برگزاری پانزدهمین نشست کرسی یونسکو در فرهنگ و فضای مجازی؛ دوفضایی شدن جهان با عنوان: “آموزش سواد رسانه ای در مدارس ایران”
[av_one_full first min_height=” vertical_alignment=” space=” custom_margin=” margin=’0px’ padding=’0px’ border=” border_color=” radius=’0px’ background_color=” src=” background_position=’top left’ background_repeat=’no-repeat’ animation=”]
[av_slideshow size=’featured’ animation=’slide’ autoplay=’false’ interval=’5′ control_layout=”]
[av_slide id=’3452′][/av_slide]
[/av_slideshow]
[av_textblock size=’16’ font_color=’custom’ color=’#000000′]
پانزدهمین جلسه کرسی یونسکو در فرهنگ و فضای مجازی: دوفضایی شدن جهان با عنوان: آموزش سواد رسانه ای در مدارس ایران، با سخنرانی صبا خسروی دانشجوی دکترای ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در تالار ایران دانشکده مطالعات جهان برگزار گردید.
در ابتدای سخنرانی آقای دکتر احسان شاه قاسمی؛ عضو هیئت علمی گروه ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، ضمن خیر مقدم به حضار پیرامون موضوع نشست گفت: اساساً امروزه داشتن سواد خواندن و نوشتن کافی نیست و کسی که توانایی کار با اینترنت را نداشته باشد بی سواد تلقی می شود. همچنین امروزه از نظر شاخص های سواد اینترنتی سازمان یونسکو که کرسی یونسکو نیز به صورت اقماری به آن متصل است غیر از سواد اینترنتی، سواد مالی، سواد عاطفی و غیره نیز مطرح می شود. ما باید در هر حوزه ای از دانش سواد مربوط به آن را داشته باشیم و بسیاری از مشکلاتی که امروزه افراد جامعه با آن رو برو هستند به علت نداشتن سواد لازم در آن حوزه ارتباطی و کاری است.
در ادامه نشست صبا خسروی؛ دانشجوی دکتری رشته ارتباطات دانشگاه تهران در زمینه “آموزش سواد رسانه ای در مدارس ایران”گفت: جهان امروز، جهان ارتباطات است و مقدمه هر آموزشی از مدارس برمیخیزد. به طور مشخص حوزه گفتمانی این مقاله، آموزش علوم ارتباطات اجتماعی است. آموزش ارتباطات در نظام آموزش و پرورش ایران مستلزم سیاست گذاری فرهنگی و برنامه ریزی متخصصانه است. در ایران حدود سیزده و نیم میلیون نفر در سال 1396 دانش آموز و به عبارتی متأثر از تمام برنامه ریزی های فرهنگی- آموزشی وزارت آموزش و پرورش هستند. این رقم به عبارتی یعنی تقریباً یک ششم کل جمعیت فعلی ایران که در عصر فناوری های ارتباطاتی و اطلاعاتی محلی- جهانی و در دو دهه آینده، در اداره کشور به اشکال مختلف سهیم و خواه ناخواه در سرنوشت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران دخیل هستند.
صبا خسروی در ادامه خاطر نشان کرد: باید دانست که در اسناد بالادستی در کشور، از جمله “سند تحول بنیادین آپ”، که زیر مجموعه سیاست گذاری فرهنگی کشور در عرصه نظام آموزش عمومی و از زیر مجموعه های “سند کلان چشم انداز ایران 1404” است، بر ضرورت آموزش سواد رسانه ای تأکید شده است. وی افزود: این مقاله حاصل مطالعات تجربی و نظری رساله دکتری و مطالعات بین رشته ای در حوزه های دانشی علوم تربیتی، مطالعات فرهنگی و مطالعات ارتباطی است. هدف اصلی مقاله، شناخت، فهم و تحلیل آموزش سواد رسانه ای در برنامه درسی در مدارس ایران و ضرورت الگوی بدیل برای آن است.
دانشجوی دکتری دانشگاه تهران در ادامه گفت: منظومه نظری این مقاله شامل مطالعات باکینگهام، پاتر، سیلور بلات و دیگران در مقوله سواد رسانه ای و خوانش مطالعات مدرسه و برنامه ریزی آموزشی است.
وی تصریح کرد که: الگوی بازسازی شده بر مبنای مجموعه کتاب های تفکر به سبک زندگی، مجموعه ای که از پایه ششم ابتدایی تا پایه یازدهم از سال گذشته در مدارس تدریس می شود، مورد بررسی قرار گرفت. سؤالی که مطرح شد، این بود که مشکل از کجا شروع شد؟ سیاستگذاران سواد رسانه ای از این مقوله چه استباطی کرده اند، و چگونه می خواهند آن را آموزش دهند؟ و لذا از همان ابتدا یک چالش بالقوه در مورد واژه سواد رسانه ای ایجاد شد که چرا در دهه های 70 و 80 “سواد رسانه ای” و به تعبیری “سواد اینترنتی” واژه ای بسنده بود اما دیگر نابسنده شده است؟
صبا خسروی در ادامه تأکید کرد که: در این مقوله یک نظریه پردازی صورت گرفته است. همانگونه که آقای دکتر عاملی پیشتر سواد اینترنتی را معرفی کردند. در علوم تربیتی یک مثلث دارای سه ضلع: 1)گفتمان های جامع 2)گفتمان معرفی یا اطلاعاتی و3) گفتمان یادگیری است که به ترتیب برای هر کدام سواد سنتی، سواد نوین و سواد یادگیری مطرح می شود.
وی در ادامه سخنرانی افزود: در این پژوهش یک مثلث بندی سه گانه نظری ارائه کردیم که عاملیت، سیالیت و سازه طبیعی سه ضلع آن بوده و از مطالعه فرهنگی مستخرج می شد، تا از نظر مفهومی هم پشتوانه مطالعات تجربی و هم پشتوانه نظری داشته باشد. و در این بین رویکردهایی که به کلیت آموزش بویژه آموزش سواد رسانه ای منتهی می شد عبارت بودند از: رویکردهای اثباتی، یادگیری، واقعیتی و آرمانگرایانه.
دانشجوی دکتر ارتباطات ادامه داد: غالب مطالعاتی که طی 10 سال گذشته صورت گرفته به سواد رقومی تعبیر و به طور مشخص با عنوان سواد اطلاعاتی یا اینترنتی مطرح می شود و غالب مطالعات نیز کمی بوده اند به این مفهوم که سواد رسانه ای را سواد دیجیتال و رقومی می نامند. و این در حالی است که ما و جامعه که به تعبیری جامعه اطلاعاتی است، بر خلاف آنچه تصور می شود به یک مطالعه کیفی نیاز دارد.
خانم خسروی در خصوص اینکه چرا الگوی فعلی آموزش سواد رسانه ای نابسنده است گفت: می توان به جرأت گفت که این الگوی فعلی مؤثر نیست چرا که در یک و نیم سال گذشته تمامی گروه ها و شبکه های اجتماعی که ذیل سواد رسانه ای تعریف شده اند رصد شده اند و ریز گفتگوهای آنها و کارشناسان و سیاستگذاران مؤلف کتاب درسی نشان می دهد که این برنامه به طور چشم گیری به بی راهه رفته است، و در الگوی مطرح شده رسانه ها به مثابه شیطان هستند که ما باید از انها دوری کنیم. همچنین به لحاظ معرفت شناسی اتفاقی که افتاده، تقلیل انسان به یک فاعل ناشناس است که رسانه شیطان است و در آن پرهیز از مواجهه با رسانه را می توان به وضوح دید.
وی در ارتباط با شیوه روش شناسی مورد ارائه خود افزود: روش شناسی مقاله ابداعی، و الگوی راهبردی، تحلیل انتقادی گفتمان است. یافته های مقاله بر بازنمایی مخوف از رسانه ها، رسانه هراسی و تقلیل گرایی دلالت دارند. به این ترتیب این مقاله، ضرورت بازنگری در نظام آموزش سواد رسانه ای را در ایران تفسیر می کند.
در ادامه سخنرانی دکتر سعیدرضا عاملی؛ رئیس کرسی یونسکو در فرهنگ و فضای مجازی؛ دوفضایی شدن جهان در خصوص مفهوم سواد گفت: سواد اساساً چیزی است که برای ما توانایی ایجاد می کند. سواد از کلمات رمز گشایی می کند تا ما آنها را درک کنیم. همچنین سواد اینترنتی یا به مفهوم قدیم تر سواد رسانه ای توانایی رمز گشایی از محتوای اینترنتی و رسانه است.
رئیس کرسی یونسکو در دانشگاه تهران سپس افزود:سواد اینترنتی به سه دسته تقسیم می شود:
1) سواد عمومی که بهره گیری از محیط اینترنت برای استفاده کاربر است.
2) سواد اختصاصی که توانایی مربوط به اکوسیستم فرهنگی است و به اقتضای نیاز آن جامعه نحوه استفاده خاصی را برای آن در نظر می گیرد.
3) سواد تخصصی که در رشته های تحصیلی مختلف وجود دارد به طور مثال سواد مهندسی شهرسازی، سواد پزشکی و غیره.
دکتر عاملی در ادامه بیان کرد: سواد اینترنتی نیز در بطن خود دارای سواد دانشی، سواد مهارتی، سواد حقوقی، سواد تحلیلی، سواد مجازی و سواد الگوریتمی است. و در خصوص سواد تحلیلی می توان چنین گفت که توانایی را ایجاد می کند که قدرت تشخیص فرد را بالا می برد. و لذا با این حال ما از راه “قدرت تشخیص” یک خلاء هایی را در آن ایجاد می کنیم. و در همین راستا خدماتی را نیز برای زندگی بوجود می آورد که به پیشرفت علم منجر می شود. و به تعبیری دیگر، سواد تحلیلی به فرد قدرت تشخیص می دهد که کدام گذرگاه هموار و کدام گذرگاه ناهموار است.
استاد ممتاز گروه ارتباطات دانشگاه تهران در پایان سخنان خود افزود: سواد الگوریتمی نیز سوادی است که مبنای تولید محتوا و خدمات اینترنت است که منطق تولید را درک می کند. نگاه نگران ما به مقوله سواد اینترنتی باعث می شود که ما از این فضا نقاط بد، ان را نصیب خود کنیم. همچنین در این رساله ما به دنبال یک “الگو”بودیم که یک جامعیتی را برای سواد اینترنتی ایجاد کند. و لذا محیط مجازی همانند دیگر محیط هایی که ما در واقعیت در آنها به سر می بریم، صرفاً محیط زندگی تنها نیست بلکه یک ابر محیط است که نمی توان آن را کوچک کرد و نهیب زد و در یک رسانه خاص آن را جمع کرد. دنیای اطراف ما مجموعه ای است که هر نوع فعالیتی در آن صورت می گیرد. گاهی قضاوت هایی که در مورد محیط مجازی صورت می گیرد، همانند نگاه افراد به سینما و دیدن یک فیلم خاص است و لذا نمی توان محیط مجازی را از کلیت جدا نمود و در مورد آن قضاوت کرد. ما باید از نگاه آسیب گرای صرف و یک نگاه جامعه نگر که هم به ظرفیتها و هم آسیب ها توجه می کند به فضای مجازی بنگریم.
وی در پایان گفت: در نهایت زمانی که “سواد رسانه ای” را مطرح می کنیم، بیشتر قابلیت ها و ظرفیت ها را بیان کنیم. و اسم خاص را بر یک امر عام نگذاریم، رسانه یک اسم خاص است و یک برشی از فضای مجازی بوده و کل فضای مجازی نیست که ما بخواهیم در مورد آن قضاوت کنیم.
پانزدهمین نشست تخصصی کرسی یونسکو در فرهنگ و فضای مجازی؛ دوفضایی شدن جهان با پرسش حضار و پاسخ سخنران به پایان رسید.
[/av_textblock]
[/av_one_full]
دیدگاهتان را بنویسید