معرفی کتاب سیاست و حکومت در ترکیه
کتاب سیاست و حکومت در ترکیه به همت دکتر رضا دهقانی، دانشیار گروه مطالعات ترکیة دانشکدة مطالعات جهان، سید اسدالله اطهری و رحمت حاجیمینه تألیف و منتشر شده است. این اثر مجموعهای است از مقالات حوزة مطالعات ترکیه که به قلم مؤلفان این اثر و دیگر پژوهشگران عرصة ترکیهشناسی، بهلحاظ موضوعی ذیل سه مقوله دستهبندی شده است: الف) مسائل نظری و ساختاری ترکیه، ب) سیاست داخلی ترکیه، ج) سیاست خارجی یا روابط خارجی ترکیه. با توجه به دستهبندی مذکور، در ادامه به توصیف اجمالی هر یک از مقالات میپردازیم.
در مقالة «بازخوانی ادبیات مقایسهای ایران و ترکیه»، نویسندة مقاله بر آن است تا روند مطالعة مقایسهای دو کشور ایران و ترکیه را بهلحاظ تاریخی و موضوعی برررسی و واکاوی کند و به این سؤال عمده پاسخ دهد که ادبیات مقایسهای حاکم بر ایران و ترکیه چه روندی را طی کرده است؟ و مهمترين مؤلفههاي آن كدام است؟
«نظام انتخاباتی ترکیه» عنوان مقالة بعدی است که نویسندگان آن ضمن برشمردن تاریخچة 138 سالة انتخابات در ترکیه، بر این باورند که بهرغم قدمت انتخابات در ترکیه و توقع موجود، دربارة روش حکمرانی دموکراتیک در ترکیه تردیدهای جدی وجود دارد و مؤلفههای چندی- از جمله بیاعتمادی به مردم، تغییرات مدام قوانین مربوط به انتخابات به نفع حکمرانان و شکافهای ایجادشده در دوران کودتاهای نظامی- مانع نهادینهشدن نظام انتخاباتی است.
«نگرش حزب عدالت و توسعه به مفهوم سکولاریسم در ترکیه» دیگر مقالة این مجموعه است. نویسنده به طرح پرسشهایی دربارة سکولاریسم ترکی و نسبت آن با جامعة ترکیه میپردازد و معتقد است قرائتی که از این مفهوم در ترکیه میشود، متفاوت از جداسازی دین و حکومت، مهار دین و حذف آن از سپهر عمومی جامعه است. بهنظر نویسندة مقاله، حزب عدالت و توسعه درصدد است شکاف میان سکولاریسم و دموکراسی را از طریق برقراری دموکراسی محافظهکار پر كند. این پژوهش در پی اثبات این فرضیه است که حزب عدالت و توسعه از نوعی سکولاریسم دفاع میکند که با آنچه کمالیسم ایجاد کرده، متفاوت است و همین تفسیر از سکولاریسم منجر به همزیستی مسالمتآمیز با حامیان سکولاریسم در ترکیه شده است.
«چالش ارتش و مداخلة نظامیان در روند دموکراسی ترکیه: بررسی تطبیقی دو حزب AKP و CHP»، دیگر مقالة این مجموعه است که به مداخلة نظامیان در روندهای سیاسی ترکیه میپردازد. نویسندگان این مقاله برآناند تا با استفاده از الگوي نظري صاحبنظرانی چون هانتیگتون، ای.اس. فاینر و لوسین پای به علل این مداخله و روشهای کاهش قدرت نظامیان و مداخلات آنها در سیاست بپردازند و در نهایت به این سؤال کلیدی پاسخ دهند که چرا بهرغم تلاش ترکیه برای برقراری دموکراسی و تحکیم آن، این کشور با مسائل ساختاری عمدهای، از جمله مداخله یا شبهمداخلة ارتش در دولت و روند دموکراسی روبهرو است.
نویسندة مقالة «استراتژی منطقهای ترکیه و افق معادلة قدرت در خاورمیانه» معتقد است حزب اسلامگرای عدالت و توسعه پس از بهقدرترسیدن در سال 2002، به طرح گفتمان جدیدی از اسلامگرایی و بهتبع آن اخذ راهبرد منطقهای دست زده است که با دیگر گفتمانهای پیشین متفاوت است. تبیین ابعاد و خصوصیات این گفتمان و راهبرد جدید و تأثیرات آن بر معادلات قدرت در خاورمیانه هدف این نوشتار است.
«واکاوی سیر روابط ترکیه و اسرائیل: چرخة همکاری، تنش و عادیسازی»، عنوان دیگر مقالة این مجموعه است. نویسندگان آن بر این باورند که روابط ميان قدرتهاي منطقهاي در خاورميانه هیچگاه سیکل ثابت همکاری یا تعارض نداشته بلکه همواره در چرخة همکاری، تنش و عادیسازی قرار داشته است. روابط ترکیه و اسرائیل هم بهعنوان دو بازیگر مهم منطقهای غیرعربی از این قاعده پیروی میکند. روابط ترکیه و اسرائیل پس از یک دورة طلایی، از سال 2008 به بعد روند نزولی را طی کرد و طی شش سال گذشته به پایینترین سطح در تاریخ روابط دوجانبه کاهش یافت. با این حال، این روابط هیچگاه قطع نشد و در سال 2016 عادیسازی روابط در اولویت قرار گرفت. نویسندگان این نوشتار با بهرهگیری از نظریة نوواقعگرایی در صدد پاسخگویی به این سؤالاند که چه عواملی سبب عادیسازی روابط دوجانبة ترکیه و اسرائیل شده است.
در مقالة «نقش دیپلماسی شهری در توسعة روابط بین کشورها (مطالعة موردی: شهرهای ترکیه و شهر تبریز)» ظرفیتهای برقراری دیپلماسی شهری بین شهر تبریز و شهرهای ترکیه بررسی شده است. همچنین، اقدامات صورتگرفته در راه پیشرفت دیپلماسی شهری بین شهر تبریز و شهرهای ترکیه مطرح شده است. فرضیهای که در پاسخ به این سؤال مطرح میشود این است که شهر تبریز با توجه به خاستگاه و موقعیت ژئوپلیتیکی و نیز مشترکات تاریخی و فرهنگی با کشورهای همجوار خود نظیر ترکیه و کشور آذربایجان، از جایگاه خوبی برای توسعة دیپلماسی شهری برخوردار است.
در «ضرورت تحول و بازنگری در روابط ایران و ترکیه در دوران پسابرجام» از منظر آیندهنگاری به روابط اقتصادی ترکیه و ایران در دورة پسابرجام نگریسته شده است. نویسنده بر این اعتقاد است که سرشت روابط ایران و ترکیه، بهویژه در عرصة اقتصادی در دوان پسابرجام تغییر خواهد کرد. بایستههای این تغییر عبارت است ازحذف مناسبات نابرابر در عرصة تبادلات اقتصادی؛ ضرورت توجه بیشتر به سند چشمانداز بیست ساله در مناسبات منطقهای؛ سرلوحه قراردادن اقتصاد مقاومتی، بهویژه اصل درونزایی و برونگرایی اقتصاد؛ تشویق بخش خصوصی و اقتصاد مردمی؛ و همافزایی و همگرایی موسع در عرصههای فرهنگی، امنیتی و اقتصادی.
در مقالة «تأثير بحران سوريه بر روابط روسيه و ترکيه»، نویسنده به مقایسة روابط ترکیه و روسیه قبل و بعد از تحولات جهان عرب بهویژه بحران سوریه میپردازد. در اين مقاله ميخوانيم كه تا قبل از تحولات مربوط به بهار عربی، روابط ترکیه و روسیه در زمینههای مختلف اقتصادی و سیاسی رشد و توسعة فزایندهای پیدا کرده بود، اما پس از آن، بهویژه در بحران سوریه و تصمیم روسیه مبنی بر حضور نظامی مستقیم در این بحران، تنش میان دو طرف بالا گرفت و مسکو و آنکارا را تا آستانة قطع روابط سیاسی و دیپلماتیکی پیش برد. بررسی و تحلیل ابعاد مختلف این مناسبات هدف مقاله را شکل میدهد.
در این مقالة «پیامدهای بحران سوریه بر روابط ایران و ترکیه» میخوانیم ایران و ترکیه بهعنوان دو قدرت منطقهای، علیرغم نزدیکی روابط اقتصادی، بهدلیل تضاد منافع در عرصة سیاست منطقهای، بهویژه بحران سوریه، اختلاف قابلتوجهی با هم دارند. نویسنده با استناد به چنین اختلاف نظری به طرح دو پرسش میپردازد. نخست اینکه رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و ترکیه در قبال بحران سوریه طی سالهای 2011– 2015 چه بوده است؟ و دوم، رویکرد سیاست خارجی ایران و ترکیه در بحران سوریه چه تأثیری بر روابط خارجی دو کشور داشته است؟ پیجویی و پاسخ به این پرسشها در نهایت به اثبات این فرضیة نویسنده میانجامد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و ترکیه در قبال بحران سوریه بر اساس حفظ منافع ملی و افزایش قدرت منطقهای اتخاذ شده است.
نویسندگان مقالة «ترکیه، دست خالی از بحران سوریه»، ضمن مروری بر اختلافات و تعارضات ترکیه و سوریه در حوزة تقسیم آب فرات، و مسئلة استان هاتای و مسئلة کردی، به طرح این سؤال میپردازند که ترکیه چه نفعی از مداخله در بحران سوریه میبرد. نویسندگان مقاله بر این اعتقادند که بهدلیل ریشهداربودن اختلافات ترکیه و سوریه، جنگ و تعارض این اختلافات را عمیقتر میکند و بهترین راهحل برای انتفاع ترکیه در بحران سوریه همانا گفتگو و مذاکره و پرهیز از خشونت و جنگ است.
در مقالة «ترکیه، الگویی برای حکومت و سیاست در مصر»، نویسندگان دغدغة پژوهشی خود را با این پرسش آغاز میکنند که چرا الگوی حکومتی حزب عدالت و توسعه در مصر موفق نشد. در ادامه، نویسندگان بر این باورند که تفاوت در ایدههای حزب عدالت و توسعه با اندیشههای اخوانالمسلمین مصر، نقش و کارکرد متفاوت ارتش در دو کشور، تعلق مصر به جهان عرب در هیئت پیشوای روشنفکری و دیگر موارد باعث شد که حزب عدالت و توسعه نتواند الگویی موفق و قابلپذیرشی برای مصر باشد. مؤلفان مقاله بر این نکتة کلیدی تأکید دارند که نظام مصر برآمده از انقلاب است. لذا، فرصت نهادسازی پیدا نکرده است، اما حزب عدالت و توسعه برخاسته از نظام چند حزبی است و در روندی دموکراتیک بر سر کار آمده است. در نتیجه، الگوی حزب عدالت و توسعه در عرصة نظر و عمل نمیتواند الگویی موفق و قابلپیادهسازی برای مصر باشد.
در «گزارشی از گروه جماعت و ساختار تشکیلاتی جماعت گولن» تشکیلات گولن بررسی شده است که بنیانگذار جریان یا جنبش آموزشى اسلامى است. این جریان در چهار دهة گـذشته، شـبکهاى از مدارس را در ترکیه و سایر نقاط جهان شکل داده است. گمانهزنی در مورد تعداد افراد حاضر در این بنیاد بزرگ متفاوت است، اما تا قبل از مصادره و قبل از اختلاف با حزب عدالت و توسعه و اتهام کودتا، چند صد هزار تا 4 میلیون نفر همکاران این پروژة بزرگ بینالمللی ذکرشدهاند. آماری از مدارس گولن در سراسر جهان آمده است.
این کتاب را انتشارات نسیم کوثر منتشر کرده و از اینجا در دسترس است.
دیدگاهتان را بنویسید