بیستویکمین نشست مطالعات ژاپن
بیستویکمین نشست مطالعات ژاپن با سخنرانی دکتر تیمور صبوری، دانشآموختة دانشگاه توکیو، با عنوان «بررسی سیر تاریخی سفال ژاپنی، با محوریت کورههای سفال چوبسوز ژاپنی» در روز دوشنبه 23 اسفند 1400 در اتاق مجازی دانشکدة مطالعات جهان برگزار شد.
سفال سرامیک ژاپن در طول تاریخ دستخوش تحولاتی شده است. این تحولات تحت تأثیر کشورهای دیگر مثل چین، اروپا، کره و روابط اجتماعی حاکم بر ژاپن- حکومتها و جنگها- بوده است. سفال و سرامیک ژاپن گاه برای عموم مردم ساخته شده است و گاه فقط برای اشراف و دریار و اعیان.
دکتر صبوری مبحث خود را با دورة جومون در حدود 16500 سال پیش از میلاد آغاز کرد. در این دوران تکه سفالهایی که باید گفت قدیمیترین نوع سفال ژاپن است در سال 1999 در استان آئوموری یافت شد. علت نامگذاری این دوره به نام جومون این است که ادوارد اس. مورس، شرقشناس امریکایی، از روی نقشها و بافتهای روی ظرفهای سفالی این نام را به این دوره داد. جومون در ژاپنی بهمعنای الگوهای ریسمانی است. سیر تحول فرمها را در این دوره میتوان دید. سفالها نوکتیز بودند. به 4000 سال قبل میلاد، سفالها برای مصارف خانگی دارای پایهای بود که روی آن به چهار قسمت تقسیم میشد. در 3000 قبل از میلاد نقش به سفالها افزوده شد و گل را به شکل طناب ساختند و به ظروف اضافه کردند. از سال 1000 قبل از میلاد، فرم حسابشده و دقیق و بهشکل گرد درآمد و تزیینات روی آن کندهکاری میشد. معمولاً مردم در دورة جومون در شمال ژاپن و توکیو زندگی میکردند. بههمین دلیل بیشتر سفالهایی که از این دوره پیدا شده در این مناطق بوده است. در دورة جومون، سفال را در فضای روباز، اطراف آتش میگذاشتند تا پخته شود و بعد داخل آتش میگذاشتند. برای آتش از بافتهای گیاهی و چوب استفاده میکردند. روش ساخت سفال جومون، روش فتیلهای بود. در این روش سفالها روی هم میچیدند و به ساخت مورد نظر میرسیدند. در این دوره، رنگ سفال قرمز و نخودی و حاوی اکسید آهن بود. بسته به دمایی که در آن پخت میشد، رنگ سفال عوض میشد. رنگ سیاه موجود هم در اثر دود و کربن حاصل از پخت بوده است. بافتهایی که مشاهده میشود اثر طنابهایی که است که برای فرمدهی سفال جومون استفاده میکردند. کمکم به سال 2000 قبل از میلاد، فرم سفالها کاربردیتر و پیچیدهتر از فرمهای قبلی شد، شیوههای پخت کمی بهتر شد و روی سفال صیقل دادهشده سفال کندهکاریهایی صورت گرفت.
دورة بعدی که دکتر صبوری دربارة آن سخن گفت، دورة یایویی بود که از حدود 300 سال قبل از میلاد تا 250 میلادی را شامل میشود. نام این دوره از منطقهای در همسایگی توکیو گرفته شده است. سبک سفال در این دوره ادامة همان سبک اواخر دورة جومون است و سفالها بهروش فیتیلهای ساخته میشد. البته، کمی دیوارة آن نسبت به سفال جومون نازکتر است و بهجای نقش افزوده در دورة جومون، سطح کار را صیقل میدهند تا قابل استفادهتر بشود. هیچ کورهای از این دوره یافت نشده است، اما حدس بر این است که این کورهها روباز بوده است با این تفاوت که گودال خیلی کمعمقی درست میکردند تا بتوانند دما را بهتر حفظ کنند. از دورة یایویی چرخ سفالگری هم وارد کار سفالگری میشود و کمکم دمای پخت بالاتر میرود. سفالهای این دوره بعد از پخت به رنگ نارنجی، خاکستری و نخودی درآمد و با سوخت چوب درست میشد. شبیهبودن فرم سفالهای هاجیکی متعلق به این دوره، حکایت از این دارد که یک گروه یا خانواده سفالها را تولید میکردند و به تولید انبوه میرساندند.
دورة سومی که دکتر صبوری از آن سخن گفت دورة کوفون یا یاماتو و از حدود سال 250 تا 538 میلادی بود. ازآنجاکه در این دوره گورپشتههایی بسیار زیادی شبیه گردن و سر آدمی یافت شده است کوفون نامیده شد و همزمان با دورة ساسانیان در ایران بوده است. از دورة کوفون نوعی سفال به نام سفال سوئکی بهدست آمده است که یکی از انقلابهای بزرگ در سفال ژاپن بهحساب میآید. دمای پخت بالاتر رفت و پخت ژاپنیها بهشکل یاکیشیمه یا همان زینتر تغییر کرد. در این دوره کورة پخت دمای بالا و چرخ سفالگری وارد ژاپن میشود. کورة سوئکی را از کره میآورند. به این کورهها اکنون در ژاپن «چوسن» میگویند که همان کیتاچوسن یا کرة شمالی است. استفاده از این نوع کورهها تا دورة هیان، یعنی قرن ده میلادی، ادامه پیدا کرد.
این هنرمند سفالگر در ادامة سخنان خود به شکل کورهها پرداخت. در شیوة روباز تونلی را داخل کوه یا سراشیبی حفر میکنند. سر دیگر آن را بهصورت دودکش، مستقیم بالا میبرند. هر چقدر دودکش بلندتر باشد هوای بیشتر وارد و هوا بیشتر کنترل میشود. این اساس کورههای چوبسوز ژاپنی است که اکنون نیز در ژاپن استفاده میشود. اگر به سفالهای سوئکی این دوره نگاهی اجمالی بیندازیم، متوجه میشویم تغییر بزرگی ایجاد شده و آن استفاده از دمای خیلی بالا و چرخ سفالگری است. سفالها خیلی نازک شده است و کمی خاکستر روی سفالها هست. البته، دما بهحدی بالا نبوده است که خاکستر ذوب و لعاب شود. سوخت سفال سوئکی چوب بود و از درختان اطراف استفاده میکردند. بعد از اتمام درختان منطقه، کورهها را بهجای جدیدی منتقل میکردند. با رونق بیش از حد سفال، جنگلها از بین رفت و بین قبایل جنگهایی اتفاق افتاد. در نهایت، در قرن شش و بعد از آن، با ازبینرفتن جنگلها، سفال سوئکی از بین رفت.
سفال دیگری که دکتر صبوری از آن سخن گفت سفال هانیوا در دورة نارا و کوفون بود. این سفال با تأثیر از چین ساخته میشد. مجسمههایی میساختند در اندازة انسان تا تعداد سربازها را بیشتر نشان بدهند. بعدها فرم این سفالها بسیار خلاصه و انتزاعی شد و در مقبرههای جنگجویان، همراه آنها دفن میشد.
بهگفتة دکتر صبوری، مهمترین سفال دورة نارا، سفال سانسای است که سان بهمعنای «سه» و سای بهمعنای «رنگ» است. در این دوره در ایران هم این مدل سفال مثل ژاپن متداول بوده است که ریشة هر دو از چین است. لعابهای ترکیبی کمکم بهکار رفت و سه رنگ به دو رنگ و سپس بهمرور به تکرنگ تبدیل شد. ازآنجاکه کورهای از این دوره پیدا نشده است، احتمالاً برای تکتک سفالها از کورههای خیلی کوچک استفاده میشده است.
در دورة هیآن، در سالهای 794 تا 1185 میلادی و دورة تاریخ باستانی ژاپن به اتمام رسید و عصر فئودالی آغاز شد. در این دوره لعاب سفید چینی و سلادن چینی بسیاری در کیوتو پایتخت آن پیدا میشود. از این دوره سفالها به تولید انبوه رسید. تعداد زیادی از مردم معمولی از آن استفاده میکردند. مجبور بودند تعداد زیادی سفال و کوره بسازند. سفال مینو که اکنون نیز در ژاپن تولید میشود از این دوره آغاز شد.
سفالگران ژاپنی در دورة هیآن با تکرنگشدن لعابها و فرمهای مخصوص به خود که تقلیدی از چین نبود، سفال اصیل خود را ساختند. سفال ساناگه، با لعاب پخت دمای بالا 1240 درجة سانتیگراد، فقط برای طبقة اشراف تولید میشد. دوباره، تولید سفال در حجم انبوه برای مصرف همه، جای خود را به سفال ساناگه داد و کیفیت افزایش یافت. سفال ساناگه سبک صد درصد ژاپنی دارد و تقلیدی از سبکهای کره و چین نیست. تفکر وابیسابی در سفال ژاپن معمول میشود. سفال توکونامه در شکلدادن به سبکهای دیگر سفال در ژاپن نقش بزرگی داشت. امروزه، بزرگترین کوره در توکونامه به ارتفاع 2 متر و عرض 6 متر و طول 80 متر ساخته میشود. سفال ژاپن بهجای فرمهای خیلی هندسی، کمی طبیعیتر میشود و لعاب آن یکدست نیست و به وابیسابی نزدیکتر شود. کورة پلهای نوبوریکامه بهکار رفت. این حالت پلهای باعث میشود حرارت از دست نرود. وابیسابی مفهومی در زیباییشناسی سنتی ژاپنی و جهانبینیای بر پایة پذیرش ناپایداری و زودگذری و پذیرش نقصهاست. سفالها بر اساس نوع پخت، نوع لعاب و نوع نقاشی روی آن به انواع مختلف تقسیم میشود. بیشتر آنها در قسمت مرکزی ژاپن هست، چون مرکز حکومت در ژاپن بیشتر در مرکز بوده است. همچنین، در جنوب نیز هست چون به کره نزدیکتر است. در کیوشو هنوز بسیار از سفالگران معروف مشغول به کار هستند.
بدنة اصلی همة این سفالها شش مدل کورة باستان است. ژاپنیها از قدیم به سفال کوره میگویند؛ مثل اینکه در ایران، بهجای سفال همدان بگوییم کورة همدان. سفال توکونامه از بقیه اهمیت بیشتری دارد، چون بقیه از آن انشعاب گرفته است؛ بعد از آن، سفال ایچیزن، سفال سهتو، سفال بیزن، سفال تامبا و سفال شیگاراکی اهمیت دارد.
از بزرگترین دستاوردهای دورة شووا و برگرفته از جنبش مینگه زندهشدن سفالهای گذشتگان است. محققان دربارة سفال ژاپن در کنار سفالهای کشورهای دیگر، تحقیق کردهاند. یکی از این سفالها سفال زرینفام ایرانی است که کاتو تاکوو پس از 15 سال تحقیق دوباره ساخته شد.
دکتر صبوری در ادامة سخنان خود به بیان پنج عامل زنده و فعالبودن سفال ژاپن پرداخت. نخست تنوع مواد اولیه و تکینیک را عنوان کرد. در همهجای ژاپن مادة اولیه و گل سفال از همان منطقه است و تکنیکهای خاص خود و روش مخصوص خود را برای پخت و ساخت دارند و از مناطق دیگر تقلید نمیکنند. موضوع دوم تنوع فرم و کاربرد است و بهحدی زیاد است که در سر سفرة ژاپنیها سه عدد کاسه برای سوپ و برنج، مثل هم نیست و با هم فرق دارد. سوم، ارزشگذاشتن به روش ساخت بهاندازة کار نهایی است. چهارم، ارزش تکنیکی و مواد اولیه است؛ به این معنا که خود موادی که مصرف میشود همان مواد طبیعی است. با وجود همة ناخالصیها و با همان زمختی که وجود دارد آن را میپزند و آن را قبول میکنند. شاید کمی استفاده از آن مشکل باشد اما آن را قبول میکنند و طبیعی میدانند. لعاب آن هم مواد طبیعی و همان خاکستر چوب است. ارزش تکنیکی هم برای ژاپنیها بسیار مهم است؛ اینکه با چه روشی ساخته شود، با چرخ یا با دست. و پنجم، احترام مردم به هنر سفالگری است؛ نهفقط برای استفاده بلکه برای فلسفهای که پشت مادة طبیعی به نام گِل است. بودن با گل، لمسکردن گل، فرمدادن به گل و قبولکردن گل به همان شکل طبیعی. نهتنها هنرمندان، بلکه عموم مردم به آن احترام میگذارند.
دکتر صبوری در خاتمة سخنان خود به شرکتهای خیلی بزرگ اتومبیل و هواپیماسازی اشاره کرده که شرکتهای سفالسازی را خریدند و کاربری آن را عوض کردند؛ بهجای ساخت ظروف، قطعات پورتلند و قطعات هواپیما و اتومبیل درست کردند. این باعث شد که کارخانههای چینی چندان به شیوة کشورهای دیگر رشد نکند و به تولید انبوه نرسد. در تسونامی که ده سال پیش در ژاپن اتفاق افتاد، به اقتصاد شوک وارد شد. مردم به گالریها سر نمیزنند و چندان به هنر توجهی نمیکنند. لذا، خرید و توجه به سفال کمتر شده است. هر نوع حادثه و موضوعی که در جهان اتفاق بیفتد و بر اقتصاد اثر بگذارد بر سفال هم اثر خواهد داشت.
ادارة این نشست را دکتر ناهید پوررستمی، استادیار رشتة مطالعات ژاپن، برعهده داشت. این نشست با سؤال حاضران و پاسخ سخنران به کار خود خاتمه داد. فیل این نشست در آدرس زیر در دسترس علاقهمندان است.
دیدگاهتان را بنویسید