مجموعهمقالات تحلیل مصرف رسانهای (مقاله دکتر صبار و دکتر سعیدآبادی)
مجموعهمقالات تحلیل مصرف رسانهای بهکوشش دکتر خیام عزیزیمهر، و به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در بهار 1399 منتشر شده است.
تحلیل مصرف رسانهای تحلیلی است در 401 صفحه در قطع وزیری با دو پیشگفتارـ پیشگفتار ناشر و پیشگفتار اثرـ و به شمارة شابک 0-254-452-600-978.
در این مجموعه، ده مقالة تخصصی به قلم دکتر سید محمدمهدی خوئی، دکتر احسان شاهقاسمی، دکتر شاهو صبار، دکتر محمدرضا سعیدآبادی، دکتر عباس خورشیدنام، دکتر علیرضا عبداللهینژاد، دکتر خیام عزیزیمهر، دکتر سیاوش قلیپور، دکتر علیرضا مرادی، محمد گرامیاننیک، مجتبی حاجیجعفری، مهدی غلامزاده منتشر شده است.
ناشر اثر، بخشی از دادههای موج سوم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان را در اختیار پژوهشگران قرار داده است تا این پژوهشگران با تحلیل این دادهها در خصوص مصرف رسانهای در ایران، تصویری از روند تحولات جامعه بهدست دهند.
دکتر شاهو صبار، استادیار دانشکدة مطالعات جهان دانشگاه تهران، و دکتر محمدرضا سعیدآبادی، دانشیار دانشکدة مطالعات جهان دانشگاه تهران، بهطور مشترک مقالة سوم این مجموعه را با عنوان «آسیبشناسی جریان اطلاعات در شبکههای اجتماعی؛ بررسی سادهپذیری و بهاشتراکگذاری مطالب نامعتبر» (ص 109- 138) را تألیف کردهاند و از دادههای پیمایشی خود نیز در این مقاله بهرهبردهاند. آنها سودای بشر را در استفاده از اینترنت و جریان لحظهای اطلاعات و ارتباطات چنین برشمردهاند: کوتاهکردن فاصلة آشنایی میان افراد، کوتاهکردن فاصلة اقتصادی، و کوتاهکردن شکاف دانش میان افراد. آنها با بررسی «سهلپذیری مطالب اینترنتی» و «بهاشتراکگذاری مطالب نامعتبر» به این نتیجه رسیدهاند که با توجه به موج کمسوادی رسانهای، اگر جوامع عصر اینترنت راهی برای مبارزه با آن نیابند، شانس چندانی برای افزایش سطح دانش یا کاهش شکاف دانش نخواهند داشت.
این مطالعه شامل دو بخش میشود. بخش نخست، حاوی بررسی نظری است در پاسخ به این سؤال که چرا نمیتوان به چوب جادویی اینترنت برای افزایش سطح دانش مردم و پلی فولادین برای از بین بردن شکاف دانش میان افراد جامعه دلخوش کرد. بخش دوم، نیز شامل پیمایشی است میان دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی، پردیس دهکدة المپیک در تهران و به این سنجش اختصاص دارد که این افراد تا چه اندازه مطالبی را که از طریق شبکههای اجتماعی دریافت میکنند بهسادگی میپذیرند و با دیگران بهاشتراک میگذارند. این دو پژوهشگر بهدنبال الگوهایی برای درک این سهلپذیری و تمایل به بازنشر مطالب بودهاند.
دکتر صبار و دکتر سعیدآبادی در جمعبندی بخش نخست مقالة خود به این نتیجه رسیدهاند که نه انباشت داده و نه دسترسی به آن بهمعنای افزایش دانش نیست. جامعه زمانی میتواند با استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی آگاهتر و مطلعتر شود که اعضای آن هم از اینترنت برای یادگیری مداوم بهرهگیرند و هم اینکه تا جای ممکن، از انباشت دادههای غلط در ذهنشان جلوگیری کنند.
در بخش دوم، با گردآوری دادههای 373 پرسشنامة کاغذی در میان دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران، دربارة موج «توهم دانش» و «انفجار اطلاعات» سخن گفتهاند. با آنکه بسترهای این فناوری امکان دسترسی عموم مردم را به سطوح بالای دانش میسر میسازد، از بخش تضعیف دانش حقیقی و گسترش شکاف دانش نباید غافل شد.
زهرا جلالزاده
کارشناسارشد زبانشناسی
دیدگاهتان را بنویسید