معرفی کتاب عواطف در سیاست بینالملل
کتاب عواطف در سیاست بینالمللی؛ فراسوی جریان اصلی روابط بینالملل، تألیف و گردآوردة یوهان آریفین، ژانمارک کویکاد، و وسلین پوپوفسکی، با ترجمة دکتر محمد سلطانینژاد و نرگس حجتی، بههمت انتشارات مؤسسة فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران در بهار 1401 منتشر شد.
عنوان اصلی آن Emotions in International Politics: Beyond Mainstream International را انتشارات دانشگاه کمبریج در سال 2016 منتشر کرده است.
این اثر در 464 صفحه و در قطع وزیری، به شماره شابک 0- 323- 526- 964- 978 مشتمل بر مقدمة مترجمان، سخن ناشر اصلی، توضیحاتی دربارة نویسندگان، پیشگفتار ریچارد ند لبوو دربارة اثر، مقدمة مؤلف اول و در دو بخش و هفده فصل، بههمراه نتیجه منتشر شده است. منابع آن بهصورت پانوشت تنظیم شده است.
پس از مقدمة یوهان آریفین با عنوان «عواطف چگونه میتوانند برآیندها را در روابط بینالملل تبیین کنند»، بخش اول اثر با عنوان «بهسوی تحلیل بینرشتهای عاطفه در روابط بینالملل» در هشت فصل گردآمده است.
عنوان فصل 1 «پرسش از عواطف و اشتیاقها در جریان اصلی روابط بینالملل و فراسوی آن»، تألیف ژانمارک کویکاد است. کویکاد برپایة علم عصبشناسی پیرامون عواطف و اشتیاقها، به بررسی کلی آن پرداخته و وضعیت مطالعات انجامشده دربارة عواطف و اشتیاقها را در حوزة بینالملل مرور کرده است. وی نشان میدهد که در رشتة روابط بینالملل به روانشناسی، عواطف و اشتیاقها در زندگی بینالمللی یا توجه نشده یا با نگاهی سوگیرانه دنبال شده است. این فصل با طرح چند پیشنهاد خاتمه مییابد.
در فصل 2، با عنوان «عاطفه و تغییر: جایی که تاریخ وارد میشود»، پیتر ان اشترنز، به بررسی سیر تاریخی و اهمیت شادی، که با روشنگری تداعی میشود، و تغییر فرهنگی ناشی از آن، بهدنبال پیشرفت در دندانپزشکی، و تغییر ساختارهای اقتصادی میپردازد.
«جامعهشناسی عواطف چهرهبهچهره» عنوان فصل 3 این اثر و تألیف جیمز ام جاسپر است. به گفتة وی، احساسات تولید و مدیریت میشود و این تعاملها در قالب ساختارهایی کلانتر مانند سلسلهمراتب قدرت و مقام، هنجارها، انتظارات فرهنگی و روابط کارفرمایان- کارکنان جای میگیرد. همچنین، تشدید چالشها را زادة نبود ارتباط میانرشتهای علمی میداند.
در فصل 4، با عنوان «از روابط بینالاذهانی تا روابط بینالملل: جایگاه چرخش عاطفی علوم شناختی»، ژان مایکل روی معتقد است رویکردی شناختی به روابط بینالملل ممکن است به نظریة عاطفه تبدیل شود و حتی به ترسیم دقیقتر نوع این نظریه نیز کمک کند. به باور وی مرز میان رویکردهای عاطفهمحور و روابط بینالملل با رویکردهای عاطفهمحور به دیگر عرصههای علوم سیاسی روشن و واضح نیست.
فصل 5 اثر، «عواطف عدمقطعیت، رقابت و همکاری در بخش مالی بینالمللی»، تألیف جاسلین پیکسلی است. وی دربارة نهادینهشدن عواطف پیشگو و بسیاری از عواطف واکنشی در قواعد و رویههای اجرایی معمول سخن میگوید. نگاه این فصل بیشتر به تولیدکنندگان اصلی پول، یعنی بانکها و دیگر مؤسسات مالی است تا بازارها. وی چشمانداز مثبت پول و خشم و عصبانیت اخلاقی ناشی از نقض اعتماد را انگیزهای برای شکلگیری توافقی اجتماعی در سطح بینالمللی برای ایجاد پولی مطمئنتر میداند، اما اگر خشم به بیاعتمادی بیشتر بینجامد، ممکن است تنشهای جهانی بهحدی غیرقابلتحمل برسد.
عنوان فصل 6، «بررسی رابطة عواطف/ عواطف، ارزشها و حقوق در امور بینالملل» است. ژانمارک کویکاد، به تحلیل هویت کنشگران در زندگی بینالمللی و برساختة اجتماعی و بهگونهای معنادار، ساختة تعاملهای بین کنشگران پرداخته است. همچنین، مفهوم درست و نادرست، بهمنزلة ویژگی اجتماعی واقعیت بینالمللی، و جنبة زمینهمند عواطف و اشتیاقها و تفاوت آن در زمانها و فرهنگهای مختلف تحلیل شده است.
پییر دِ سنارکلنز، در فصل 7 با عنوان «روانتحلیلگری و مطالعة عواطف در سیاست بینالملل»، نادیدهگرفتهشدن عواطف در رشتة روابط بینالملل، چالشهای مفهومی جدید، نقش روانتحلیلگری، شخصیت رهبر، ایدئولوژیها، نقش نهادها، جهانیشدن و شکستهای نهادی، و بحران مشروعیت را بررسی کرده است.
فصل 8 با عنوان «عواطف و حقوق بینالملل»، نوشتة وسلین پوپوفسکی است. عواطف در توسعة حقوق بینالملل بشردوستانه، قوانین حقوق بشر بینالمللی و حقوق کیفری بینالمللی و نقش مهم عواطف در ایجاد و توسعة هنجارهای حقوق بینالملل در این فصل بررسی شده است.
بخش دوم اثر، با عنوان «عواطف در تصمیمگیری سیاست خارجی، جنگ و صلح»، مشتمل است بر نه فصل 9 تا 17. عنوان فصل 9 عبارت است از «ارزیابی نقش مهیجها در روابط بینالملل»، نوشتة یوهان آریفین. نویسنده تلاش کرده است طبقهبندیای از نقش عواطف در روابط بینالملل و نحوة مطالعة آن ارائه دهد. هشدار وی پرهیز از امپریالیسم زبانی است و بزرگترین دستاورد را نهادینهسازی اجتماعات عاطفی همفکر تحلیل کرده است.
در فصل 10، با عنوان «نقش عواطف در تصمیمگیری سیاست خارجی: شرمساری از خلیج خوکها» هدف آسیا الکسیوا، روشنکردن عاطفة غالب حاکم در میان تصمیمگیرندگان سیاست خارجی امریکا، تعیین مؤلفههای این عاطفه و شرح پاسخهای سیاسی به این رخداد بوده است و آن را رخدادی مهم در دیپلماسی قرن بیستم معرفی میداند.
آینیوس لاشاس در فصل 11، با عنوان «سایة گناه: روابط امریکا و رواندا بعد از نسلکشی 1994»، شاهد مثالی برای بخش «عواطف و اعتقادات» را مطرح میکند. وی اینگونه عواطف خودآگاه را نیازمند سطوحی نسبتاً عمیق از پردازش شناختی میشناسد. اما اگر عقلایی به اضطراب، گناه و شرم نگریسته شود، برتری فرضیة عاطفه حمایت خواهد شد.
فصل 12، با عنوان «عواطف و اشتیاقهای مرگ و ساخت جنگ جهانی دوم: مطالعة موردی آلمان و ژاپن»، نوشتة ژانمارک کویکاد است. اهمیت کلی این مطالعه در تحلیل عواطف و اشتیاقها در سیاست بینالملل، و احساس ناامنی روانشناختی در ارتباط با جایگاه بینالمللی و اصرار به جبران عقبماندگیها در آلمان و ژاپن و اتخاد سیاستهای خصمانه و مرگآور این دو کشور برای خود و دیگران، همچنین تبیین درک بهتر ماهیت و نقش عواطف و اشتیاقها در امور بینالملل و ترغیب روانشناسی صلح و صلح بینالملل بررسی شده است.
در فصل 13، با عنوان «از هویت گروهی تا خشونت قومی» پییر دِ سنارکلنز، مسیرهای مفهومی و روشی برگرفته از روانتحلیلگری را برای نشاندادن ابعاد عاطفی و عوارض منازعههای قومی بررسی کرده است.
فصل 14، «استثناگرایی، مقابله با تروریسم و سیاست عاطفی حقوق بشر»، نوشتة اندرو راس است. در این فصل فرایندهای عاطفی سیاستهای امریکا در مشروعیت اخلاقی، توجیه حقوقی و حمایت مردمی بررسی شده است. دغدغة نویسنده سیاستهای مداخله و مقابله با تروریسم است.
در فصل 15، با عنوان «دیالکتیک خشم: چگونه پس از جنگ سرد عصبانیت، ترس، افتخار و دیگر احساسات در ترکیب، تعامل و تعارض با یکدیگر عمل میکنند»، پییر هسنر بر این باور است که اشتیاقها همپای منافع و ایدهها در جهتدادن به رفتار گروههای انسانی و رهبران اهمیت دارد و نمیتوان بدون مراجعه به شرایط تجربی خاص زمان، نقش آن را درک کرد. نسلکشی پیشگرانه و تغییر رنجش مردم از نظام اقتصادی و نابرابری به سمت خارجیان، مهاجران، بیکاران و تکنوکراتها از مباحث تحلیلی این نویسنده در این فصل محسوب میشود.
«تحول منازعه: اعتماد، همدردی و گفتگو»، عنوان فصل 16 و نوشتة نائومی هد است. نویسنده بر این باور است که با توجه به بهدرازاکشیدهشدن مذاکرات میان ایران و غرب دربارة برنامة هستهای ایران، اخذ رویکردی جامع به اعتماد، همدردی و گفتگو در تحول منازعه اهمیت دارد.
در فصل 17 و پایانی اثر با عنوان «نقش مهیجها در مدیریت بینالمللی منابع ژنتیکی گیاهی»، یوهان آریفین بر این باور است که بهجای مطالعة صرف عواطف، باید نقش مهیجها و اعمال برانگیزاننده را بررسی کرد. کنش بیانی، غیربیانی و تأثیری از مباحث مطرحشده در این فصل بهشمار میرود.
ژان مارک کویکاد در فصل نتیجهگیری به تبیین پیشنهادهای زیر پرداخته است: واردکردن عواطف در جریان اصلی روابط بینالملل؛ تحلیل نظاممندتر عواطف و اشتیاقها در روابط بینالملل؛ تشویق به تحول نهادهای تحقیقاتی و آموزشی روابط بینالملل؛ عواطف، اشتیاقها و نظریة سیاسی بینالمللی.
با توجه به نویسندگان متعدد هر فصل و تمایز سبک نگارش هریک، تخصصیبودن و متنوعبودن مباحث و اصطلاحات، همچنین، نوظهوربودن مباحث مطرح، مترجمان در برگردان آن رعایت امانت و روانی را برای سهولت کار خوانندگان فارسیزبان در نظر داشتهاند.
زهرا جلالزاده
کارشناسارشد زبانشناسی
دیدگاهتان را بنویسید