دکتر محسنی، «تحریمها و جنگ روانی»
[av_slideshow size=’featured_large’ animation=’slide’ autoplay=’false’ interval=’5′ control_layout=”]
[av_slide id=’6953′][/av_slide]
[/av_slideshow]
[av_textblock size=” font_color=” color=”]
دکتر محسنی، سخنران دوم نشست «ایالات متحدة آمریکا، تحریمهای اقتصادی و جنگ روانی: دولت ترامپ و تحول در ماهیت نظم جهانی» بود. عنوان سخنرانی وی «تحریمها و جنگ روانی» بود. وی در ابتدای نشست تحریم را در حوزة دیپلماسی فشار و چنین تعریف کرد: «هر تلاشی که بخواهد طرف مقابل را متقاعد کند که اقدام در دست انجام را متوقف کند، یا اقدامی را انجام دهد که تحریمکننده میخواهد، یا کاری را که در دست انجام دارد متوقف و به حالت قبل بازگرداند.» وی متقاعدسازی را محور اصلی تحریمها خواند و افزود گاه سخن از مهار و لطمهزدن بهمیان میآید که بحث جنگ مطرح و از قالب تحریم خارج میشود. بر پایة این تعریف، تحریم موفق تحریمی است که متقاعدسازی در آن رخ دهد. شکست تحریم یعنی ادامة روند تحریمشونده. به باور وی، صرف هزینة تحمیلشده به کشور هدف ابزار مناسبی برای سنجش اثرگذاری تحریم نیست، بلکه اگر تحریم به تغییر رفتار منجرشود، موفق عمل کرده است. ولی اگر تغییر ایجاد نکند، هر چقدر هم که هزینة تحمیلشده بالا باشد، در دیپلماسی فشار آن تحریم موفق نیست.
دکتر محسنی سه وجه را برای منطق تحریم برشمرد: ماهیت عمومی متقاعدسازی (بعد افکار عمومی؛ با افزایش فشار به مردم یا بهدنبال تغییر سیاست و شرایطاند یا بهدنبال تغییر شرایطگذاران)، ایجاد افتراق و شکاف در بین مسئولان و افراد تأثیرگذار (تضعیف واحد سیاسی و معطوفکردن توجهها به داخل ساختار، کاهش تابآوری در برابر تحریمها که سبب میشود آثار تحریم برای مردم ملموستر شود)، و تضعیف واحد سیاسی با افزایش محدودیتهای اقتصادی.
وی برای تحریمها در عمل سه هدف را برشمرد: دوقطبیسازی در میان مسئولان، از دست رفتن تابآوری کشور، متقاعدسازی مردم به توقف این روند یا دستکم ایجاد دوقطبیگری در سطح جامعه.
دکتر محسنی در ادامة سخنان خود بر دوقطبیشدن مسئولان، تأثیرگذران و نخبگان جامعه، و بر افکار عمومی متمرکز شد. وی در دوقطبیشدن، منافع شخصی افراد را مطرح کرد که برخی با تحریمها و برخی با افزایش تعاملات گسترده منتفع میشوند. وی از تحریمهای هوشمند و مورد هدفقراردادن بخشی از مسئولان در تحریم سخن گفت و فهرست طولانی شخصیتها در تحریم را عنوان کرد که بر پایة جایگاه آنان در جغرافیای سیاسی کشور، توزیع و اقدامات آنها و رقبای سیاسی شکل میگیرد. در بخشی دیگر از افراد عبور میکند و وارد احزاب میشود. ساختاری که بهدنبال ایجاد انسجام و افزایش تابآوری است، در برابر تحریمها توفیق بیشتری دارد. دکتر محسنی برای روشنترشدن بحث، سقوط اتحاد جماهیر شوروی را مثال آورد و افزود اتحاد جماهیر شوروی با اینکه مشکلات اقتصادی و اجتماعی آن دههها بود که وجود داشت، زمانی سقوط کرد که مسئولان آن به این جمعبندی رسیدند و این بحث در میانشان افتاد که این شرایط دیگر نمیتواند ادامه یابد. تا زمان اتحاد مسئولان، دستکم در بحث مسائل بینالمللی، خبری از سقوط اتحاد جماهیر شوروی نبود و قادر به مدیریت شرایط بودند.
این استاد گروه مطالعات ایران در بحث افکار عمومی گفت برخی بر این باورند که تحریم در کشورهای دموکراتیک و کمتر دموکراتیک با یکدیگر متفاوت است. به باور وی در بحث تحریم در افکار عمومی، صرفنظر از بحث دموکراتیک، دو جنبه نهفته است که فضایی را برای تصمیمگیرندگان ایجاد میکند مبنی بر متقاعدسازی (persuasion) و دوقطبیسازی (polarization). او در متقاعدسازی کشور آفریقای جنوبی را مثال آورد که تحریمهای حیثیتی بسیار نقش داشت، و در بحث دوقطبیسازی به جنگ داخلی ایرلند اشاره کرد.
وی افزود اگر این دو اتفاق رخ ندهد، انسجام ملی پیرامون پرچم شکل میگیرد و به ملیشدن صنعت نفت، جنگ کریمه و محبوبشدن پوتین، و تحریم چین در سال 1972 اشاره داشت.
دکتر محسنی در نتیجهگیری بحث خود افزود تحریمها زمانی شکست میخورد که درخواست تحریمکننده در بخش قابلتوجهی از جامعة تحریمشونده وجاهت نداشته باشد. وی راههای مقابله با تحریم را چنین برشمرد: سیاستزدایی از اقدامات، مذاکرات و استقامت، از میان بردن مشروعیت درخواست تحریمکننده در افکار عمومی، افزایش تابآوری با اقتصاد مستقل، و مواجهة کشور تحریمکننده با جبههای متحد.
دکتر محسنی تحقق شکست در تحریم را دشوار ندانست. به بیان وی، در بررسی تحریمها، چه تحریمهای یکجانبه و چه در سطح بینالمللی، در موفقترین حالت توفیق تحریم 33 درصد و در برخی گزارشها حتی کمتر از 5 درصد بوده است. سؤال مطرح این است که با اینکه تجربة کشورهای مختلف نشان میدهد اعمال تحریم موفقیت چندانی نداشته است، پس چرا اعمال میشود؟ دکتر محسنی در پاسخ، سیاستهای داخلی کشور تحریمکننده را برشمرد که با اعمال تحریم به کشوری دیگر بهدنبال اهدافی در داخل کشور خود است، نه پیشبرد اهداف خارجی؛ و دوم، هدف اظهارشده هدف واقعی نیست و کشور تحریمکننده وارد جنگ اقتصادی شده است ولی برای پنهانکردن ماهیت جنگ آن را در چارچوب فشار اقتصادی قرارمیدهد.
[/av_textblock]
دیدگاهتان را بنویسید