دومین همایش صلح-افتتاحیه-دکتر علوی پناه
[av_textblock size=” font_color=” color=”]
«منشور هفتگانه برای صلح و همزیستی در جهان آینده» عنوانی بود که دکتر سیدکاظم علویپناه، استاد بینالمللی و پژوهشگر برجستة دانشگاه تهران و چهارمین سخنران افتتاحیة دومین همایش بینالمللی صلح و حل منازعه بدان پرداخت. این پژوهش مشترک دکتر علویپناه و دکتر علیاکبر موسویموحدی، دیگر استاد بینالمللی و پژوهشگر برجستة دانشگاه تهران، به اهمیت صلح و حل منازعه اختصاص داشت. به باور این پژوهشگران برجسته منازعه مستلزم تجهیزات، سلاح، فناوری و نظایر آن است. این در حالی است که صلح به خودادراکی، ندای درون، خوشبختی، دانشاندوزی و کسب معنویت، و درک درست از کارایی قدرت نیاز دارد.
دکتر علویپناه با اشاره به اینکه بشر امروز شاهد تغییرات وسیع محسوس و نامحسوس است و از موارد عواقب آن غافل است، به ریشهیابی این مشکلات پرداخت و از جمله دلایل آن را سودجویی، مصلحت شخصی، برتردانستن خود، سازمان خود یا کشور خود نام برد و به نقل از اقبال لاهوری افزود: «ما چشم عقاب و دل شهباز نداریم/ چون مرغ سرا لذت پرواز نداریم/ ای مرغ سرا خیز و پریدن دگرآموز.»
دکتر علویپناه ریشة تمامی مشکلات بشری را در یک چیز دانست. وی ضمن انتقاد از غفلت دولتمردان در ریشهیابی و یافتن دلایل مشکلات و پرداختن صرف به کسب منافع مادی، مشکلات جوامع بشری را حلنشده عنوان کرد که حتی در صورت رفع نیز مشکلات مضاعف دیگری بهبار نشانده است. وی از اصولی نام برد که با توسل بدان نیازی به پرداختن به مسائل ثانویه نخواهد بود. دکتر علویپناه راهحل را تنها در یک چیز دانست: پرداختن به شعر و ادبیات کهن فارسی که بیش از دهها هزار شاعر و میلیونها شعر در هزارههای پیشین بهدفعات بدان پرداختهاند. حکما و فلاسفه نیز همواره از این اشعار با مضامین ژرف و تأثیرگذار آن در بیان معانی بهرهبردهاند و از این شعر حافظ یاد کرد: «ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم/ ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما.»
این پژوهشگر برجستة بینالمللی از منشور کورش یاد کرد که نخستین منشور حقوق بشر محسوب میشود و در سال 1971 سازمان ملل آن را به شش زبان ترجمه کرد و نسخهای از آن در سردر سازمان ملل در نیویورک نصب شده است.
دکتر علویپناه ایران را مهد تمدن، فرهنگ و هنر خواند و از شاعران مشهور و پرشمار این مرزوبوم یادکرد که از 1200 سال قبل شعر میسرودهاند؛ اشعاری که مملو از خرد بشری است. وی با بیان شعر مشهور سعدی شیرازی «بنی آدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند// چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار// تو کز محنت دیگران بیغمی/ نشاید که نامت نهند آدمی»، از بحران کووید 19 یاد کرد که چگونه زندگی نوع بشر را متأثر از خود ساخته است. وی این بحران جهانی را درسی برای بشر خواند که چگونه موجودی کوچک که حتی با چشم هم دیده نمیشود، حیات نوع بشر را به مخاطره افکنده است و از این شعر مولانا یاد کرد: «پا بر سر چرخ هفتمین نه/ کاین عشق به حجرههای بالاست.»
دکتر علویپناه که صاحب کتاب خیلی دور خیلی نزدیک؛ جستارهایی از تفاوت در اندیشه است، از راههایی سخن گفت که در هزارتوی زندگی باید برگزید و از هفت منشور سخن گفت که در انتخاب صواب یا ناصواب، نزدیک یا دور، سیاه یا سفید، صلح یا منازعه، عشق یا نفرت پیش روی انسان قرار میگیرد. بیش از همه بر ویژگی صلح تأکید داشت.
نخستین منشور را «خودآگاهی» خواند و از این شعر فردوسی یاد کرد: «بدان تا هر آن کس که دارد خرد/ به منشور آن دادگر بنگرد.» به گفتة دکتر علویپناه، کووید 19 به ما نشان داد موجودیت و هستی دارای ارزشهای معنوی والاتری است و بشر را بهسمت معنویت و توازن و فطرت خویش سوق میدهد. در اینجا نیز از این شعر مولانا یاد کرد: «هر چند طلسم این جهانی/ در باطن خویشتن تو کانی// بگشای دو دیدة نهانی/ آخر تو به اصل اصل خویشآ.»
دکتر علویپناه، دومین منشور را «تغییر» نام برد و مصداق سخنش شعر مولانا بود: «چون تغییر هست در جان وقت جنگ و آشتی/ آن نه یک روحست تنها بلک گشتستند جدا.» و از هراکلیتوس، فیلسوف بزرگ یونان نقل کرد: «تغییر و سیلان در تمامی چیزهای جهان وجود دارد و تنها لوگوس است که ثابت است.» همچنین، به آیة 11 سورة رعد اشاره کرد: «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» (خدا چیزی را که از آن مردمی است دگرگون نکند تا آن مردم خود دگرگون شوند).
«شادی و نشاط» سومین منشور بیانشدة این پژوهشگر برجسته برای رهایی از مشکلات بود و از این شعر حافظ یاد کرد: «کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد/ یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد.» وی دنیای امروز را تشنة نرمش و مهربانی خواند. به بیان وی، سیل اطلاعات در دنیای امروز سبب سردرگمی و ملالت بشر شده و امکان غور در مفاهیم را از بشر سلب کرده است.
«رهاکردن قدرتطلبی» چهارمین منشور مطرحشدة دکتر علویپناه بود و با این شعر مولانا آغاز کرد: «به پیش حرص تو خود پیل لقمهای باشد/ تویی چو مرغ ابابیل پیلکرده شکار.» و مصداق آن را در دنیای امروز ما ویروس کووید 19 خواند که بشر را فلج کرده است و جهان امروز باید از خود بپرسد که چرا این ویروس چنین تأثیر جهانیای داشته است و از فراموشکاری بشر انتقاد کرد.
پنجمین منشور را «دانش و معنویت» خواند و از این شعر ناصرخسرو یاد کرد: «لذت علمی چو از دانا به جان تو رسید/ زان سپس ناید به چشمت لذت جسمی لذیذ.» به گفتة دکتر علویپناه، شعر مرهم روح است. شعر بهدنبال ریشهیابی مشکلات اجتماعی و درمان آن است. به بیان وی «با ترویج زیبایی است که میتوان خشونت را از جوامع زدود.» و از این شعر سعدی یاد کرد: «زمان ضایع مکن در علم صورت/ مگر چندان که در معنی بری را// چو معنی یافتی صورت رها کن/ که این تخمست و آنها سر به سر کاه.»
ششمین منشور «صلح و راستی» عنوان شد و با مصداق این شعر جامی: «شود از همدلی و همکاری/ ذوق هر یک به دیگران ساری.» دکتر علویپناه در پاسخ به گروهی که بر این باورند که «اوضاع خودش روبهراه خواهد شد»، تفکر صلح و حق حیات قائلشدن برای ضعفا را مفهوم حیات خواند. به گفتة اقبال لاهوری «باز در عالم بیار ایام صلح/ جنگجویان را بده پیغام صلح» و به گفتة مولانا: «مرا عهدی است با شادی که شادی آن من باشد/ مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد.» مولانا در مثنوی معنوی و دیوان شمس در بیان جلوههای صلح و آشتی، از تناسب و سازگاری اضداد موجود در عالم شروع کرده است و به صلح و آشتی انسانها با یکدیگر و با خداوند اشاره میکند که کاملترین و بارزترین نمونة آن است.
منشور هفتم نیز «ندای درون» است به نقل از عطار نیشابوری: «وصال دل طلب کن در درون تو/ که جان خواهد شدن این رهنمون تو.» دکتر علویپناه بر نقش محوری شعر در تلطیف فضای زندگی بشر و افزایش امید به آینده تأکید کرد و راز دستیابی به آیندة بهتر را توجه ویژه به افکار درونی فرد دانست. با تقویت درون است که میتوان در برابر دشمنان خارجی از خود محافظت کرد.
به باور این محقق برجسته که سخنرانی خود را به زبان انگلیسی بیان کرد، شاعران ایرانی بر جایگاه خاص انسان تأکید دارند. درست است که توجه به تحقیقات تاریخی و بررسی شرایط زمانه امری ضروری است، اما ادبیات فارسی و شاعران ایرانی گنجینهای از تجربههای زمانة خود بودهاند. همچنین، بر اهمیت همزیستی بشر با طبیعت سخن گفت که هیچ چیزی بر دیگری برتری ندارد. با چنین الگویی نگاه انسان به طبیعت و عملکرد انسان در برابر طبیعت باید تغییر یابد. وی برابری را ارزش وجودی در حیات تمامی موجودات دانست که در سطح نظری و عملی بر افکار و رفتار انسانها در تعامل با طبیعت اثرگذار است. به باور وی، هنر شعر و موسیقی هدفی واحد دارد و هر دو وسیلهای برای بیان ایدههای متعالی و خلق زیبایی است؛ یکی با کلمات و دیگری با اصوات.
خاتمهبخش سخنان دکتر علویپناه پخش صدای استاد آواز ایران، استاد شجریان بود.
[/av_textblock]
دیدگاهتان را بنویسید