعریف زیست انسانی در کنار صلح بین‌المللی مأموریت مهم و محوری شماست.

بیان فجایع این رژیم جعلی و نمایش کشتار بیش از ۴۰ هزار انسان گناه در یک باریکه کوچک که قلب هر انسانی را به درد می‌آورد؛ تنها بخش کوچکی از این ماجرای تأسفبار است؛ اصلی‌ترین موضوعی که باید محور تبیین و گفت‌وگوهای فی‌مابین قرار گیرد، نحوة شکل‌گیری و معماری چنین تفکر سیاه و فاجعه‌باری در بستر فلسفه، تاریخ و کنش‌های سیاسی تمدن غرب مدرن است.

امروز پیامد کنش‌های سیاسی اجتماعی تمدن غرب به عینیت رسیده و پیش روی همة ماست؛ بر اندیشمندان اجتماعی و سیاسی واجب است که خاستگاه و بستر شکل‌گیری این وضعیت تحیرآور را تحلیل کنند و بدون واهمه بر غفلت‌های تاریخی و تمدنی غرب مدرن بتازند.

برادران و خواهران فرهیخته، آنچنان که واقفید؛ انقلاب اسلامی دارای یک فلسفة تاریخی مشخص و متعالی است؛ ما امروز در میان حلقه‌های پنج‌گانة تکاملی انقلاب اسلامی و در مرحله دولت‌سازی و سپس جامعه‌‎پردازی قرار گرفته‌ایم.

انقلاب اسلامی، از مرز پرورش مفاهیم پایه و تولید گفتمان متمایز، عبور کرده است؛ آنچنان‌که در هر گوشه‌ای از عالم، آنگاه که بخشی از مفاهیم متعالی انقلاب اسلامی که نشئت گرفته از شریعت منور و متجلی اسلام عزیز است به گوش هر فرد و جریان دغدغه‌مند و آزادی‌خواه می‌رسد، او را شیفته و رهرو این مکتب انسان‌ساز و جهان‌ساز می‌کند.

امروز می‌توان به جرئت اعلام کرد که انقلاب اسلامی و مردم‌سالاری دینی در هماوردی تاریخی و البته سخت و هیجان‌انگیزی با مکتب لیبرال دموکراسی قرار گرفته است. این هماورد تاریخی به‌تدریج در حال بلوغ و تمایز مفاهیم، مرزها، جریان‌ها، طرفداران و هواخواهان و حتی پیامدها و نتایج است.

من از این زاویه می‌خواهم به تحلیل سه نامة مهم پرچمدار جریان حق و حقیقت به جوانان، دانشجویان و اندیشمندان و آزادی‌خواهان اروپایی و آمریکایی بپردازم؛ در ابتدا باید متذکر شوم که مقام معظم رهبری با تحلیل دقیق، فنی و متناسب با اقتضای زمانه، جامعة مخاطبی را هدف قرار داده است که اولاً در بطن و متن تمدن ذاتاً مهاجم و جلوه‌گر غرب متولد شده و رشد کرده‌اند؛ و ثانیاً با پوست و گوشت و استخوان خود، ناهمگونی‌ها و عدم‌توازن‌های مبنایی این تمدن را در اثر نتایج و پیامدهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی لمس کرده‌اند و به علت جوانی و حس حقیقت‌جویی همواره به‌دنبال راهی غیر از وضع موجود می‌گردند؛ و ثالثاً این جامعه مخاطب میراثداران و امتداددهندگان این تمدن در بستر تغییرات عمیق زمان معاصر ما هستند. جوانان، دانشجویان اساتید و اندیشمندان غربی، ایشان فرمایند: «من شما جوانان را مخاطب خود قرار می‌دهم؛ نه به این علت که پدران و مادران شما را نادیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آیندة ملت و سرزمینتان را در دستان شما می‌بینم و نیز حس حقیقت‌جویی را در قلب‌های شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم.»

در وهلة دوم ایشان در یک استمرار و تدریج در حال مفاهمه و هم‌ذهنی با این جامعة مخاطب هستند. همچون طبیبی که از وخامت حال بیمار خود با خبر بوده و نیک می‌داند که نمی‌توان ناگهانی و بدون درنظرگرفتن وخامت حال او، به تجویزهای شوک‌برانگیز، روی آورد.

گفت‌وگو و انتقال تدریجی گفتمان و بیان نقایص گفتمان رقیب، ویژگی مهم این تخاطب سه‌گانه در طول تقریباً ۱۰ سال است.

در وهلة سوم، نگارنده این مفاهیم و ادبیات جدید، با تبحر، مخاطب را متوجه نقص‌های درونی و بطئی تمدن غرب و سازوکاری می‌کند که برآمده از آن است. ایشان با درنظرگرفتن محیط ذهنی جوانان و دانشجویان، آن‌ها را به تأمل در حوادث پیش‌آمده در دو دهة اخیر در اروپا و آمریکا و همچنین منطقة غرب آسیا و ظهور پدیده‌های شوم تروریستی، جنگ‌طلب، ضدانسانیت و ضدبشریت دعوت می‌کند و از این جملة طلایی استفاده می‌کند که: «هرکس که از محبت و انسانیت بهره‌ای برده باشد، از دیدن این صحنه‌ها متأثر و متألم می‌شود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه… اما مسئله این است که رنج‌های امروز اگر مایة ساختن فردایی بهتر و ایمن‌تر نشود، فقط به خاطره‌هایی تلخ و بی‌ثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوان‌هایید که با درس گرفتن از ناملایمات، امروز قادر خواهید بود راه‌هایی نو برای ساخت آینده بیابید و سد بیراهه‌هایی شوید که غرب را به نقطة کنونی رسانده است.»

مقام معظم رهبری در این تخاطب سه‌گانه هیچ‌گاه بر روبنا، حوادث و پدیده‌های پیامدمحور تأکید نکرده و صرفاً از آن‌ها- چه حادثة ۱۱ سپتامبر چه حوادث فرانسه و چه حوادث غرب آسیا- به‌عنوان یک ابزار و شاهد مثال برای عینیت‌بخشی به یک مفهوم عمیق‌تر بهره برده‌اند؛ آنجا که می‌فرمایند: «به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیت و آرامش، اصلاح این اندیشه خشونت‌زا است… متأسفانه این ریشه‌ها طی سالیان متمادی به‌تدریج در اعماق سیاست‌های فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک هجوم نرم و خاموش را سامان داده است… اینک سؤال این است که اگر ما یک مفهوم و فرهنگ ستیزه‌جو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنه‌کاریم؟ و آن مفهوم عمیق‌تر عبارت است از اندیشه‌ای که در بستر تاریخ سیاسی اجتماعی غرب، منجر به ساخت یک ماشین ستیزه‌جو، خشونت‌زا و برده‌دار چه در ساحت سیاست، چه در ساحت اقتصاد و چه در ساحت فرهنگ و اجتماع شده است.»

ایشان با بهره‌گیری از پیامدها و حوادث، به‌دنبال متمرکزکردن ذهن و فکر اندیشمندان و آزاداندیشان غربی، بر نقص‌ها و غفلت‌های صورت‌بندی‌شده در ساختارهای فلسفی و اندیشه‌ای غرب تمدنی است؛ ایشان می‌فرمایند: «قطعاً نباید تأثیر یک عمر تغذیة فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولد خشونت را فراموش کرد. باید در این زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگی‌های پیدا و پنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طی سال‌های شکوفایی صنعتی و اقتصادی بر اثر نابرابری‌ها و احیاناً تبعیض‌های قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقده‌هایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده می‌شود. چه اگر این مفاهیم، اصلاح و تجدیدبنا نشوند؛ با اصلاح روبنا، صرفاً شاهد بروز و ظهور نوع به‌روزشده‌تری از خشونت و بهره‌کشی و ستیزه‌جویی در جوامع و دولت‌های غربی خواهیم بود.»

ایشان در این گفتگوی تدریجی و نرم، ذهن و دل حقیقت‌جوی جوانان و اندیشمندان را به‌آرامی به مسیر سومی غیر از مفاهیم پرطمطراق و عاری از حق و حقیقت لیبرال دموکراسی غربی، همچنین مکتب سخت، سلب و بدون آینده‌نگری و به تاریخ سپرده شده مارکسیست رهنمون می‌سازند؛ مسیری که از مقامی متعالی‌تر و متمایز از مادیت، بدویت و حیوانیت انسان با انسان و جامعة انسانی سخن می‌گوید؛ مفهومی که قلب و دل و روح و شاکلة انسان را هدف قرار می‌دهد و تن و جسم و خور و خواب او را چه در مقیاس فردی و چه در مقیاس اجتماعی ابزاری برای تعالی و رشد و پیشرفت می‌داند؛ مکتبی که انسان‌ساز است و جامعه‌پرداز؛ آنجا که اشاره می‌کنند: «من اصرار نمی‌کنم که برداشت من یا هر تلقی دیگری از اسلام را بپذیرید، بلکه می‌گویم اجازه ندهید این واقعیت پویا و اثرگذار در دنیای امروز با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه تروریست‌های تحت استخدام خود را به‌عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند، اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اول آن بشناسید با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟ آیا تاکنون به‌جز رسانه‌ها پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟ آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که همین اسلام چگونه و بر مبنای چه ارزش‌هایی طی قرون متمادی بزرگ‌ترین تمدن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکران را تربیت کرد؟»

و در نهایت ایشان با تیزبینی و نکته‌سنجی از این جامعة مخاطب دغدغه‌مند که به‌دنبال حق و حقیقت است می‌خواهند که مرزهای جغرافیایی و تسلب‌های ذهنی را زیر پا بگذارند و طرحی نو دراندازند و صورت‌بندی جدیدی از درگیری تاریخی حق و باطل ایجاد کنند و با حریت به جبهة حق و روشنی و حقیقت بپیوندند و در نهایت می‌فرمایند: «به‌هر حال این شما هستید که باید لایه‌های ظاهری جامعة خود را بشکافید، گره‌ها و کینه‌ها را بیابید و بزدایید. شکاف‌ها را به‌جای تعمیق باید ترمیم کرد…. من از شما می‌خواهم اجازه ندهید با چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف بین شما و واقعیت سد عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بی‌طرفانه را از شما سلب کنند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسش‌ها فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقت‌های نو پیش روی شما قرار می‌دهد. جبهة بزرگ مقاومت در نقطه‌ای دور با همین ادراک و احساسات امروز شما سال‌ها است مبارزه می‌کند…. من می‌خواهم به شما اطمینان دهم که امروز وضعیت در حال تغییر است… تاریخ هم در حال ورق‌خوردن است… شما اکنون بخشی از جبهة مقاومت را تشکیل داده‌اید و در زیر فشار بی‌رحمانة دولتتان- که آشکارا از رژیم غاصب و بی‌رحم صهیونیست دفاع می‌کند– مبارزه‌ای شرافتمندانه را آغاز کرده‌اید.»

اندیشمندان بزرگوار؛

تاریخ در حال ورق‌خوردن است و صدای این تغییر محسوس‌تر از گذشته در جای‌جای این عالم شنیده می‌شود؛ انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران سهم عمده و منحصربه‌فردی در این تغییر و صورت‌بندی نظم جدید جهانی خواهد داشت. درخواست من از شما فرهیختگان که مأموریت پیشگامی و آینده‌نگری و آینده‌نگاری برای کشور و ملت ما دارید آن است که این سه نامه را با دقت، تأمل و تدبّر بیشتری تحلیل کنید و از دل آن راهبردهای کنش‌فعالانه برای مؤثران و کنشگران در سطح ملی و بین‌المللی خلق کنید.

امروز عناصر مؤثر اجتماعی و سیاسی در اقصی نقاط عالم به‌دنبال نسخه‌ای برای کنشگری در نقشة جبهة حق و حقیقت هستند. تولید و تفصیل این نسخه‌ها مأموریت تاریخی و تمدنی شماست.

در پایان از برگزارکنندگان این همایش مهم تشکر می‌کنم و امیدوارم که خداوند متعال دولت و ملت بزرگ ایران اسلامی را در ظل راهبری داهیانة مقام معظم رهبری، بر این مأموریت عظیم تاریخی و تمدنی استوار داشته و چشمانمان را بر تحقق طلیعة تمدن نوین اسلامی با ظهور حجتش منور بدارد.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته؛

محمد مخبر

به گزارش روابط عمومی دانشگاه تهران، دکتر سیدمحمد مقیمی، رئیس دانشگاه تهران، تأکید کرد: «تمام اندیشمندان موظف به تحلیل پیامد کنش‌های سیاسی اجتماعی تمدن غرب هستند. کنش گفتاری در نامة رهبری به جوانان اروپا و آمریکا از جنس گفتار ترغیبی است. دال مرکزی نامة رهبری به جوانان اروپا و آمریکا شناخت واقعی تروریسم است. آینده‌سازان جامعة بین‌الملل، جوانان هستند.»

دکتر مقیمی با اشاره به سابقة نامه‌نگاری مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکا، گفت: «تلاش ما این است که منظومة فکری مقام معظم رهبری را ما دانشگاهیان از جنبه‌های مختلف علمی در حوزة علوم اجتماعی و رفتاری، روان‌شناسی، علم سیاست، حقوق، مباحث مدیریت و حوزة ادبیات و علوم انسانی، به‌ویژه زبان‌شناختی بررسی کنیم. این جلسه مقدمه‌ای است که دانشکده‌های مختلف به تناسب موضوعی مأموریت خواهند یافت تا جنبه‌های مختلف این منظومة فکری را در مرحلة نخست تبیین کنند و در گام بعدی همة استادان و دانشگاهیان بتوانند آن را ترویج کنند و آن را ‌‌نصب‌العین خود در تعاملات بین‌المللی قرار بدهیم.»

رئیس دانشگاه تهران ادامه داد: «رؤسای دانشکده‌ها از منظر رشتة خود به این رویداد مهم، یعنی سه نامة مقام معظم رهبری، بپردازند. اینکه چگونه می‌شود آن را در عرصة بین‌المللی تبیین کرد، چراغ راه ما در عرصة حوزة بین‌المللی دانشگاه است. یکی از مسئولیت‌های ما در دانشگاه تهران این است که بتوانیم در راستای دیپلماسی سیاسی کشورمان، دیپلماسی علمی را هم از طریق فعالیت علمی و هم فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی تقویت کنیم؛ نمونه‌ای از آن مباحث روز غزه است و دانشگاه تهران در این زمینه پیشگام بود.»

دکتر مقیمی بیان داشت: «نکتة نخست این است که به سطح تحلیل این سه نامة رهبر عزیزمان را توجه کنیم. این نامه‌ها را هم مخاطبان و هم اندیشمندان می‌توانند از زاویة اندیشه‌ای خود بررسی کنند. رسانه‌های مختلف نیز باید بتوانند بازتاب رسانه‌ای و بازخوردهای محافل رسانه‌ای بین‌المللی و ملی را برنامه‌ای جامع و مدون تهیه کنند.»

وی افزود: «نکتة دوم، از نظر مباحث زبان‌شناختی و ارتباطی است. بحث مربوط به «کارگفت» یا «کنش گفتاری» (speech act) خیلی بحث‌های متنوعی را دربرمی‌گیرد. جنبه‌های مختلف گفتار تصریحی، گفتار ترغیبی و گفتارهای متعددی که صاحب‌نظران به آن پرداخته‌اند در خور بررسی است.»

ایشان تأکید کرد: «نکاتی که در نامه‌های مقام معظم رهبری وجود دارد بیشتر شاید از نظر کارگفت ترغیبی قابل بررسی است؛ با سؤال‌هایی که ایشان مطرح می‌کنند و جوانان را ترغیب می‌کنند که در این عرصه به‌طور مستقل از سیاستمداران و حتی خانواده‌هایشان ورود کنند. ضمن اینکه ایشان به خانواده‌های این جوانان احترام قائل هستند، معتقدند که آینده‌سازان جامعة بین‌الملل، جوانان هستند و آن‌ها هستند که باید به شناخت واقعی دست پیدا کنند.»

رئیس دانشگاه تهران، مقوله‌محوری، دال مرکزی و اندیشه‌محوری این نامه‌نگاری را شناخت واقعی ترویسم عنوان کرد و گفت: «این نامه‌ها مفاهیم متعددی دارد ولی به نظر من دال مرکزی این نامه‌ها شناخت واقعی تروریسم و مباحثی است که در حاشیة تروریسم در عرصة بین‌المللی مطرح می‌شود و شاهد عوارضی مثل اسلام‌هراسی هستیم. مقام معظم رهبری بیشتر تمرکزشان بر این اندیشه‌محوری است که ترورویسم واقعی کیست؛ و در هر سه نامه به این می‌پردازند که تبیین کنند چرا استکبار و اسرائیل و عوامل آن‌ها هستند که تروریسم را حتی در منطقة آسیا و کشورهای مسلمان اشاعه می‌دهند. به تبیین این موضوع می‌پردازند که آیا فلسطینی‌ها که از سرزمین و کاشانة خود دفاع می‌کنند تروریسم هستند. آیا کشورهای حوزة مقاومت که به دفاع از این مظلومان برمی‌خیزند، مستحق نسبت‌دادن تروریسم هستند؟»

دکتر مقیمی اظهار داشت: «ما باید در عرصة بین‌المللی این موضوع را تبیین کنیم که مشخصه‌های تروریسم چیست و از این منظر اگر وارد شویم آن عوارض مختلفی که حاصل شده است و باعث شده است که مردم اروپا و آمریکا که به‌شدت تحت تأثیر رسانه‌هایشان قرار دارند نسبت به موضوع توجیه شوند و اگر این موضع اتفاق بیفتد قطعاً دانشگاهیان و قوة عاقلة این کشورها خودشان مسیر را باز خواهند کرد.»

وی تصریح کرد: «این تصورات و نوع نگاه به مسلمانان و اسلام‌هراسی که در دنیا ایجاد شده است، ناشی از این است که مفاهیم پایه‌ای مثل تروریست به‌خوبی شناخته نشده است. بنابراین، وظیفة ما دانشگاهیان این است که این مفهوم را تبیین کنیم و در قالب منظومة فکری رهبر عزیزمان آن را به اجرا دربیاوریم.»

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به جامعة هدف که رهبر انقلاب در نامه‌نگاری انتخاب کرده‌اند، گفت: «باید روی این موضوع مطالعه کرد که رهبری به‌طور مشخص جامعة جوانان و دانشجویان را مخاطب قرار داده‌اند. این جامعة هدف چه ویژگی‌هایی دارد و چگونه می‌توانیم این منظومة فکری را در قالب این جامعة هدف ترویج کنیم.»

وی همچنین، با اشاره به مقطع زمانی نامه‌نگاری رهبری به جوانان اروپا و آمریکا، گفت: «این نامه در بافتار موقعیتی و زمانی ارائه شده است، چه در سال 13۹۳ و چه در 13۹۴ و الان هم که در اوج نبرد غزه قرار دادیم. قاعدتاً توجه به این بافتار و زمینه در عرصة بین‌المللی برای اینکه بتوانیم تبیین درستی داشته باشیم تعیین‌کننده است.»

حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محسن قمی، معاون بین‌الملل دفتر مقام معظم رهبری، چهار پیش‌فرض را در نامه‌های رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکا تبیین کرد.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه تهران، حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر قمی در نشست بین‌المللی یک دهه سخن رهبر حکیم انقلاب اسلامی با جوانان آمریکا و اروپا در سالن اجلاس شهید آیت‌الله رئیسی در دانشگاه تهران، دربارة اینکه چرا مخاطب نامة رهبری جوانان هستند، به بیان چند پیش‌فرض دربارة نامه پرداخت و گفت: «نخستین پیش‌فرضی که در صدور این نامه‌ها مورد توجه بوده این است که ما انسان‌ها همه دارای سرشت مشترک هستیم. انسان‌ها ذات مشترک دارند؛ یعنی سرشت انسان برساخته از تاریخ، فرهنگ، جامعه و طبیعت نیست، بلکه این سرشت، ذاتی اوست. پس مخاطب این نامه فطرت پاک همة انسان‌هاست. این‌گونه نیست تصور کنیم افرادی چون در محیط جغرافیایی خاصی زندگی می‌کنند نمی‌توانند مخاطب قرآن باشند؛ همة انسان‌ها این قابلیت را دارند. زبان فطرت زبان مشترک همة انسان‌هاست. در کنار زبان فطرت، زبان عقل و زبان هنر زبان مشترک انسان‌هاست. پس، ما راهی برای ارتباط با هم داریم و می‌توانیم با هم صحبت کنیم.»

وی در بیان پیش‌فرض دوم گفت: «باید بین مواجهه‌مان با سران نظام سلطه و افکار عمومی فرق بگذاریم. همان‌طورکه باید در برابر نظام سلطه قاطعیت داشته باشیم، باید حساب این‌ها را از افکار عمومی و جوانان جدا کنیم. لذا، پیام مستقیم این نامه‌ها خطاب به جوانان صادر شده است. ایشان در نامة اول فرمودند شما را مخاطب قرار دادم نه سیاستمدارانی که آگاهانه جنایت می‌کنند، چون شما حقیقت‌طلب هستید، امید آیندة جامعه هستید و موتور محرک جامعه، انسان‌های جوان عدالت‌طلب هستند که می‌توانند سازندة تاریخ باشند نه اینکه ساختة تاریخ باشند.»

عضو مجلس خبرگان رهبری در بیان پیش‌فرض سوم این نکته را بیان کرد: «شرایط هر چقدر پیچیده باشد تکلیف انسان‌ها هیچ وقت ساقط نمی‌شود. در شرایطی که رسانه‌ها به اسلام‌هراسی دامن زده بودند و فضا کاملاً علیه اسلام و مسلمین هدایت شده بود، ایشان فرمودند من احساس کردم ما چه وظیفه‌ای داریم و دیدم کاری که می‌توانیم بکنیم نوشتن این نامه است. درست است که نقش رسانه‌ها خیلی زیاد است و رسانه‌ها درست شدند تا مانع انقلاب‌ها شوند، ولی هوشمندی و زمان‌شناسی نشان داد می‌توان بزرگ‌ترین تهدیدها را به بهترین فرصت‌ها تبدیل کرد. در همان اوج شرایط سخت رسانه‌ای، رهبری وجدان‌هایی را مخاطب قرار دادند که برای غزه تکان‌خورده بودند.»

حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر قمی آخرین پیش‌فرض را مسئلة لزوم قاطعیت در بیان دانست و افزود: «مقام معظم رهبری به این نکته توجه داشتند که در این شرایط باید از مماشات و سخن دوپهلو گفتن خودداری کرد و صراحتاً از مقاومت جهانی سخن گفت. باید گفت شما بخشی از مقاومت شدید چون ایشان می‌خواهند نقشة راه را برای آیندة بشریت ترسیم کند. بنابراین، این پیام برای امروز و فردا نیست برای آیندة بشریت است.»

ایشان تأکید کرد: «نامه‌های رهبر انقلاب یک دستورالعمل است برای کارهای تربیتی و ایجاد حرکت‌های اجتماعی؛ و نقشة راهی است که جامعة خودمان را چگونه هدایت کنیم.»

عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: «شرایط هرچقدر سخت و پیچیده باشد، تکلیف انسان‌ها هیچ وقت ساقط نمی‌شود. در شرایطی که در فرانسه فضا علیه اسلام بود، رهبری فرمودند وظیفة ما نوشتن نامه به جوانان اروپایی است. این هوشمندی باعث شد امروز شاهد این باشیم که در جهان بشریت شرایطی آغاز شده است که جوانان در مقابل سلطة بین‌المللی ایستادگی کردند. در واقع، موتور محرک بین‌المللی همین جوانان هستند.»

دکتر سعیدرضا عاملی، رئیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی، و رئیس دانشکدة مطالعات جهان، گفت: «دنیای غرب تفکر استثناگرایانه آمریکایی دارد. جریان مقاومت باید به اروپا و آمریکا منتقل شود.»

به گزارش روابط عمومی دانشگاه تهران، دکتر عاملی در نشست بین‌المللی یک دهه سخن رهبر حکیم انقلاب اسلامی با جوانان آمریکا و اروپا در سالن اجلاس شهید آیت‌الله رئیسی در دانشگاه تهران اظهار کرد: «یک دهه است مقام معظم رهبری سعی کردند سخنی با نسل جوان آمریکا داشته باشند. این صحبت‌ها موضوع جهان و دنیای غرب است و یک نامة عادی نیست. ایشان در این سه مکتوبه، داستان نظام سلطه و ما را بیان می‌کنند. اگر کسی منطق این سه نامه را دریافت کند علت وجودی انقلاب اسلامی ایران و علت سرسختی امام در مقابله با نظام سلطه را درک می‌کند.»

رئیس دانشکدة مطالعات جهان دانشگاه تهران افزود: «متأسفانه دنیای غرب، با محوریت آمریکا، تفکر استثناگرایانة آمریکایی دارد. این تفکر، تفکری است که خودش را از هر نوع احترام به قوانین و مقررات و هر نوع تعامل هم‌سطح با مردم دنیا مستثنی می‌کند. بعد از پایان جنگ جهانی دوم اراده‌ای در جهان به وجود آمد و دولت‌ها به سمت تأسیس سازمانی برای ایجاد صلح در جهان حرکت کردند و سازمان ملل تأسیس شد؛ ولی، آمریکایی‌ها نگذاشتند یک دهه از جنگ جهانی دوم بگذرد و جنگ ویتنام را شروع کردند؛ بنابراین، رهبران آمریکا و اروپا گوش شنوایی نسبت به پایان جنگ و سلطه در جهان ندارند.»

استاد ارتباطات دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: «دلیل اینکه رهبری با جوانان صحبت می‌کنند و با دولتمردان صحبت نمی‌کنند، همین است. ایشان می‌گویند با شما صحبت می‌کنم، چون از تعامل با قدرت‌های رسمی اروپا و آمریکا ناامید هستم و این‌ها ارادة جدی برای پایان سلطه ندارند. کشوری که یک تریلیون دلار سرمایه‌گذاری در حوزة نظامی دارد می‌خواهد بجنگد. پس وضعیت، وضعیت نابه‌سامانی است. رهبر انقلاب در شرایط نظام سلطه تلاش می‌کنند جریان مقاومت به اروپا و آمریکا منتقل شود و در نامة سوم از دانشجویان آمریکایی تقدیر می‌کنند، چون شرایطی را فراهم کردند که گویا مبارزه با نظام سلطه در آمریکا محقق شده است.»

دکتر عاملی تصریح کرد: «مطالعات نشان می‌دهد در سال ۱۸۲۰م، ۲۵ درصد مردم گرفتار نابرابری بودند ولی امروز ۸۵ درصد مردم جهان گرفتار نابرابری هستند؛ پس، وضع خوبی نیست. در همین هند ۳۵ درصد جمعیت در فقر غوطه‌ور هستند. فقر در جهان مسئله‌ای جدی شده است. غذا مسئله‌ای جدی شده، بهداشت و سلامت مسئلة بزرگ جهان است؛ و از همه مهم‌تر نسل‌کشی است. نسل‌کشی که امروز در غزه صورت می‌گیرد نسل‌کشی اول جهان نیست. تفکر صهیونیستی تلاش می‌کند هولوکاست را بزرگ کند ولی نسل‌کشی‌های بزرگی در تاریخ داریم. صد میلیون آفریقایی را همین اروپایی‌ها کشتند. در آمریکای لاتین میلیون‌ها نفر کشته شدند. امروز از بومیان آمریکا کسی باقی نمانده است. این روحیه که خانة صاحب ‌خانه را بگیر، فقط در فلسطین اتفاق نیفتاده و ابتدا در آمریکا اتفاق افتاده است؛ لذا برای دولتمردان آمریکایی این امر جدیدی نیست. نخستین رئیس‌جمهور آمریکا تا بایدن همین وضعیت ادامه پیدا کرده است؛ لذا در چنین وضعیتی رهبری با نسل جوان آمریکا صحبت می‌کند. وجه مشترک این پیام‌ها در بیدارکردن نسل جوان نسبت به جنایات آمریکایی است. این بیداری امر مهمی است، چون بیدارشدن آغاز معرفت است.»

رئیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی بیان کرد: «رهبر حکیم انقلاب نسل جوان را تشویق می‌کنند که اسلام حقیقی را بدون توجه به رسانه‌ها دنبال کنند. این وجه مشترک نامه‌هایشان است، لذا در نامة سوم توصیه می‌کنند قرآن را بخوانید. ایشان از هیچ آیه‌ای استفاده نمی‌کنند ولی می‌گویند قرآن را بخوانید و به اسلام مراجعه کنید. چرا؟ به‌دلیل، اسلام‌هراسی که در غرب اتفاق افتاده است. آمریکایی‌ها هرجا خواستند فکر و اندیشه‌ای را نابود کنند، نخست هراس ایجاد کردند؛ لذا، قبل از اینکه بمب هسته‌ای را در ژاپن منفجر کنند، ژاپن‌هراسی کردند؛ طوری‌که وقتی بمب ریخته شد، قضاوت مردم آمریکا این بود چرا کل ژاپن را نابود نکردید. همین کار را با اسلام کردند. پس از ۱۱ سپتامبر به ۳۷۰ مسجد در انگلستان حمله شد برای اینکه ذهنیت ایجاد خطر بزرگ راجع به مسلمانان ایجاد شده بود.»

رئیس دانشکدة مطالعات جهان ادامه داد: «این هراس نسبت به دیگری و اقوام و ادیان و ملت‌ها وجود دارد و ما قربانی این مسئله هستیم. امروز وقتی غربی‌ها برای نخستین‌بار به ایران می‌آیند با ترس وارد می‌شوند، ولی وقتی واقعیت ایران را می‌بینند احساس می‌کنند به آن‌ها دروغ بزرگی گفته شده است. رسانه وقتی بیانی داشته باشد که دیگران بعداً آن را دروغ بزرگ رمزگشایی کنند منشأ جریان جدیدی می‌شود و آن بی‌اعتمادی به رسانه‌های رسمی است. وجه دیگری که در هر سه نامه جای تمرکز و توجه دارد توجه به فلسطین و تمرکز بر غزه است که رهبری در چنین شرایطی با نسل جوان آمریکا صحبت کردند.»

دکتر محمدرضا مخبر دزفولی، رئیس فرهنگستان علوم، گفت: «دعوت مقام معظم رهبری از دانشجویان آمریکایی باید به گفتمان مشترک دانشگاهیان تبدیل شود.»

به گزارش روابط عمومی دانشگاه تهران، دکتر مخبر در نشست بین‌المللی یک دهه سخن رهبر حکیم انقلاب اسلامی با جوانان آمریکا و اروپا، ورق خوردن تاریخ از غرب تا شرق در سالن اجلاس شهید آیت‌الله رئیسی دانشگاه تهران، با تشکر از دانشگاه تهران برای پیشروبودن در پرداختن به این موضوع، خواستار تبیین نامة رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپایی و آمریکایی در سایر دانشگاه‌های کشور نیز شد.

وی اظهار کرد: «مقام معظم رهبری برای دانشجویان آمریکا و اروپا در یک دهة اخیر سه نامه نوشتند. محور نامة اول شکل‌دهی آینده بود. این نامه آینده‌ای را که می‌تواند پیش‌روی دانشجویان باشد فارغ از اطلاعات نادرستی که جهان غرب در حال القا و حتی تحریف، انحصار رسانه‌ای و آپارتاید رسانه‌ای دارد، همچون آئینه تبیین می‌کنند. موضوع اصلی نامة دوم رهبر انقلاب اسلامی، تروریسم و خشونت بود؛ در این نامه به موضوعاتی اشاره می‌شود که پرداختن به آن درخور تبدیل‌شدن به موضوع مشترک جهانی است. این موضوع نه‌تنها در غرب تلفات و قربانی دارد، بلکه در شرق و آسیای جنوب‌غربی نیز گریبان‌گیر است. نامة سوم رهبر معظم انقلاب که در این روزها منتشر شده است، نکته‌ای کلیدی به‌عنوان نظریة جهانی مشترک دارد. این نکتة کلیدی مبنای دینی دارد و ایشان دفاع از مظلومان را محور مرکزی این نامة جدید قرار داده‌اند.»

وی با اشاره به اینکه «مخاطبان رهبر انقلاب اسلامی اعم از مسلمان، مسیحیان و یهودیان هستند و فرقی میان آن‌ها قائل نشده‌اند بلکه بر حریت تأکید کرده‌اند»، تصریح کرد: «اینکه دانشجویان حریت و آزادمنشی داشته باشند ارزشمند است. نظریة مشترک این نامه آن است که سمت صحیح تاریخ کجاست؟»

وی اضافه کرد: «امروز باید این دعوت فراگیر مقام معظم رهبری را به گفتمان مشترک میان استادان، محققان و دانشجویان تبدیل کنیم.»

رئیس فرهنگستان علوم با اشاره به تاریخچة‌ جنبش‌های دانشجویی در دنیا، اظهار کرد: «سابقة موج اول دانشجویی تحت عنوان راست افراطی در اروپا و آمریکای شمالی و برخی کشورهای منطقه بازمی‌گردد و از دل همین راست افراطی، فاشیسم و جریان‌های مرتبط با لیبرال دموکراسی درآمده است، که حتی ظلم و تبعیض را هم تئوریزه کرده است. جریان دوم جریان دانشجویی چپ مارکسیستی است که فقط در ایران نبود، این اتفاق در اروپا نیز رخ داده است.»

وی با اشاره به اینکه رهبر معظم انقلاب به‌طور مکرر جریان سومی را متذکر شده‌اند که در حال شکل‌گیری است، عنوان کرد: «در این جریان، رهبر معظم انقلاب نمادهای مشترک را معرفی می‌کنند: جریان سوم دانشجویی در غرب در حال شکل‌گیری است و از دانشجویان و دانشگاهیان می‌خواهم نسبت به این جریان تأمل ویژه‌ای داشته باشند. کسانی که با موج دانشحوبی آشنا هستند، بهتر می‌توانند این موضوع را درک کنند. پیام مقام معظم رهبری، موج سوم جریان دانشجویی را مخاطب قرار می‌دهد. حال سؤال این است که چرا جوانان آمریکا از رهبر مسلمانان که مدافع حقوق مردم غزه است حمایت می‌کنند؟»

رئیس فرهنگستان علوم بیان کرد: «در غرب رفاه و امکانات وجود دارد، اما سؤال‌های متعددی در دانشجویان غربی شکل گرفته است؛ دانشجویانی که در مهد لیبرال دموکراسی تربیت شده‌اند: چرا عدالت در غرب اتفاق نیفتاده است. این سؤال‌ها باید در فطرت پاک دنبال شود، مقام معظم رهبری این فطرت‌های پاک دانشجویان را مخاطب قرار داده است. دفاع از مظلوم و مقابله با ظلم از تأکیدات مقام معظم رهبری است که در اروپا و آمریکا مورد توجه قرار گرفته است. افولی که تمدن غرب پیدا کرده است در زندگی بشر غربی خود را نشان می‌دهد؛ بی‌هویتی در کل و بی‌هویتی جنسی یکی از معضلاتی است که این روزها غرب با آن دست و پنجه نرم می‌کند. دانشگاهیان باید برای تبدیل‌کردن این جریان به نظریه تلاش کنند، پیشگامی در این نظریه‌پردازی جدید  دانشگاه را زنده خواهد کرد و افق جدیدی برای دانشجویان خواهد بود.»

دکتر فؤاد ایزدی، دانشیار دانشکدة مطالعات جهان،  از پنج علت رکورد دیده‌شدن نامة رهبر انقلاب اسلامی با جوانان آمریکا و اروپا سخن گفت: «جمهوری اسلامی هم می‌تواند موشک نقطه‌زن تولید کند و هم محتوای نقطه‌زن.»

به گزارش روابط عمومی دانشگاه تهران، دکتر ایزدی در نشست بین‌المللی یک دهه سخن رهبر حکیم انقلاب اسلامی با جوانان آمریکا و اروپا در سالن اجلاس شهید آیت‌الله رئیسی در دانشگاه تهران، دلیل اول دیده‌شدن نامة رهبری را آفندی‌بودن حرکتی دانست که این نامه را هدایت می‌کند و گفت: «در برابر استکبار، همیشه نباید دفاع کنیم، بلکه گاهی باید حمله کنیم و جنس این نامه خاصیت آفندی دارد. این آفندی‌بودن نامه به ناراحت‌شدن عده‌ای از مقامات آمریکایی انجامید و رسانه‌های غربی این عکس‌العمل مقامات آمریکایی را پوشش دادند و نامه از این طریق گسترش یافت.»

این استاد مطالعات آمریکا، دلیل دوم را ابعاد فاجعه در غزه دانست و گفت: «چون ابعاد فاجعه بزرگ بود، مقام معظم رهبری تشخیص دادند به این موضوع و جوانانی توجه شود که در قبال جنایات رژیم صهیونیستی موضع‌گیری می‌کنند و هزینه می‌دهند. حمایت دانشجویی از فلسطین سال‌هاست در آمریکا وجود دارد، ولی این دانشجویان دو اعتراض دارند یکی اینکه چرا آمریکا از اسرائیل حمایت می‌کند؛ و اعتراض دوم به مدیریت دانشگاه خودشان است که رابطة خود را با اسرائیل قطع نکرده است.»

دکتر ایزدی گفت: «مسائلی در جهان هست که دغدغه‌های جهانی در قبال آن مطرح است؛ مانند محیط زیست، نژادپرستی، تعرض به زنان. اسلام در این رابطه حرف برای گفتن دارد. از این جهت این مباحث نیاز به حضور جدی‌تری دارد.»

وی دربارة دلیل سوم دیده‌شدن نامة رهبری گفت: «سومین دلیل نیاز به تبیین دارد. کلام خدا هم نیاز به مبلغ دارد تا در دنیا پخش شود؛ کلام بندة خدا هم همین‌طور است. در این حوزه جای کار خیلی زیاد است و ما افرادی را داریم که از نظر فکری به ما نزدیک هستند، ولی ارتباط خاصی با آن‌ها نداریم.»

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، دلیل چهارم را ساختار نامه بیان کرد و گفت: «در نامه به مباحث قرآنی توجه شده است. به نظر می‌رسد باید مفاهیمی که در قرآن هست و مخاطب بین‌المللی دارد استخراج کرد و از این مفاهیم استفاده شود.»

دکتر ایزدی، علت پنجم را در سبک ترجمة نامه عنوان کرد و گفت: «اگر نامه قوی باشد ولی خوب ترجمه نشود اثرگذار نخواهد بود. ترجمة این نامه نتیجة کاری گروهی بود؛ یعنی افرادی دور هم نشستند و نامه را ترجمه کردند. معلوم می‌شود جمهوری اسلامی هم می‌تواند موشک نقطه‌زن تولید کند و هم محتوای نقطه‌زن.»

دکتر رامون گراس‌فوگل، استاد دانشگاه برکلی، کالیفرنیا، اعلامیه و نامة امام خامنه‌ای را متنی اساسی برای مبارزه‌ای دانست که امروز برای آزادی فلسطین به جریان افتاده است. او گفت: مبارزة دانشجویان درون ایالات‌متحده، اروپا و دیگر کشورها بخشی از جنبش مقاومت قلمداد می‌شود و نکتۀ راهبردی بسیار مهمی است. جنگ ویتنام تنها در میدان‌های نبرد توسط جنبش چریکی شکست نخورد، بلکه در داخل غرب، با قیام دانشجویان شکست خورد و این دقیقاً همان چیزی است که امروزه در حال وقوع است. امام خامنه‌ای ‌توجه‌ها را به همین ارتباط بین مقاومت در فلسطین و مقاومت در داخل امپراتوری‌های غربی جلب می‌کند. دانشجویان در مرکز این مبارزه قرار دارند. آن‌ها همان کسانی هستند که فریاد برآورده‌اند که این سیستمِ ناکام، درمانده و شکست‌خورده است. این دموکراسی لیبرال درست کار نمی‌کند. ما در غرب حکومت اغنیا را شاهدیم، حکومتی که برای ثروتمندان و شرکت‌ها بنا شده، نه برای مردم. شما به‌وضوح می‌بینید که از این سیاست‌های نسل‌کشی در فلسطین حتی در داخل غرب، مردمان خودشان نیز حمایت نمی‌کنند، چه رسد به بقیة بشریت. هیچ‌کس پشتیبان آنان نیست، فقط مردمان معدودی هستند که از آن‌ها حمایت می‌کنند.»

این استاد دانشگاه برکلی، از حکومت‌های پولوتاکراسی سخن گفت و افزود: «همان‌هایی که کنترل و دست‌کاری اطلاعات از طریق رسانه‌های امپریالیسم و دخالت در تصمیم‌گیری در سطح سیاست‌گذاری دولتی در اروپا و ایالات‌متحده امپریالیستی را در دست دارند. ما با دست‌کاری آن‌ها در نظام تصمیم‌گیری و اطلاعاتی که تحریف‌شده و پر از اخبار جعلی است مواجهیم. آن‌ها به ما انواع اخبار دروغ و جعلی تحویل می‌دهند و سعی می‌کنند واقعیت آنچه در فلسطین در حال وقوع است پنهان کنند؛ یعنی این «نسل‌کشی» را که اتفاقاً نامة امام خامنه‌ای نیز به همان اشاره دارد. این نسل‌کشی از 7 اکتبر کلید نخورده است؛ این نسل‌کشی خیلی قبل‌تر آغاز شده است.

دکتر گراس‌فوگل به بیان رهبر معظم انقلاب دربارة امپراتوری بریتانیا اشاره کرد و ادامه داد: «این نسل‌کشی فلسطینیان، در آغاز با نقش آن‌ها و امضای اعلامیه بالفور شروع شده است. درواقع، این اعلامیه بالفور بود که به‌عنوان بخشی از سیاست امپریالیستی بریتانیا، یهودیان اروپایی را به‌منظور استعمار سرزمین‌های غرب آسیا وارد قلب آنجا کرد. در ادامه و پس از امپراتوری بریتانیا، آن سیاست را امپراتوری آمریکا دنبال کرد؛ بنابراین، در اینجا دربارة پروژه‌ای صحبت می‌کنیم که از همان روز اول پروژه‌ای استعماری بود و هست؛ اما این فقط استعماری ساده نیست. این نوع خاصی از استعمار است که به آن «استعمار مهاجرین» یا «غصب سرزمینی» گفته می‌شود و با استعمار استثماری تفاوت دارد. پس صحبت از دو نوع گوناگون از استعمار است. در استعمار «استثماری»، استعمارگران درواقع علاقه‌مند به استثمار نیروی کار مردم مستعمره هستند. ولی در استعمار مهاجران، استعمارگر علاقه‌ای به استثمار نیروی کار ندارد. آن‌ها فقط می‌خواهند مردم بومی را از سرزمین خودشان بیرون کنند. این یعنی پاک‌سازی قومی یک سرزمین؛ بیرون‌کردن مردمان بومی یک سرزمین آن‌هم به‌زور و برای سکنی‌دادن مهاجرانی که از شمال می‌آمدند. این دقیقاً همان چیزی است که از زمان اعلامیه بالفور (۱۹۱۷) و تأسیس این موجودیت صهیونیستی (۱۹۴۸) تا همین امروز در فلسطین اتفاق افتاده است. این یعنی در «استعمار مهاجران»، ارتباط تنگاتنگی میان استعمار مهاجران و «نسل‌کشی» وجود دارد، زیرا منافع استعمارگر، پاک‌سازی سرزمین، تسخیر منابع، خانه‌ها و هر چیز دیگری است. پس این نوع استعمار همیشه به نسل‌کشی ختم می‌شود و هیچ راهی هم برای داشتن استعمار مهاجران بدون نسل‌کشی وجود ندارد. اصلاً هرجا که بوی استعمار مهاجران به مشام رسد، قطعاً خبری از نسل‌کشی نیز خواهد بود.»

این مسئله در بسیاری دیگر از نقاط جهان هم اتفاق افتاده است؛ مثل فتح اندلس، اینجا در پشت من «قصر الحمرا» را می‌توانید ‌بینید. اولین مرحلۀ گسترش استعمار اروپایی در فتح اندلس و در جنوب اسپانیای امروز رخ داد. مدلی که در آنجا برای استعمارشان تمرین می‌کردند، همین «استعمار مهاجرین» بود. آن‌ها خانواده‌های مسیحی را از شمال آوردند تا سرزمین، منابع و خانه‌ها را از مردم اندلس، هم از مسلمانان و هم از یهودیان، بگیرند. این فرآیند استعمار مهاجرین، بعداً به‌عنوان یک مدل، به سایر نقاط جهان نیز تسری پیدا کرد. آن‌ها این کار را در آمریکای شمالی یا همان ایالات‌متحده هم انجام دادند. اصلاً بنیان ایالات‌متحده بر اساس نسل‌کشی علیه مردم بومی بنا شده است، بنیان کانادا، استرالیا، نیوزیلند نیز همین طور است. این قضیه در آرژانتین، شیلی و اروگوئه هم تکرار شد. حتی این مسئله را در آفریقای جنوبی و زیمبابوه هم می‌توان به یاد آورد؛ بنابراین، ریشة این مدل در کل دنیا دیده می‌شود تا برسد به همین فلسطین.»

دکتر گراس‌فوگل به نامة مقام معظم رهبری بازگشت و گفت: «این نامه نامه‌ای مهم برای متحدکردن مقاومت و مبارزه علیه این سیاست‌های نسل‌کشی است که با هم‌دستی امپراتوری‌های غربی و موجودیت صهیونیستی بنا شده است. باید این نامه را مبنا و سکویی وحدت‌بخش برای مبارزه در بسیاری از نقاط جهان علیه این نسل‌کشی و استعمار و امپریالیسم در نظر بگیریم. این باید پایه‌ای برای جنبشی جهانی و ضدامپریالیستی دربارة مسئلة فلسطین باشد؛ فراموش نکنید که این آزادسازی فلسطین است که همة ما را آزاد خواهد کرد، ان‌شاءالله.»

فیلم این سخنرانی در [اینجا] در دسترس علاقه‌مندان است.

امام محمد عاصی، امام جماعت واشنگتن، به توجه همة جهانیان به وقایع غزه، کرانة باختری و سرزمین مقدس فلسطین تأکید کرد و گفت: «وجدان جهانیان برانگیخته شده است، چراکه همة ما هرلحظه شاهد خونریزی، حملات نظامی و وحشیانة جنایتکاران جنگی صهیونیستی علیه غیرنظامیان بی‌گناه، نوزادان، زنان باردار، سالمندان و قتل‌عام ده‌ها هزار نفر هستیم؛ و اگر این روال به همین صورت ادامه یابد، احتمالاً شاهد قتل صدها هزار نفر خواهیم بود؛ بنابراین، آنچه اتفاق افتاده و می‌افتد چیزی جز نسل‌کشی نیست. بسیار، به‌دلیل ملاحظات سیاسی یا مسائل دیپلماتیک، می‌هراسند که اعلام کنند این «نسل‌کشی» است. اما امام خامنه‌ای در این زمینه حقیقت موضوع را بیان کردند و به اصل موضوع پرداختند و وجدان آن دسته از دانشجویانی را هدف قراردادند که طی ماه‌ها اعتراض، مخالفت و انزجار خود را نسبت به اقدام‌های طبقة نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی، فریاد زده‌اند. این برهه‌ای تاریخی است؛ این نوع رویدادها به کرّات اتفاق نمی‌افتد، پس این لحظه‌ای است که باید در چارچوب زمانی حال از آن بهره ببریم. حضرت امام خامنه‌ای این لحظه را برای بیان حقیقت این موضوع غنیمت شمردند و کُنه حقیقت این موضوع را در دل جوانان زنده‌دل، به‌خصوص در دل دانشجویانی بیدار کردند که وقوف کامل بر همة این اتفاقات دارند ولی دیگر کاسه صبرشان لبریز شده است. ما در مقطعی از تاریخ هستیم که صهیونیست‌ها ثابت کرده‌اند ورشکستگان عرصۀ اخلاق‌اند؛ همان‌هایی که همیشه از طریق کانال‌های تبلیغاتی خود بیان می‌کردند که قربانیان ابدی تاریخ بوده‌اند اما اکنون آشکار شده است که آن‌ها قربانی تاریخ نیستند؛ صهیونیست‌ها به‌مثابة جالوت عمل می‌کنند و رفتارشان بسان فرعون است.»

امام عاصی با اشاره به درک درست و به‌هنگام امام خامنه‌ای و حتی حرکت ایشان، بسیار جلوتر از زمان خود گفت: «او به رهروان صبح فردا، یعنی نسل جوان، خطاب می‌کند تا بار سنگین محقق‌شدن عدالت را بر دوش کشند.  از تمام گروه‌های مختلف سراسر جهان در میان این معترضان دیده می‌شود: برخی از آن‌ها مسلمان، برخی مسیحی، برخی یهودی، برخی ملحد یا سکولار و آگنوستیک هستند. هر چه باشند، یک وجه مشترک و نخ تسبیحی، همة این دانه‌های گونه‌گون بشری را به هم متصل نگاه داشته است و آن چیزی نیست جز تپیدن نبضشان برای عدالت و عدالت اجتماعی. آنچه اکنون بسیار مهم است، تأکید بر این ریسمان وحدت‌بخش و مشترک است که تمام این افراد به‌ظاهر متفاوت و متناقض را گرد هم جمع آورده است. آیا اصلاً تصور می‌کردید که مسلمانان بتوانند با یهودیان همکاری کنند؟ یا ملحدان بتوانند با مسیحیان و مسلمانان متفق شوند؟ یا چپ‌ها بتوانند با راست‌ها کنار آیند؟ چگونه هر یک از این گروه‌ها می‌توانند دور هم جمع شوند؟ باید گفت معجزه‌ای در حال وقوع است؛ همة این آحاد، اکنون در برابر این راهزنان صهیونیستی که سرزمین مقدس را ربوده‌اند، مقصود و مراد مشترکی را یافته‌اند.»

امام عاصی به وظیفة همة نوع بشر اشاره کرد و گفت: «نه‌تنها انتشار کلام امام خامنه‌ای، بلکه به فعلیت‌رساندن معانی سخنان ایشان وظیفة همة ماست. برای عملی‌کردن آن مفاهیم، نباید گرفتار و سرگرمِ مناسکی تشریفاتی و فرقه‌گرایی و ملی‌گرایی شویم. عوامل بی‌شماری تاکنون خانوادۀ بشریت را از هم جدا کرده است، ولی اکنون وقت آن نیست که این مسائل را دخالت دهیم و کاسۀ داغ‌تر از آش شویم، آن‌هم زمانی‌که دیگر همگی ما بر مسئلة عدالت اجتماعی متمرکز شده‌ایم. حتماً باید بر این موضوع تأکید کنیم، باید عدالت اجتماعی را وسعت بخشیم و آن را تقویت کنیم. بنابراین، اکنون اعتراضی خودجوش علیه قاتلان ساکن تل‌آویو و حامیان مالیشان در واشنگتن و برخی پایتخت‌های اروپایی آغاز شده و حالا زمان تثبیت و ایستانیدن این جنبش و رهنمون نمودنش به‌سوی عدالت نهایی است. این اتفاق خواهد افتاد؛ من این را به شما برادر و به‌عنوان کسی که مثل دانشجویان با شما هدف مشترکی دارد می‌گویم. اکنون زمان آن فرارسیده است، اگر اصلاً زمان خاصی برایش قائل شویم، که از اشتباه‌های گذشته درس بگیریم. ما در گذشته هم شاهد چنین لحظاتی بودیم. ما تجربة انقلاب اسلامی ایران را داشتیم؛ انقلابی که نظم ژئوپلیتیکی جهان را درهم شکست. گفتن این مسئله برایم راحت نیست، اما وقتی این ۴۵ سال را بررسی می‌کنیم، شتاب و پویایی انقلاب اسلامی در سال‌های اخیر، در مقایسه با سال‌های آغازین آن، دچار گسست یا وقفۀ کوتاهی شده است که تا حدودی به‌دلیل همان عوامل و دلایل خاصی بوده است که اتفاقاً می‌بایست این انقلاب را به‌سوی اهداف عدالت اجتماعی آن سوق می‌داد. ارکان و عناصری در این میان وجود دارد و من فکر می‌کنم هر صاحب عقل سلیمی می‌تواند این عناصر را درک کند. از خداوند متعال می‌خواهیم که به همة ما کمک کند تا بر ضعف‌های درونی خود غلبه یابیم و آن‌قدر قوی و شجاع شویم که عوامل مزاحم را کنار بگذاریم و با دستورات و رهنمودهای امام خامنه‌ای پیش برویم. سلام‌وصلوات بر محمد ‌(ص) و آل‌محمد (ص) و ان‌شاالله رحمت و برکات خدا شامل حال شما گردد. آخرین دعا و استغاثة ما حمد و ستایش خداوندی است که پروردگار جهانیان است.»

فیلم این سخنرانی [اینجا] در دسترس علاقه‌مندان است.

امام داود ولید، مدیر اجرایی شورای روابط آمریکایی-اسلامی میشیگان، از منظر کسی که در آمریکا به دنیا آمده و بزرگ شده است از دانشگاه‌های آمریکا گزارش داد که در سراسر ایالات‌متحده آمریکا بسیاری از دانشجویان، حامیان دانشجویی و فارغ‌التحصیلان به تقریباً 130 دانشگاه و کالج در آمریکا رفته‌اند و اردوگاه‌هایی را برپا کرده‌اند. در شرایطی است که تقریباً 6 هزار دانشگاه در آمریکا وجود دارد، کمی بیش از ۲ درصد از کالج‌ها و دانشگاه‌های ایالات‌متحده در این اعتراض‌ها شرکت داشته‌اند و بسیاری از این دانشگاه‌‌ها دانشگاه‌های بزرگ و نخبۀ آمریکایی بودند. وی گفت: «از 345 میلیون نفر در آمریکا، تقریباً 7 میلیون نفر مسلمانِ آمریکایی هستند. حتی از بین مسلمانانی که در جنبش‌های اعتراضی بوده‌اند، درصد بسیار کمی از آن‌ها درواقع شیعه هستند. بیشتر آن‌ها سنی هستند و جز مسلمانان مذهبی بشمار نمی‌آیند، حداقل به‌لحاظ ارتباط خانوادگی یا نسبت به اهل سنت؛ تعدادی یهودی هم دیده می‌شود. هرچند بسیاری از آن‌ها سکولار و غیرمذهبی به شمار می‌آیند. درواقع، در جنبش‌های اعتراضی در دانشگاه میشیگان، احتمالاً حدود یک‌سوم از کسانی که در جنبش‌های اعتراضی حاضرشده‌اند، از دانشجویان یهودی آمریکایی بودند. طبیعتاً این افراد پیرو دین اسلام نیستند، اما با آنچه از ظلم و ستم به مردم فلسطین و به‌ویژه نسل‌کشی بی‌وقفه در غزه مشاهده می‌کنند، مشکل دارند.»

امام ولید گفت: «دانشجویان درخواست می‌کنند: اول، دانشگاه‌ها باید روابط خود را با دانشگاه‌های اسرائیلی قطع کنند؛ یعنی استاد مهمان یا دانشجوی خارجی از اسرائیل نپذیرند. دوم، دانشگاه‌ها باید از هرگونه سرمایه‌گذاری در اسرائیل صرف‌نظر کنند؛ و سوم، دانشگاه‌ها باید از هرگونه سودی که از تولیدکنندگان سلاح کسب می‌کنند، کنار بکشند. مثلاً، تولیدکنندگان هواپیما یا هر نوع سلاح دیگری که توسط دولت اسرائیل در مورد نیروهای نظامی اشغالگر استفاده می‌شود. اکثر جنبش‌های اعتراضی در دانشگاه‌های بزرگ، مانند دانشگاه میشیگان، دانشگاه کلمبیا، دانشگاه کالیفرنیا در لس‌آنجلس که به UCLA معروف است و حتی پیش از آن، دانشگاه کالیفرنیای جنوبی (USC) برگزار شده‌اند. ادارات پلیس دانشگاه با خشونت معترضان را سرکوب کرده و جنبش‌های اعتراضی که بیشتر توسط معترضان صلح‌آمیز برگزار می‌شد را از بین برده‌اند. معترضان هدف‌های مشابهی دارند و مقصودشان این است که نسل‌کشی علیه مردم فلسطین را متوقف کنند. افراد مختلفی در میان معترضان و این جنبش‌ها وجود دارمد. برخی از آن‌ها آنارشیست هستند؛ برخی‌شان هم مارکسیست و معتقدند باید هرگونه نظامی که خارج از نظام مارکسیستی یا سوسیالیستی است باید نابود شود؛ برخی دیگر مخالف نسل‌کشی فعلی علیه مردم فلسطین هستند، اما هنوز از وجود دولت اسرائیل حمایت می‌کنند؛ برخی افراد نیز خواستار انحلال کامل رژیم اسرائیل هستند تا تمام آن سرزمین به کنترل فلسطینیان بازگردد. همچنین برخی دیگر به دنبال راه‌حل تک‌دولتی مشابه آفریقای جنوبی هستند، جایی که هر فرد یک رأی دارد و در آن افراد و شهروندان اسرائیلی و یهودی برابر با فلسطینیان باشند؛ بنابراین، می‌توان گفت که اهداف بلندمدت و مقاصد افراد حاضر در جنبش‌های اعتراضی یکسان نیست.. در بستر دانش و تجزیه‌وتحلیل آنچه در دانشگاه‌ها و این جنبش‌های اعتراضی رخ می‌دهد، نکتة مهم این است که برخی افراد، به‌دلیل اینکه انگیزة آغازین متفاوت، اهداف مختلفی دارند.»

امام ولید دربارة شبکه‌های اجتماعی که توسط شرکت‌های آمریکایی کنترل و فیلتر می‌شود چنین گفت: «محدودیت‌هایی وجود دارد که باید دربارة روحیة عمومی آمریکایی درک شود؛ و آن تفکرات مردم آمریکا و شیوة زندگی آن‌هاست مبنی‌بر اینکه آمریکاییان نسبت به دیگران برتری دارند. آمریکایی‌ها در بیشتر موارد، آمادة پذیرش راهنمایی و نصیحت از افراد غیرآمریکایی نیستند.»

فیلم این سخنرانی [اینجا] در دسترس علاقه‌مندان است.

مسعود شجره، رئیس شوای حقوق بشر اسلامی لندن، هفت ماه اخیر را اوج ظلم بر علیه مردم مظلوم فلسطین، به‌خصوص زنان و کودکان، عنوان کرد و افزود: «این فاجعه‌ای برای تمامی مردم دنیا و برای انسانیت است. به‌همین دلیل است که بیداری عجیبی، نه فقط در شرق، بلکه در غرب و در کل دنیا رخ داده است. سران دنیا، به‌خصوص سران غرب که خود را نماد حقوق بشر و صلح می‌دانند و نبض انسانیت را در غرب می‌دانند در برابر این فجایع سکوت کرده‌اند و حتی ابزارهای جنگی را در اختیار اسرائیل قرار می‌دهند و امروز مردم دنیا شاهد این رویه هست. در سال 1969م من در همین سن و سال جوانان امریکایی امروز، در برکلی دانشجو بودم. در آن زمان ما برای جنگ ویتنام و نژادپرستی اعتراض می‌کردیم. ما در آن زمان بر این باور بودیم که با تغییر اندیشة افراد، می‌توان سیستم را پاسخگوی عدالتخواهی کرد. امروز به این باور رسیده‌ام که این سیستم است که باید عوض شود. جوانان امروز آمریکا به هدایتگری احتیاج دارند که نخست به آن‌ها نشان دهد که در مسیر درستی گام برمی‌دارند. این امر در نامة حضرت‌آقا کاملاً واضح و روشن عنوان شده است. دوم باید بدانند که تنها نیستند. همة این افراد باید بدانند که جزو تیم مقاومت در برابر ظلم هستند و باید به‌دنبال تغییر سیستم باشند. نظام‌های فعلی نظیر حقو بشر، سازمان ملل و نظایر آن پاسخگو نیستند. باید به‌دنبال دنیایی باشیم که پاسخگوی نیازهای انسانیت و برابری باشد. این امر نیز در نامة حضرت‌آقا به وضوح قید شده است و آن را «فرصتی»  دانسته‌اند که باید از این فرصت استفاده کرد. حضرت‌آقا در هر سه نامه نشان داده‌اند که نبض احتیاج‌های اجتماع را هم در شرق و هم در غرب احساس می‌کنند و هدایت آن را برعهده می‌گیرند. نامة اول ایشان دربارة اسلام‌هراسی و لجن‌پراکنی دربارة اسلام و ایجاد محیط نفرت، نامة دوم دربارة دیگری‌سازی و ایجاد تفرقه میان مردم، و نامة سوم همه دال بر نقش هدایتگر حضرت‌آقاست و اینکه افراد قرآن را بخوانند؛ بدین معنا که اسلام پاسخگوی نیازهای اصلی و درست تمامی انسان‌هاست. ریشة این هدایت در هدایت پیامبران است و به خداوند بازمی‌گردد.»

فیلم این نشست [اینجا] در دسترس علاقه‌مندان است.

دکتر زهره خوارزمی، استادیار دانشکدة مطالعات جهان، سخنان خود را در سه قسمت ایراد کرد. نخست به ژانر نگارش نامه در برقراری ارتباط با جامعة آمریکا پرداخت و گفت: «تاریخ آمریکا نشان می‌دهد که نامه همواره در برهه‌های تاریخی خاص گویای نظرهای ویژه و الهام‌بخش بوده است. به‌طور مثال بین سال‌های ۱۷۷۴ تا ۱۷۸۹م که آمریکا داشت آمریکا می‌شد نمایندگان نگره‌های تشکیل‌شده برای نظام‌مندکردن ابعاد سیاسی و اجتماعی زندگی آمریکایی ۲۳ هزار نامه به یکدیگر نوشتند. این نامه‌ها اکنون در کتابخانة کنگره و دیگر آرشیوهای ملی نگهداری می‌شود. پدران بنیانگذار آمریکا مانند جفرسون و مدیسون به یکدیگر نامه می‌نوشتند. حتی مدیسون که پدر قانون اساسی آمریکا شناخته می‌شود نامه‌هایی به خودش می‌نوشت تا بدین وسیله ارزش‌ها و روندهایی را به جامعة آمریکا تجویز می‌کرد.»

نکتة دوم سخنان این استاد مطالعات آمریکا دربارة نامة مقام معظم رهبری، فرامتن‌بودن آن بود. ایشان گفت: «آمار و ارقام متعددی در منابع آمریکایی آمده است. به‌طور مثال نظرسنجی گالوپ سال ۲۰۲۳م نشان می‌دهد تنها ۱۹ درصد از مردم آمریکا از وضعیت زندگی خود رضایت دارند؛ یا در دانشگاه‌های آمریکا ۶۵ درصد از دانشجویان معتقدند که فضای دانشگاهی آزادی بیان آن‌ها را محدود می‌کند و به افراد اجازه داده نمی‌شود که اعتقاد خود را به‌راحتی بیان کنند. چنین آمارهایی نشان می‌دهد که جامعة آمریکا متوجه تغییراتی است که نامة مقام معظم رهبری نیز به این شیفت پارادایمی اشاره دارد. لذا ممکن است سال‌ها طول بکشد تا این نامه درست فهم شود و به مخاطبان واقعی خود، یعنی تعداد کثیری از دانشجویان آمریکایی، برسد. اما قطعاً در آن زمان کارکرد نامه برای دعوت آن‌ها به فهم اسلام و قرآن و حقایق جهان سیاست و اطرافشان کارکردی جدی و تأثیربخش خواهد داشت.

در بخش سوم، به مرور منابع خبری آمریکایی مانند مطبوعات و خبرگزاری‌های، همچنین منابع خبری دانشگاهی آمریکا پرداخت و گفت: «مطالعات نشان داده است که تنها پنج منبع از چهارده منبع مرورشده شامل نیوزویک، یواس‌ای تودی، شیکاگو تریبون، فاکس نیوز و کمپس ریفرم اخبار کوتاهی از نامه منتشر کردند. در این منابع نیز صحبتی از اشارات تاریخی هم‌دستی غرب در شکل‌گیری رژیم صهیونیستی و ظلم روش‌مند و نسل‌کشی این رژیم، همچنین جزئیات و مصادیق ذکرشده در نامه دربارة آمریکا قید نشده و در اصل سانسور شده است. لذا، به‌نظر می‌رسد جامعة آمریکا و جوانان در سراسر جهان لازم است با ایجاد شبکه‌هایی از کنشگران ازجمله کنشگران دانشگاهی به بازخوانی متونی مانند این نامه بپردازند تا مسیر مشخص رسیدن به این همه‌فهمی و انسجام هموار شود.»

اشتراک گذاری:

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

حضور هیئتی از ترکیه در دانشکدة مطالعات جهان

دیدار دیپلمات سفارت بلغارستان با دکتر هادی برهانی

دکتر روح‌اله حسینی معاون آموزشی برتر در یازدهمین جشنوارة آموزش دانشگاه تهران

معرفی کتاب: نظریه و روش زنجیره‌ای در جریان پژوهی

معرفی کتاب: کارآفرینی پساسرمایه‌داری

نهمین پیش‌نشست همایش تنظیم‌گری و سیاست‌گذاری رقابت در ایران در دانشکدة مطالعات جهان برگزار شد

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو
جستجو برای:
نوشته های تازه
  • مصاحبة دکتری رشته‌های دانشکدة مطالعات جهان در 1403
  • حضور هیئتی از ترکیه در دانشکدة مطالعات جهان
  • دیدار دیپلمات سفارت بلغارستان با دکتر هادی برهانی
  • دکتر روح‌اله حسینی معاون آموزشی برتر در یازدهمین جشنوارة آموزش دانشگاه تهران
  • معرفی کتاب: نظریه و روش زنجیره‌ای در جریان پژوهی
همکاران

دانشگاه بهشتی

دانشگاه تهران

 

تهران، خیابان کارگر شمالی، پردیس شمالی دانشگاه تهران
ورودی غربی دانشکده مطالعات جهان

۸۸۰۱۱۶۵۶

fws@ut.ac.ir

▫ اطلاعیه‌های آموزش

▫ تماس با ما

▫ اخبار

▫ مقالات علمی

▫ آموزش

▫ دستاوردها

▫ شبکه دانشگاه تهران

▫ پایگاه خبری تحلیلی

کلیه حقوق متعلق به دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران می باشد. (دارالفنون)

ورود

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز عضو نشده اید؟ عضویت در سایت